eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰تو آخرین جلسه کاری که "سید مجتبی" حاضر بودن، برای پذیرایی سیب🍎 آوردن. یه "ابوحامد" نامی داشتیم از اون آدمای و باتجربه، با دوتا فاصله💕 از سید مجتبی نشسته بود. 🔰سیب رو که گذاشتن با بشقاب و چاقو🍽 برد سمت و اشاره کرد که براش پوست بکنه. سیدمجتبی هم بی هیچ حرف و اشاره ای شروع کرد به پوست کندن، مرتب سیب🍎 رو قاچ کرد و چید تو بشقاب و به تحویل داد.🙂 🔰دو ماه بعد حسین آقا، ابوحامد شهید شد🕊 تو همونجایی که ایشون شهید شده بودن🌷 تا قبل شهادت ایشون به این فکر می کردم که چرا ابوحامد اون کارو کرد و سیدمجتبی هم پذیرفت 🔰بعد شهادتش فهمیدم میخواسته دست حاج حسین آقارو بخوره و برات شهادتشو از ایشون بگیره😭 انگار تو زمان حیاتشون هم همدیگرو میشناسن.😔 به نقل از "یاسر" همرزم شهید در آخرین ماموریت (سیدمجتبی) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
... همگی حامی مکتب هستند پاسبانِ حرم "حضرت زینب" هستند✊ گرچه کشتید ولی دیگر داریم ذوالفقارست👌 که در دست با نام جهادی ◽️تاریخ ولادت : ۱۳۴۱/۰۷/۰۱ ◽️محل ولادت : افغانستان ◽️تاریخ شهادت : ۱۳۹۳/۱۲/۰۹ ◽️محل شهادت: درعا_سوریه با نام جهادی ◽️تاریخ ولادت : ۱۳۶۵/۰۷/۰۹ ◽️محل ولادت : مشهد مقدس ◽️تاریخ شهادت : ۱۳۹۳/۱۲/۰۹ ◽️محل شهادت: تل قرین در حومه درعا_سوریه 🌷🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸من حدود دو ساعت با ملاقات داشتم. او برای ما یک برادر و یا  یک پدر بود. خاطره ای از "سیلی زدن" یک پسر به ابوحامد دارم. اما او رزمنده را  ناز کرد و به او می زد و می گفت: مرد دلاوری به من سیلی زده ! 🔹همواره اهل گذشت بود. زمانی که بچه ها شهید🌷 می شدند؛ خودش می رفت و آنها را بر می گرداند. یک بار 500 متر طناب گرفت و 13 یا 14 را از 300 متری دشمن آورد⚰ 🔸‌یکبار سر غذا بودیم سربازی گفت: هنوز گرسنه ام😋 غذای خودش🍝 را آورد و به او داد. پسر شرمنده شد 🔹من در طول 26 سال زندگی ام مانند او را ندیده ام. کسی می گفت: دو تا👥 از بچه ها دعوا کرده بودند، رفته بود بین آنها گفته بود: رو بزنید ولی با هم دعوا نکنید❌دو پسر خجالت کشیده بودند. و وقتی بچه ها خیلی ناراحت بودند ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃 ردپای اشک های جامانده بر روی را که دنبال کنی و گوش هایت را بسپاری به صدای ناله ی جامانده های کاروان ، چشم هایت روشن می شود به ضریح . 🍃 همانجا که یادگاران ، آنرا مامن امن می دانند برای فرار از ظلمات دنیا و وضعیت قرمزش.بی شک های بسیاری این راه را رفته اند.شاید عده ای همچون من نام شهید برایشان غریبه باشد و او را نشناسند اما شناسنامه فرزندان مهر گمنامی خورده است. 🍃 بدنش راوی روزهای جنگ و تیر و بوده اما روحش از سرزمین جبهه تا حرم در جست و جوی شهادت بوده است. 🍃 عاقبت اش به واسطه خواهر ارباب امضا شد. شاید اشک هایش در روضه ها واسطه شدند شاید هم سفارش دوستان شهید ۵۲ بهشت زهرا بود که پهلویش را تیرها شکافتند و به آرزوی دیرینه اش رسید. 🍃 آه سردار، ، روضه پهلوی شکسته حضرت مادر را برایم تداعی کرد.چه بگویم از پیکرت که طعم اسارت چشید و چشم های همسرت که همچنان است تا خبری از تو برسد. 🍃 چه خوب شد که جاماند و حالا تنها یادگار و مرهم دلتنگی های همسر توست.امان از عصر عاشورا و انگشتری که چشم را گرفت و دل و ایمانش را برد... ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۱ شهریور ۱۳۴۲ 📅تاریخ شهادت : ۹ شهریور ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۹ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حماه سوریه 🥀مزار شهید ( یادبود ) : بهشت زهرا(س) قطعه۲۹ ردیف ۱۹ شماره ۱۱ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh