eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#امروز تشییع پیکر شهدای حادثه تروریستی اهواز پیکر مطهر شهیدان🌷 گرانقدر حادثه تروریستی اهواز دقایقی
📝 🌷 🍂کوچه های شهر را که نگاه می کنم را بر پیشانی افتخار این سرزمین، درخشان✨ می یابم. 🍂چه کرده بودی در که اینگونه رودخانه های وطن، شکوه را به ترنم می آیند. 🍂می ستایمت که شانه های ، آبروی کوهستانها،دشت ها و تمام کشور🇮🇷 شد 🍂ای اردیبهشت در چشمان هیچ بهاری نمیگنجد🚫.تو جور دیگری به دنیا نگریستی و جور دیگر با حرف زدی. 🍂می ستایمت که قانون را بر صفحه های تاریخ این دیار، حک کردی 🍂با سرانگشتان ات، ثانیه های ظلم را به کام مستبدان زمین، جهنم کرده👊🔥. 🍂میخوانمت که چون سپیداران🌾، در اندیشه باران بودی. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ♦️وباز نفسی تازه از بعد از مدتی و وقفه ای، دوباره دیروز مهمان شهیدی🌷 از شام بلا بودیم. دوباره دل در رثای قامت رشید ورعنای پسری شکست💔 دوباره خواهری با سوز دل ناله زد که دلتنگتم ای کاش همه اینا خواب باشه... داداشی سرسفره عقدم نبودی😭 یادته گفتی عروسی جبران میکنم...داداشی پاشو اومده... ♦️و اینجا دیدنی بود اشکهای بر روی شانه های خواهرشهید🌷 که میگفت: آروم باش حامد خوشبخت شد...حامد به رسید...و حالا کارما شروع شده... ♦️و همه اینها با اشک روان😭 و بر گونه ها جاری میشد....همه دور مادر را گرفته بودند برایش دعا میکردند..دستش را میبوسیدند و چقدر اذیت میشد و میگفت نکنید این کارو...خدایا بی چه کنم⁉️ ♦️و چقدر این لحظات و این ثانیه ها را دوست دارم. دل دادن💕 و همزمان اتفاق میفتد. مادر تا نیم ساعت پیش نمیدانسته باید با عزیزدلش کند برای عیادت از پسر آمده بود....و اینجا دیگر اشکهایش تمامی نداشت. و.... ♦️این مادر مثل کوه👊 و مثل ابر بهاری می‌بارید لحظه ای که دلبندش را در میگذاشتند ....وقتی از بلندگو می گفتند: "افهم حامد بن ذبیح ا..." ♦️ دیگر زانوهایش طاقت ایستادن نداشت ... تک فرزند پسر خانواده دل خواهرانش💔 را چنان کرد که میگویند حامد پس از تو خاک بر این زندگی😭😭 ♦️ولی اینها میگذرد و گذشت زمان مقام و و جایگاه رفیعی👌 که دارد را به این خانواده نشان خواهد داد. الان کردن بی معناست...زود است پذیرفتن داغ عزیزی که مرهم و سنگ صبور خانواده بوده است. ♦️ولی خودمانیم... جایگاه وکار بزرگ مدافع حرم هنوز برایمان جا نیفتاده‌ است. هنوز برکت وبزرگی و ودل بریدن این جوانان رشید برای خیلی های ما آنچنان که باید و شاید مفهوم نشده است🚫 انشاالله بزودی زود این شهدا چنان جایگاهی در دل ملت♥️ و فرزندان ماخواهند داشت که منزلشان وعزیزانشان باید فقط گویی کنند و بگویند اینها چه کسانی بودند و چه شد که ومرامشان اینگونه آسمانی وماندگار و شد.... ♦️ و قطعه۵۳ 🌷🌷 دیروز حال و هوای دیگری داشت.. کنندگان مادران وهمسران و پدران و فرزندان وهمرزمان و دوستداران💞 شهدا بودند.. که این حضور مصداق این جمله بود: "به دریا رفته میداند مصیبتهای دریا را" 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
6⃣3⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 🔰ایشان دو سالی بود که پیگیر رفتن به #سوریه شده بود و تمام کارهایش را انجام دا
🔻همسر شهید: 🔹من در تلفنم نام همسرم را با عنوان ذخیره کرده بودم. یک روز اتفاقی آن را دید📱 و درباره علتش سوال کرد؟ که به ایشان گفتم آنقدر و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من زنده‌ای🌷 🔸قبل از رفتنش برای صدایم زد و گفت شماره‌اش را بگیرم📳 وقتی این کار را کردم دیدم شماره مرا با عنوان" و مسافر بهشت " ذخیره کرده بود😍 و گفت از اول زندگی شریک هم بوده‌ایم و تا آخر خواهیم بود 🔹و فکر نکنی دوری از شما💕 برایم آسان است. اما من با ارزش‌ترین دارایی‌ام را به می‌سپارم و می‌روم🕊 🔸شهید جهانی آنقدر مرا با خانواده انس داده بود که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم✅ شام غریبان امام حسین(ع) بود که در خیمه محله‌مان شمع🕯 روشن کردیم ایشان به من گفت دعا کنم تا قبولش کند من هم وقتی شمع روشن می‌کردم دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود من نیز به شهدا خدمت کنم ومنزلم را قراردهم. 🏡ادرس بیت الشهید: گلبهار پیروزی۷ توس۱۱ شنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء برگزاری جلسات مذهبی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهیدانه زهرایی ها #شهید می شوند🌷 این را من نمیگویم نگاه کن #نگاهشان 👈حتے لبخندشان هم عطر #یاس دار
‍🔰چشم دلگرم به لبخند مادر و چشم مادر خیره به شوق پدر♥️ شد و بار دیگر پا به عرصه هستی گذاشت. 🔰پسر شاگرد خوبی بود وپدر هم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی👌 را به او آموخت. محمدرضا شیفته ی مردانگی و غیرت شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان👥 را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام ها را نوازش میکند. 🔰در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» را فدای حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. "غیرتش" باعث شد جانش را کند❣ تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد📛 🔰چه پر کشید🕊 و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ معشوق دارند و آرزوی نوشیدن جام در دل....🌷 ✍نویسنده: 🗺مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر 📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
در تلفنم، نام را 📱 با عنوان ذخیره کرده بودم😳. یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد!🧐 به ایشان گفتم: آنقدر و اخلاق در شما می‌بینم😍 و عشق داری که برای من زنده ای❤️ قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد 🗣 و گفت: شماره اش را بگیرم😅 وقتی این کار را کردم، دیدم شماره مرا با عنوان "شریک و مسافر بهشت"🌹 ذخیره کرده بود گفت: از اول شریک هم بوده ایم ❤️ و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است😢اما من با ارزش ترین دارایی ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم.😔 آنقدر مرا با خانواده انس داده بود 👌 که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم😊 شام امام حسین علیه‌السلام بود 🖤 که در خیمه محله مان شمع روشن کردیم ایشان به من گفت دعا کنم تا بی بی(س)قبولش کند🤲 من هم وقتی شمع روشن می‌کردم، دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود،😇 من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را الشهدا قرار دهم💐 ♡ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت... 👇🏻 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃 بر لوح افتخارِ جای جای این آب و خاک، حکاکی نام تو و پرستوهای چون تو را زیبا و تابناک میابم. 🍃پرستو هایی که چون تو رد پای اولیای خدا سرمشق زندگیشان بود،همان هایی که ذکر حق ورد زبانشان بوده. 🍃قصه بدین سان شد؛ آن موعدی که نفس های ، امید حیاتمان را تار کرده بود و شهرِ کمر خم کرده، پاهای خسته اش را با مشقت و سختی روی زمین نگه داشته بود، آنگاه قدم های سبزت را برداشتی تا بعثی را به هلاکت برسانی... 🍃آری ای جان کشور، تو به همراه دیگر جانان بر خواستید و با قدوم پر صلابتتان در شریان های شهرها و روستاها خون روان ساختید و امید حیاتمان را باز پس گرفتید‌💫 🍃ستایش میکنمت که رسم را بر جانِ این سرزمین حک ساختی و وجودت بانی حیاتش گردید. 🍃 ات جاوید و پر رهرو باد ✍نویسنده: 🌸به مناسب سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨به نام خدا 🍃شهادت راهی سرخ است که انتهایش به روشنیِ آسمان می‌رسد، پایانی خوش و شروع خوشتریست. 🍃بقول آقا علیرضا : رمز به خدا، توکل به اوست ونامه اش را با بسم الله این چنین بدایت کرد چرا که حتی نام هم رحمتیست برای بشریت. بسم‌الله، ذکر خداست یعنی که خدایا من تو را فراموش نکرده‌ام♥️ 🍃بسم‌الله، بیانگر انگیزه من است، یعنی خدایا تو هستی نه مردم، نه طاغوت، نه جلوه‌‌ها، نه هوس و ... و این بود سرآغاز نامه ای بی پایان نامه ای با عطر دستان یک ، شهیدی که رمز عشق به خدا را توکل میدانست. توکلی که رنگ و بویی از و اعتماد و اعتقاد دارد🤲 🍃 خط به خط زندگیشان را که میخوانم در پایان درسی را فرا میگیرم که تاکنون نزد هیچ استادی نیاموخته‌ام بارها قلم به دست از جوانمردیشان دم زده ام ولیکن به عمل که رسید دست و دلم لرزید. 🍃اینبار هم نام دلاوری دیگر به چشم میخورد. که علاقه زیادش به شهادت سبب شد که عید را در کنار سیدالشهدا باشد. نه تنها عید، بلکه همیشه... 🍃و چه روزی خوشتر از این روزها که او به مرادش رسیده است و ما رهروان جوانمردانی هستیم که آبروی را با جانشان خریدند🕊 " شهیدان قصه پر سوز عشقند شهیدان شمع عالم سور عشقند " ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۵ مرداد ۱۳۶۶ 📅تاریخ شهادت : ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ 📅تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : اصفهان _ گلستان شهدا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃حسرت واقعی یار بودن در عاشورا در دل مدافعان حرم جا خوش کرده است که از صمیم قلب «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» را زمزمه می‌کنند و حال که دست یاری به سویشان است کوتاهی نمی‌کنند. و آنان را گاهی به پای سیاست می‌گذارند و گاهی به پای پول و گاهی به پای تعصب بی‌جا... 🍃به گمانم اهل زمین، هنوز در شهر پا نگذاشته‌اند و نبض محبت حسین و اهل بیت را در قلبشان حس نکرده‌اند. اما کاش بنشینند پای قصه منصورها و دست از قضاوت بردارند. 🍃حتی در لحظه‌هایی که عرق جبین جمع‌شده از کار را پاک می‌کرد به یاد بود. شبانه و هق‌هق‌های سحرگاه سبب شد از رزق الهی که صبح‌ها ملائک تقسیمش می‌کنند بهترینش نصیبش شود. در برگ‌هایی از تقویم زمان که خبر تهدید حرم‌های خواهر و دختر ارباب بود، دلش هوایی شد. 🍃چشم بر هم گذاشت و ناگاه پای دلش، پای عقلش را راهی کرد. چشم باز کرد و خود را در حرم امام رضا دید. مگر می‌شود دل دخیل‌بسته به شبکه‌های دست خالی برگردد؟ 🍃در میان بی‌تابی‌های کودکانش و دل‌نگرانی همسرش به رسید. همسرش گریه کرد و گفت برگرد. وقتی منصور از و شرمندگی قیامت گفت، دست و پای همسرش لرزید و گفت: منصور بمان و دفاع کن. 🍃آرام کردن چهار کودک که دلتنگ پدرشان هستند سخت است؛ اما سخت‌تر لحظه‌ای است که بخواهی برایشان از شهادت بهترین تکیه‌گاه زندگیشان بگویی و چشم‌های منتظرشان را ناامید کنی. 🍃منصور را خواهر خرید اما به گمانم روضه‌ی آتش پشت در، آنقدر دل او را گرفتار کرده بود که تن زخمی‌اش را در آتش انداختند و ذره‌ذره سوخت. شاید هم روضه آتش کشیدن خیمه‌ها و سوختن معجرها کار دستش داد. 🍃هرچه که بود پیکرش سوخت و امان از دل همسرش که حسرت آخرین دیدار سیمای مرد زندگی‌اش بر دلش باقی ماند... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢ خرداد ۱٣۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آبان ۱٣٩٢ 📅تاریخ انتشار : ۱٩ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : قبرستان امام زاده هادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃 بر لوح افتخارِ جای جای این آب و خاک، حکاکی نام تو و پرستوهای چون تو را زیبا و تابناک میابم. 🍃پرستو هایی که چون تو رد پای اولیای خدا سرمشق زندگیشان بود،همان هایی که ذکر حق ورد زبانشان بوده. 🍃قصه بدین سان شد؛ آن موعدی که نفس های ، امید حیاتمان را تار کرده بود و شهرِ کمر خم کرده، پاهای خسته اش را با مشقت و سختی روی زمین نگه داشته بود، آنگاه قدم های سبزت را برداشتی تا بعثی را به هلاکت برسانی... 🍃آری ای جان کشور، تو به همراه دیگر جانان بر خواستید و با قدوم پر صلابتتان در شریان های شهرها و روستاها خون روان ساختید و امید حیاتمان را باز پس گرفتید‌💫 🍃ستایش میکنمت که رسم را بر جانِ این سرزمین حک ساختی و وجودت بانی حیاتش گردید. 🍃 ات جاوید و پر رهرو باد ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۴ آبان ۱٣۴٢ 📅تاریخ شهادت : ٨ فروردین ۱٣۶۱ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای مشاء دماوند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃حسرت واقعی یار بودن در عاشورا در دل مدافعان حرم جا خوش کرده است که از صمیم قلب «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» را زمزمه می‌کنند و حال که دست یاری به سویشان است کوتاهی نمی‌کنند. و آنان را گاهی به پای سیاست می‌گذارند و گاهی به پای پول و گاهی به پای تعصب بی‌جا... 🍃به گمانم اهل زمین، هنوز در شهر پا نگذاشته‌اند و نبض محبت حسین و اهل بیت را در قلبشان حس نکرده‌اند. اما کاش بنشینند پای قصه منصورها و دست از قضاوت بردارند. 🍃حتی در لحظه‌هایی که عرق جبین جمع‌شده از کار را پاک می‌کرد به یاد بود. شبانه و هق‌هق‌های سحرگاه سبب شد از رزق الهی که صبح‌ها ملائک تقسیمش می‌کنند بهترینش نصیبش شود. در برگ‌هایی از تقویم زمان که خبر تهدید حرم‌های خواهر و دختر ارباب بود، دلش هوایی شد. 🍃چشم بر هم گذاشت و ناگاه پای دلش، پای عقلش را راهی کرد. چشم باز کرد و خود را در حرم امام رضا دید. مگر می‌شود دل دخیل‌بسته به شبکه‌های دست خالی برگردد؟ 🍃در میان بی‌تابی‌های کودکانش و دل‌نگرانی همسرش به رسید. همسرش گریه کرد و گفت برگرد. وقتی منصور از و شرمندگی قیامت گفت، دست و پای همسرش لرزید و گفت: منصور بمان و دفاع کن. 🍃آرام کردن چهار کودک که دلتنگ پدرشان هستند سخت است؛ اما سخت‌تر لحظه‌ای است که بخواهی برایشان از شهادت بهترین تکیه‌گاه زندگیشان بگویی و چشم‌های منتظرشان را ناامید کنی. 🍃منصور را خواهر خرید اما به گمانم روضه‌ی آتش پشت در، آنقدر دل او را گرفتار کرده بود که تن زخمی‌اش را در آتش انداختند و ذره‌ذره سوخت. شاید هم روضه آتش کشیدن خیمه‌ها و سوختن معجرها کار دستش داد. 🍃هرچه که بود پیکرش سوخت و امان از دل همسرش که حسرت آخرین دیدار سیمای مرد زندگی‌اش بر دلش باقی ماند... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢ خرداد ۱٣۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آبان ۱٣٩٢ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : قبرستان امام زاده هادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌺 #سالروز_شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰چشم پدر دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به اشک شوق پدر😢 شد و بار دیگر پا به عرصه هستی گذاشت. پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم رابه اوآموخت. 🔰محمدرضا شیفته ی مردانگی و غیرت ابوالفضل شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان👥 را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند. 🔰در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای حرم عمه سادات🕌 کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. باعث شد جانش را فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد❌ 🔰چه عاشقانه پر کشید🕊 و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که عشق به دارند و آرزوی نوشیدن جام در دل♥️ ✍️نویسنده: 📆تـاریخ تـولـد: ۲۶ فروردین۱۳۷۴.تهران 📆تـاریخ شـهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴.حلب 🥀مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh