eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
هر چقدر بگوییم #غواص !! بگوییم اروند !! باز هم ڪم است برای دانستن از #اروند فقط باید غواص باشے دستت
☄💦☄💦☄💦☄💦 🌿سیاهی شب🌚 همه جا را گرفته بود... بچه ها آرام و بی صدا 🔇پشت سر هم به ترتیب وارد می شدند. 🌿هرکس گوشه ای از را در دست داشت. گاه گاهی نور منورها🎆 سطح آب را می کرد و هر از گاهی صدای خمپاره های💥 سرگردان به گوش می رسید . 🌿سی  متر به ساحل یکی از نیروها تکان خورد. خواست فریاد بزند که نفر پشت سرش👥 با دست دهان او را گرفت و آرام در گوشش👂 چیزی زمزمه کرد. 🌿اشک از چشمان جوان سرازیر شد😭، چشم هایش را به ما دوخت و در حالی که به ما می نگریست، گوشه ی طناب را رها کرد و در آب ناپدید😨 شد. 🌿از مرد پرسیدم:  «چی بهش گفتی؟» با گفت: «گفتم ♨️نباید کوچک ترین صدایی بکنیم وگرنه عملیات لو میره، اون وقت می دونی جون چند نفر... نباید لو بره» 🌿تمام بدنم می لرزید😖، در میان موج خروشان اروند به پیش می رفت. 📚مجله طراوت/ شماره 22 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
هر چقدر بگوییم #غواص !! بگوییم اروند !! باز هم ڪم است برای دانستن از #اروند فقط باید غواص باشے دستت
☄💦☄💦☄💦☄💦 🌿سیاهی شب🌚 همه جا را گرفته بود... بچه ها آرام و بی صدا 🔇پشت سر هم به ترتیب وارد می شدند. 🌿هرکس گوشه ای از را در دست داشت. گاه گاهی نور منورها🎆 سطح آب را می کرد و هر از گاهی صدای خمپاره های💥 سرگردان به گوش می رسید . 🌿سی  متر به ساحل یکی از نیروها تیر خورد. خواست فریاد بزند که نفر پشت سرش👥 با دست دهان او را گرفت و آرام در گوشش👂 چیزی زمزمه کرد. 🌿اشک از چشمان جوان سرازیر شد😭، چشم هایش را به ما دوخت و در حالی که به ما می نگریست، گوشه ی طناب را رها کرد و در آب ناپدید😨 شد. 🌿از مرد پرسیدم:  «چی بهش گفتی؟» با گفت: «گفتم ♨️نباید کوچک ترین صدایی بکنیم وگرنه عملیات لو میره، اون وقت می دونی جون چند نفر... نباید لو بره» 🌿تمام بدنم می لرزید😖، در میان موج خروشان اروند به پیش می رفت. 📚مجله طراوت/ شماره 22 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh