5⃣1⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🎤رواے دوست شھید
🌷سید میلاد همیشہ بهم میگفت ببین باید روے اون #ڪسایے ڪار ڪنیم ڪہ زیاد اهل هیئت و مسجد نیستند🚫
🌷 میگفت اونے ڪہ تو این راه هست #یقین داشتہ باش ڪہ دیگہ در خونہ دیگہ نمیره 📛ما باید بگردیم اون بچہ هایے ڪہ بہ درد بخورند رو #جذب ڪنیم .
🌷 سیدمیلاد هنوز هم #بارفتنش جوانهاے زیادے رو بہ طرف خودش جذب میڪنہ👌 و راه درست رو نشون شون میده ✅
🌷یادم هست یڪے از این بچه ها ڪہ بہ خطا و از روے #نادانے بہ یہ دختر خانم مزاحم میشد🔞 رو بہ #سیدمیلاد گفتہ بودند بہ طریقے پیدا ڪردیم
🌷 سیدمیلاد گفت: تو ڪارت نباشہ وایسا ڪنار من👥 گفتم الانہ ڪہ بزنہ توے گوش اون پسر😣 ولے با صحنہ #عجیبے مواجہ شدم میلاد طورے بااین نوجوان صحبت ڪرد ڪہ من جا خوردم😦
🌷 اومد گفتم سید میلاد چےشد⁉️ پس من گفتم الان طرف رو چنان میزنے ڪہ دیگہ نتونہ بلند شہ خندید😄 وگفت #زدمش راست میگفت چنان زده بود ڪہ من از فردا اون نوجوان رو تو #مسجد دیدم.
🌷سیدمیلاد شیطان👹 درون اون نوجوان رو زده بود👌 نہ اینڪہ بخواد #باتهدید یا زدن اون رو بہ اشتباه خود آگاه ڪنہ⛔️ اون پسر رو عرض #یڪماه چنان تغییر داد ڪہ من ڪم آوردم خداییش
🌷اون سال با خودش همون پسر رو برد و #خادم_الشهداش ڪرد ..
ڪاش همہ ما #صبر و اندیشہ سید میلاد عزیز رو داشتیم.😔
#شهید_میلاد_مصطفوی
#نثارروحمطھرشهداصلوات🌸🌿
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
زندگی را دوست داری، #عاشـقے را بیشتـر ... اینچنین فهمیدم از یـا زینـب #سربنـد تـو ... #شهید_
1⃣3⃣4⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🌷همرزم شهید ( #شهید_سرلک ) که می خواستن #سیدمیلاد رو بیارن عقب، #زخمی می شن و نمی تونن پیکر رو عقب بیارن.
🌷پیکرشون دست #داعشی های حرامی می افته، دست و پا و سر مطهر رو از تن #جدا می کنند و با خودشون می برند. پیکرشون چند روز زیر #آفتاب می مونه و کسی از محل پیکر #خبر نداشته
🌷به خاطر بیقراری های #پدر و خواهرشون، شهید به #خواب یکی از دوستانشون میان و در خواب #محل پیکرشون رو نشون میدن و میگن می خواستم #گمنام بمونم ولی به خاطر #بیقراری پدرم بیایید من رو ببرید.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷
#یادش_باصلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍بـا تـو خوشبخت ترین آدم ایـن قافلـه ام کـم نشـو دور نشـو بی تـو جهـانم خـاليست #سردار_خنده_های_بی
0⃣4⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
📚برشی از کتاب #مهمان_شام
📖بعد از چاپ کتــ📙ـاب #شهید ابراهیم هادی (سلام بر ابراهیم) منطقه فکه و مخصوصا #کانال_کمیل خیلی سر زبونها افتاد. همراه با #سیدمیلاد و چند تا از خادمین شهدا🌷 رفتیم فکه.
📖فکه بوی #کربلا می داد غربت عجیبی داشت ، عطش رمل گرمای سوزان♨️ بیابان #فکه عجیب شبیه کربلا بود😔 این حالات در رفتار سید میلاد مشهود بود که قدم👣 در وادی #مقدسی گذاشته، پاهای برهنه اش گواه مدعی من بود.
📖رسیدیم پشت کانال، #سیم_خاردار ها مانع عبور به کانال شد. بی اختیار زانوهامون سست شد و دیگه اشک امان نمی داد😭 تنها چیزی که #مرحم دلمون بود💗 روضه آقا سید الشهدا (علیه السلام) بود.
📖بعد از اینکه یک دل سیر #گریه کردیم سید بلند شد رفت به #خادمهایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت: خواهش می کنم🙏 من می خوام خاک این مکان مقدس رو #ببوسم، اونها گفتند به هیچ وجه نمی شه⛔️ اجازه نداریم ، #سید بغض کرد😢
📖بالاخره اونها رو راضی کرد وارد #کانال شدیم. گفت: بچه ها وارد که شدید #سجده کنید و از شهدا🌷 حاجت بخواهید. تا درب کانال باز شد گویی درب #بهشت باز شده🕊 بوی عجیبی آمد، لحظه های سنگینی بود.
📖سید میلاد در #قتلگاه ابراهیم هادی🌷 در سجده بود و فقط داد می زد😭 خاکها رو بر می داشت و به سر و #صورتش می کشید.
📖با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین🚘 شدیم و همه تا #اردوگاه فقط گریه کردند. #سید_میلاد نتونست رانندگی کنه🚫 و نشست عقب و تا اردوگاه توی حال و هوای خودش بود.....💔
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_بی_سر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh