🌷شهید نظرزاده 🌷
همیشه می گفت #سرباز_امام_زمانم☺️ و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده، می گفت من صدای هل
🌷چرا حسین وصـــالی؟
♤به #شــــــهدا خیلی علاقه داشت...
🌹خیلی از شهیدا رو میشناختـــــ
و ازشون اطلاعات زیادی داشتـــــ
از شخصیت و #زندگیشون گرفته تا نحوه شهادتـــــ !
همیشه به دوستاش هم توصیه میکرد #پیگیر آشنایی با شهدا باشن و خودشم واسه آشنا کردن دوستاش کم نمیذاشتـــــ .
🌹 #شهید_اصغر_وصالی فرمانده ی شهر پاوه،
مورد توجه خاصش بود...
برای همین هم اسم مستعار خودش رو #حُسِینوِصٰالے انتخاب کرد...
حتی این اسمو روی اسلحه اش حک کرده بود
و از دوران آموزشیش تو ایران تا عملیات هاش تو سوریه #تفنگش با این اسم مشخص بود...
حتی صفحه #اینستاگرامش رو هم به اسم حسین وصالی ساخته بود و تو فضای مجازی هم خودشو به این اسم معرفی می کرد...
🌹بعد از این که مستند ابوخلیل که برای #شهید_رسول_خلیلی ساخته شد رو دید...
میگفت منم شهید شدم واسم مستند بسازید و اسمشو بذارید #ابووصال!
🌹ولی تنها چیزی که هیچوقت هیچکس دربارش فکر نمیکرد این بود که یـه روزی واقعا #شهید بشه!
[کاش صبحی میدمید و یاری از ره میرسید
سر رشته ی شادیست خیال خوش تو]
#رفیق_شهید_شهیدت_میکنه
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
#شهید_دهه_هفتادی
#مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شست بارانـ🌧 همه ی کوچه، #خیابان ها را پس چرا مانـده #غمت بر دلِـ💔 بارانے من⁉️ #شهید_محمدرضا_دهقا
1⃣3⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نمازعیدفطر
🔰 #دوساله بود که او را همراه خودم برای نماز📿 عیدفطر به مسجد محل🕌 بردم. مسجد دوقدمی خانه، وسط کوچه بود. قبل از شروع نماز کلی خوراکی🍱 و اسباب بازی جلویش گذاشتم تا مشغول شود.
🔰در #قنوت رکعت اول حواسم به سمت #محمدرضا کشیده شد،از لای انگشتان دستم نگاهش کردم. بچه خوش خوراکی بود، خوراکیهایش را مشت میکرد و میخورد😅 و در همان چند دقیقه اول⏰ همه را نوشجان کرده بود خیالم راحت بود که مشغول است.
🔰اواخر رکعت اول بود که متوجه شدم #محمدرضا نیست❌ بانگرانی #نمازم را تمام کردم. از صدای #اعتراض نمازگزاران متوجه شدم دستهگلی به آب داده است♀ شرمنده شدم.
🔰 #چادرم را سرم کشیدم و سریع رفتم، محمدرضا را از #صف_اول بغل کردم و به سرعت از مسجد خارج شدم حتی کفشهام👡 را هم نپوشیدم🚫 و #پابرهنه به خانه برگشتم.
🔰محمدرضا همه #مُهرها را برده در صف اول روی هم سوار کرده بود و داشت با آنها #بازی میکرد.چون بچه بازیگوشی🙃 بود کنترلش سخت بود و من دیگر تا وقتی که تشخیص دادم او را با خودم #مسجد و هیئت نبردم❌
🔰اما مسجد و هیئت را به #خانه آوردم و روی #اعتقادات بچه ها کار کردم👌
📚برگرفته از کتاب #ابووصال
#شهید_محمدرضا_دهقان 🌷
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔑کلید دار سیستم صوتی🔊 دبیرستان بود. تا چشم مسئولین را دور میدید با همدستی بقیه دوستانش وارد #نمازخا
#خاطره...
نوجوانی جهادگر✌️
🔹شانزده ساله بود که از طرف دبیرستان به سفر #جهادی رفت🚌 میخواستند برای بهترشدن آبیاری آن روستای #محروم استخر بسازند.
🔸زمین #سفت و سختی بود که باید خیلی انرژی😪 صرف می شد. هرگروه #وظیفه خودش را داشت. خیلی ها کم آورده بودند
🔹اما او خستگی ناپذیر بود و جای #چندنفر کار می کرد؛ کلنگ⛏ می زد،بیل می زد.خاک را از جایی دیگر منتقل می کرد #بمب_انرژی بود.
#ابووصال 📚
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهیدانه زهرایی ها #شهید می شوند🌷 این را من نمیگویم نگاه کن #نگاهشان 👈حتے لبخندشان هم عطر #یاس دار
🔰چشم #پدر دلگرم به لبخند مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر♥️ شد و بار دیگر #جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.
🔰پسر شاگرد خوبی بود وپدر هم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی👌 را به او آموخت. محمدرضا شیفته ی مردانگی #سید_الشهدا و غیرت #ابوالفضل شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان👥 را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام ها را نوازش میکند.
🔰در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
#سر را فدای حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
"غیرتش" باعث شد جانش را #فدا کند❣ تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد📛
🔰چه #عاشقانه پر کشید🕊 و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصالِ معشوق دارند و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در دل....🌷
✍نویسنده: #بنت_الهدی
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🗺مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر
📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید: #ابووصال
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
شیفته شهید رسول خلیلی بود
همه جوره دنبال شناخت اش بود...
حتی عکسها📷 و مطالبی📄 از شهید رسول خلیلی داشت که کمتر جایی دیده میشد...
میگفت رسول رو چندباری در #هیئت_ریحانه_النبی دیده...
عکسشو میذاشت کنار عکس رسول و میگفت میبینی بهم شباهت داریم؟ ☺️
عید 94 راهی مشهد شد و از اینکه تحویل سال در کنار رسول نبود حسرت میخورد.
اما عاشق امام رضا علیه السلام بود و به قول خودش زندگیشو سپرده بود دست آقا...📿
پیجی برای شهید خلیلی ساخته بود و دلتنگی هاش رو داخلش مینوشت..بعد از مدتی پسووردش رو گم کرد و حسرت میخورد!❌
کسی نمیدونست روزی میرسه که برای خودش پیج شهادت بسازن😭
مزار رسول که میرفت به دوستاش میگفت روضه خانوم زینب س بذارید، میگفت رو سنگ مزار نوشته:
ای که بر تربت من میگذری روضه بخوان🍃
#شهیدمدافعحرم
#شهیدمحمدرضادهقانامیری🌷
#ابـــووصــال ✨
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات 💌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh