🌷شهید نظرزاده 🌷
#سلام شهادت محمدرضا ثابت کرد که رفاقت خالصانه با تو آخرش ختمـ به شهادت مےشود قبولمان مےکنی؟ 🌹شهید ر
4⃣6⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#دلنوشته_خواهر_شهید
🍁یادم میاد یه روز ڪه از دانشگاه اومده بود و توی اتاقش نشسته بود، صدام ڪرد و یه عکس نشونم داد .
گفت ببین چقدر قشنگه!!!
عکس صفحه اول شناسنامه #شهید_خلیلی بود .
🍁بهش گفتم چی قشنگه؟؟ شناسنامه ست دیگه!
گفت دقت نکردی! ببین چه مهری خورده روی صفحه .
دقت ڪه ڪردم دیدم با رنگ قرمز مهر خورده:
🌺به فیض #شهادت نائل آمد🌺
☘لبخند زدم. گفت خیلی عاقبت قشنگیه، به قول آقا رسول:
🌺همه رفتنی اند، چه خوبه ڪه آدم زیبا بره!🌺
☘از ته دل دوست داشتم عاقبتش شهادت باشه و #برای_شهادتش دعا میکردم، راهی ڪه انتخاب ڪرده بود و حرفهایی ڪه میزد هم این عاقبت رو تایید می ڪرد.
☘اصلا حیف بود جز با شهادت بره، اما فکرشو نمی ڪردم خدا انقدر زود مشتاق دیدنش بشه .
🍁بیا عزیزم! بیا ببین محمد! روی شناسنامه ت مهر خورده.
راستی تا حالا فکر ڪردی سفارش سنگ قبر برای عزیزت چقدر سخته؟؟؟
برای عزیز بیست ساله...
🍁یا اصلا می دونی پخش ڪردن وصیت نامه برادر یعنی چی؟
راستی چقدر این واژه قشنگه:
#برادر ...🌺
#شهید_محمدرضا_دهقان
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#دلنوشتـــــه_خواهر_شهید📝
🌷داداشی خوبم روز جوان مبارکت باشه (جوان رعنای مادر)
🔹یادت هست ۱۰ سال پیش، همچین روزی، کادوی🎁 روز جوانت را از خدا و حضرت علی اکبر(ع) گرفتی؟؟
آری! کادوی تو #بهشت بود
بَه که چه سعادتی😍 چه کردی که #خدا اینگونه خریدارت شد؟
🔸داداش سعید! دلم برایت خیلی تنگ شده برای صدای زیبایت، #لبخندهایت و روی ماهت. ای کاش می شد بار دیگر تو را ببینم😔 و حرف های دلم را رو در رو برایت می گفتم
🔹ای کاش میشد #میدیدمت، میبوسیدمت و تمام دلتنگی هایم💔 را در میکردم
🔸اما سهم من از تو، فقط چند قطعه عکس📸 و #سنگ_سردی است که شاهد اشک های من است. دوست داشتم به جای گریه😢 با ذوق روزت را تبریک می گفتم
🔹راستی #داداش_خوبم! تو هم به یاد ما هستی؟ برای ما دعا می کنی⁉️ ما اینجا زمین گیر شدیم، غرق گناهیم، برایمان دعا کن🤲
🍂خداکند که #جوانان زحقّ جدا نشوند
🍃به صحبت بدو بدخواه مبتلا نشوند✘
🍂سرعقيده خود پاى فشارند چو کوه💪
🍃بسان کاه زِ هَر باد #جابجا نشوند
#روز_جوان بر تو مبارک که رفتی تا بقیه جوانی کنند♥️
#شهید_سعید_سلمان
#شهید_نیروی_انتظامی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنوشته_خواهر_شهید
۴سال میگذرد از آن روزهایی که هرچه بیشتر از رفتن تو به #سوریه میگذشت اضطراب و اشتیاق ما بیشتر میشد
اشتیاق از این جهت که منتظر برگشتنت بودیم و اضطرابی که نکند #برگشتی در کار نباشد🚷 و عاقبت سفر رویایی تو، به #شهادت ختم شود. اضطرابی که در تماس و مکالمه آخر☎️ دو چندان شد.
یادته بهم گفتی چند بار تا #مرز_شهادت پیش رفتم. اما توفیق رسیدن به آن را نداشتم و چه حسرتی پشت این شهید نشدن بود😔 با شنیدن این جمله، ناخود آگاه #اشکهایم سرازیر شد. درست مثل الان که چشمانم بارانی شده.
گفتم کی برمیگردی⁉️ بسه دیگه برگرد، #دلتنگتیم. یادته داداش؟؟😢
بار #آخر که تماس گرفتی لحن صدایت با دفعه های قبل فرق داشت. انگار میخواستی بگی بی تابی نکن خواهر💓
به زودی #برمیگردم، اما نه به شکلی که شما منتظر هستید. برمیگردم در حالیکه چشمانم بسته است و لبانم دیگر به سخن گفتن گشوده نمیشود😭 برمیگردم در حالیکه شما #گریان هستید و من خندان...
اما وقتی برگشتم انتظار نداشته باش در آغوش بگیرمت💞 انتظار نداشته باش از #خاطرات سفری که رفتم برایت تعریف کنم. هرچند که حرف های زیادی برای گفتن دارم اما این دفعه من، فقط #شنونده هستم. این بار من آرام گرفتم♥️ و شما هیاهو میکنید
گفتی ماموریتی داری که وقتی به سرانجام رساندی برمیگردی و من چه دیر متوجه شدم ماموریت تو* #شهـادت* بود. چیزی که بخاطرش شبانه روز تلاش کردی و خودت را برای رسیدن به آن پاکیزه کردی✨ و چه زیبا دست از دنیا شستی و *خــ❣ــدا* چه زیباتر خریدار بنده ی به کمال رسیده ی خود شد.
#شهید_عمار_بهمنی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh