eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍بـا تـو خوشبخت ترین آدم ایـن قافلـه ام کـم نشـو دور نشـو بی تـو جهـانم خـاليست #سردار_خنده_های_بی
0⃣4⃣1⃣1⃣ 🌷 📚برشی از کتاب 📖بعد از چاپ کتــ📙ـاب ابراهیم هادی (سلام بر ابراهیم) منطقه فکه و مخصوصا خیلی سر زبونها افتاد. همراه با و چند تا از خادمین شهدا🌷 رفتیم فکه. 📖فکه بوی می داد غربت عجیبی داشت ، عطش رمل گرمای سوزان♨️ بیابان عجیب شبیه کربلا بود😔 این حالات در رفتار سید میلاد مشهود بود که قدم👣 در وادی گذاشته، پاهای برهنه اش گواه مدعی من بود. 📖رسیدیم پشت کانال، ها مانع عبور به کانال شد. بی اختیار زانوهامون سست شد و دیگه اشک امان نمی داد😭 تنها چیزی که دلمون بود💗 روضه آقا سید الشهدا (علیه السلام) بود. 📖بعد از اینکه یک دل سیر کردیم سید بلند شد رفت به که جلوی نرده ایستاده بودند گفت: خواهش می کنم🙏 من می خوام خاک این مکان مقدس رو ، اونها گفتند به هیچ وجه نمی شه⛔️ اجازه نداریم ، بغض کرد😢 📖بالاخره اونها رو راضی کرد وارد شدیم. گفت: بچه ها وارد که شدید کنید و از شهدا🌷 حاجت بخواهید. تا درب کانال باز شد گویی درب باز شده🕊 بوی عجیبی آمد، لحظه های سنگینی بود. 📖سید میلاد در ابراهیم هادی🌷 در سجده بود و فقط داد می زد😭 خاکها رو بر می داشت و به سر و می کشید. 📖با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین🚘 شدیم و همه تا فقط گریه کردند. نتونست رانندگی کنه🚫 و نشست عقب و تا اردوگاه توی حال و هوای خودش بود.....💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #خاطرات_شهید يکبار سيد از #کشاورزي بار سيب زميني خريد، بارش خيلي خوب نبود، فرستاد تهران وبرگشت خ
جشن تولد🎈 قبل از #شهادتش 🌷سید رو خیلی وقتها #شهید_زنده صدا می زدیم. یادمه سال ۸۹ بود که برای سید تولد🎊 گرفته بودیم و روی کیک نوشتیم🎂 #فرزند_زهرا(س) شهید سید میلاد تولدت مبارک 🌷روی #کیک تولد هم می نوشتیم اما باورمون نمی شد که به این زودی ها نام زیبای #سید_میلاد با شهادت🕊 بزرگ شود. #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی #شهید_بی_سر_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
جشن تولد🎈 قبل از #شهادتش 🌷سید رو خیلی وقتها #شهید_زنده صدا می زدیم. یادمه سال ۸۹ بود که برای سید ت
4⃣5⃣1⃣1⃣ 🌷 💠شرایط ازدواج 🔰با اینکه هم سن بودیم به من می گفت: چرا نمی کنی⁉️ من گفتم سید جان خودت چی؟ رطب خورده منع رطب کی کند! می خندید😄 به شوخی میگفت: من برای ازدواج ۵۰ درصد% پیش رفتم. اون هم اینکه فعلا هستم✔️ 🔰آخرین بار به من گفت: کیشه(مرد) فکری💭 به حال خودت کن کم کم داری میشی! از ما که گذشت، من برم دیگه اما شما به فکر ازدواج باش💍 خیلی دوست داشت همسرش هم باشه. 🔰آخرین باری که رفته بود به ما گفت: از آقا خواستم هرکس رو که برام من صلاح می دونه ... این اواخر صحبت هایی کرده بود گفت: ان شالله قضیه ازدواج تمومه✅ اما اول برم اگر برگشتم تمامش می کنم. الان می ترسم این تعلق💖 دست و پا گیرم بشه 🌷 بعد ان شاالله فرصت برای ازدواج هست. 🔰جایی رفته بود جواب رد❌ شنید! خبر داشتم که سید رفته خواستگاری، اومد پیش من گفتم: سید جان چه خبر؟؟ شنیدم رفتی خواستگاری؟؟ گفت: آره؛ اما دادن😕 گفتم برای چی؟! کی از شما بهتر گفت: چی بگم! من هم تعجب کردم که چرا جواب رد دادند 🔰از اون پرسیدم: چرا جواب رد دادید⁉️ گفت: من تو شما هیچ نمیبینم. فقط این رو بگم من به درد شما نمی خورم😔شما خیلی از من واقعا برای من هم عجیب بود😟 که چرا اون خانم این جواب رو داده بود! 🔰یه بار دیدم کت و شلوار پوشیده، موهاش رو هم کرده گفتم: سید اینطوری بری خواستگاری من که مَردم نمی پسندمت❌ وای به حال اون خانمی که تو رو بخواد با این بپسنده! خندید😅 راوی: دوست شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢در تمام مناطق #عملیاتی با پای #برهنه بود؛ می گفت: گوشت و پوست #شهدا در این مناطق مانده و خاک شده، نباید بی احترامی بشه⛔️ 💢عشق♥️ او سفر به مناطق جنگی بود می گفت #بهشت من اونجاست، به فکه و #کانال_کمیل بسیار علاقه مند بود. #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷 #شهید_مدافع_حرم #سالروز_شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢در تمام مناطق #عملیاتی با پای #برهنه بود؛ می گفت: گوشت و پوست #شهدا در این مناطق مانده و خاک شده، ن
🔸سید میلاد رابطه ی بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از #شهید_همت و شهید زین الدین🌷 یاد میکرد. 🔹تمام خوبی های که یک انسان میتوانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاقِ ما دارا بود 🔸سید عزیز به فریضه #نماز_اول_وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنودیت و عبادت سوق میداد. 🔹پیکر سید میلاد پس از #شهادت به دست داعشی های حرامی می افته، دست و پا و سر مطهر رو از تن جدا می کنند و با خودشون می برند. پیکرشون چند روز زیر آفتاب می مونه و کسی از محل پیکر خبر نداشته 🔸به خاطر بیقراری های پدر و خواهرشون، شهید به خواب یکی از دوستانشون میان و در خواب محل پیکرشون رو نشون میدن و میگن می خواستم #گمنام بمونم ولی به خاطر بیقراری پدرم بیایید من رو ببرید. #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سید میلاد در علم، اخلاق، ورزش و شغل حرفه‌ای به معنای واقعی کلمه #نخبه بود، چنانکه در کنار تحصیل در
برشی از کتاب #مهمان_شام📕 🌷بعد از چاپ کتاب شهید ابراهیم هادی( سلام بر ابراهیم )، منطقه فکه و مخصوصا کانال کمیل خیلی سر زبونها افتاد. 🌷همراه با سید میلاد و چند تا از خادمین شهدا رفتیم فکه فکه بوی کربلا می داد غربت عجیبی داشت، عطش رمل گرمای سوزان بیابان فکه عجیب شبیه کربلا بود.💔 🌷این حالات در رفتار سید میلاد مشهود بود که قدم در وادی مقدسی گذاشته، پاهای برهنه اش گواه مدعی من بود. رسیدیم پشت کانال، سیم خاردارها مانع عبور به کانال شد. 🌷بی اختیار زانوهامون سست شد و دیگه اشک امان نمی داد.😢 تنها چیزی که مرحم دلمون بود روضه آقا سید الشهدا علیه السلام بود😔، بعد از اینکه یک دل سیر گریه کردیم، سید بلند شد رفت به خادمهایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت خواهش می کنم من می خوام خاک این مکان مقدس رو ببوسم، اونها گفتند به هیچ وجه نمی شه اجازه نداریم، سید بغض کرد. 🌷بالاخره اونها رو راضی کرد وارد کانال شدیم. گفت بچه ها وارد که شدید سجده کنید و از شهدا حاجت بخواهید.😭 تا درب کانال باز شد گویی درب بهشت باز شده🕊. بوی عجیبی آمد،، لحظه های سنگینی بود. 🌷سید میلاد در قتلگاه ابراهیم هادی در سجده بود و فقط داد می زد. خاکها رو بر می داشت و به سر و صورتش می کشید.😭 با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین شدیم و همه تا اردوگاه فقط گریه کردند.😓 🌷سید میلاد نتونست رانندگی کنه و نشست عقب و تا اردوگاه توی حال و هوای خودش بود...💔 #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
برشی از کتاب #مهمان_شام📕 🌷بعد از چاپ کتاب شهید ابراهیم هادی( سلام بر ابراهیم )، منطقه فکه و مخصوصا
💠برادر شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی:  🌷سید میلاد لیسانس عمران داشت و دو سال در آزادراه ساوه همدان خدمت کرد. در آن پروژه سرپرست آزادراه بود. 🌷او بسیار اهل ورزش بود، کمربند مشکی جودو داشت و در ورزش‌های رزمی مقام دومی کشور را به دست آورده بود، در ورزش زورخانه‌ای هم شرکت می‌کرد. اهل مسجد بود و به نمازش خیلی اهمیت می‌داد. همیشه خمس مالش را دقیق حساب و پرداخت می‌کرد، هیچ وقت برنامه هیئت را ترک نمی‌کرد. 🌷سید میلاد شخصیت دستگیری داشت و اگر کسی از ایشان کمک می‌خواست چیزی کم نمی‌گذاشت. به خانواده شهدا بسیار خدمت می‌کرد و همیشه از آنها دلجویی می‌کرد، اکثرا در اردوگاه شهید درویشی خادم‌الشهدا بود، هر سال از اردوگاه به دیدار مادر شهید درویشی هم می‌رفت. 🌷سید میلاد با اینکه از نظر مادی و دنیوی چیزی کم نداشت، اما وابسته به موقعیت و جایگاه دنیوی نشده بود، وقتی خاطرات و کتاب‌های شهدای دفاع مقدس را می‌خواند به حال آنها حسرت می‌خورد. 🌷وقتی می‌دید که شهدای دفاع مقدس از همه چیزشان گذشتند و آن طور جانفشانی کرده و از وطن و انقلاب دفاع کردند سید میلاد هم آرزوی شهادت می‌کرد و می‌گفت کاش روزی بیاید که من هم شهید شوم. 🌷یکی از شهدایی که سید میلاد او را الگوی خود قرار داده بود، شهید مهدی زین‌الدین بود، عکس این شهید بزرگوار را در خانه داشت. حتی عکس شهید زین‌الدین را روی لباسش چاپ کرده بود و همیشه زیر لباس بیرونش می‌پوشید. می‌خواست همیشه عکس شهید زین الدین روی سینه‌اش باشد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠برادر شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی:  🌷سید میلاد لیسانس عمران داشت و دو سال در آزادراه ساوه همدا
شهید‌ سیدمیلاد مصطفوی شهیدی‌ که‌ پیکرش‌ به‌ دست‌ افتاد‌ و‌ "سر‌ و دست و پاهایش" را از تنش جدا کردند💔 و بعد از مدتها به‌ دوستش‌ آمد‌ و‌ محل‌ پیکرش‌ را‌ نشان‌ داد😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهید‌ سیدمیلاد مصطفوی شهیدی‌ که‌ پیکرش‌ به‌ دست‌ #داعش‌ افتاد‌ و‌ "سر‌ و دست و پاهایش" را از تنش ج
🌾به خانواده بسیار خدمت می‌کرد، و همیشه از آنها می‌کرد، اکثرا در اردوگاه شهید درویشی بود، هر سال از اردوگاه به دیدار مادر شهید درویشی هم می‌رفت. سیدمیلاد حدود ۱۲-۱۳ سال خادم‌الشهدا بود⚡️ 🍁 و آرزوی در عمق جانش نفوذ کرده بود. خیلی می‌کرد که او را به سوریه اعزام کنند. حتی می‌گفت که من بلیط هواپیما و مخارج خودم در سوریه را می‌پردازم فقط من را با خود ببرید. آرزوی در خون 💔سید میلاد بود. ⚡️ 🌷 شهید بی سر 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
•{ #پس_زمینه ♥️🌿 #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی 🌸} 🍃🌹🍃🌹 @shahed_sticker
شهید 🏴 🕊 🌸او بسیار اهل بود، کمربند مشکی جودو داشت، و در ورزش‌های رزمی مقام دومی کشور را به دست آورده بود.💪اهل 🕌 بود و به خیلی اهمیت می‌داد. همیشه مالش را دقیق حساب و پرداخت می‌کرد 🌸هیچ وقت در هیچ برنامه 🚩را ترک نمی‌کرد. ☝️ سید میلاد شخصیت داشت مشکلات همه رو حل میکرد، و اگر کسی از ایشان کمک می‌خواست چیزی کم نمی‌گذاشت. و تا را بر طرف نمیکرد دست بردار نبود. 💠 : فضیلت پاداش بر طرف كردن , از هزار حجّی که تمام اعمال آن قبول شده باشد و آزاد کردن یک بنده در راه خدا و صرف بار هزار اسب در راه خدا با زین و لجامش, است. 🍁 🌸 ...😭😭 ۹۴ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
‍ 🍃در شهر متولد شد. نیمه اردیبهشت نامش را سید محمد گذاشتند و گاهی صدا زدند سید میلاد؛ فرزند سید هاشم.پسری از نسلِ حیدر؛ فدایی . 🍃از همان جوانی عاشقی را بلد بود. بود و خدمتگزار زائرانشان وچه زیبا خودش را در دلشان جا کرد تا بعدها دستگیرش باشند. 🍃قدرتمند بود؛ ورزشکاری قوی و غیور که مقامات استانی و کشوری داشت اما هیچوقت مغلوب نشد. مهندسی عمران داشت و استاد ساخت و ساز! و این حالا مهندس دلهای ما شده. 🍃برگزیده جَدَّش علی‌است برای دفاع از حرم (س) و خوش خدمت برای مولایش (ع) و چه خوش حساب است اربابمان که مزد زحماتش را نوشت. 🍃میگفت "راه امام حسین(ع) راه عاقبت به خیری است" و چه خیری بالاتر از شهادت؟!! 🍃مادرش یکسال قبل از آسمانی شدنِ فرزندش در آغوش خاک آرام گرفت و بنا شد مدالِ مادرِ شهید شدن را از دستانِ مادرِ آسمانها و زمین بگیرد. چه رو سفید است مادری که دست پرورده اش؛ فدایی راهِ خود شود. حقیقتا که مادر را رو سفید کرد. 🍃دلاور مردِ سوریه؛ در بیست و نهمین پاییزی که دفترِ عمرش به خود میدید، در عملیات آزاد سازی آسمانی شد و صفحات این دفترِ پر از عاشقی در بیست و پنجمین روزِ مهرماه از ورق خوردن ایستاد. 🍃حالا مزارش در کنار تربت مادر؛ میعادگاه عاشقانی است که می آیند تا دستِ دل را در دستانِ این جوان بگذارند تا برایشان دلی بسازد مملو از . ؛ میلادِ قلبها💔 ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴ 📅زمان انتشار : ۲۴ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : همدان 🕊محل شهادت : حلب، سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh