🌷حرف دل با امام زمان (عج)
آقا!
خیلی دوست دارم برای نزدیک شدن #فرج و ظهورت کاری کنم و باری از روی دوش شما بردارم نه اینکه ...
🌷آقا !
احساس می کنم چند وقتی است که #سرگرم دنیا و از شما غافل شده ام و امیدوارم این حضورم در #سوریه و خدمت در اینجا مرا به شما نزدیک کند تا جایی که وقتی به یاد من هستی لبخند #رضایت بر لب داشته باشی نه اینکه ...
آقا !
شما #امامِ_زمان من هستی، شما صاحب اختیار من هستی، شما صاحب اصلی دل من هستی پس عنایت کن و نگاهی از روی لطف و رحمت به این بیچاره کن، از همان نگاه هایی که دل را #منقلب می کند.
🌷از خداوند سلامتی و تعجیل در فرج شما را مسئلت دارم وشما هم دعا کنید خداوند توفیق ونعمت #شهادت در رکابت را بعد از خدمات زیاد نصیبم کند.
#شهید_رسول_پورمراد🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣از #زیارت برمیگشتم، دیدم توی #دارالحجه خانمی با قلم #خوشنویسی به نستعلیق مینویسد. ❣اومدم به مح
7⃣6⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠برشی از کتاب #سربلند
✍ به روایت دوست شهید
🌾من بیشتر در ستاد #تدوین بودم؛ بیرون از لشکر در مناطق مسکونی. گاهی برای پیگیری کارها می آمدم داخل لشکر. محسن از در پادگان #پیاده می رفت سمت زرهی؛ ولی من با #ماشین داخل پادگان تردد میکردم.
🌾یکروز صبح زیر باران جلوش ترمز زدم که #سوار شود. گفت: میخوام #ورزش کنم. فردایش باز بوق زدم که بپر بالا گفت: میخوام ورزش کنم، دفعه ی بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت: « ممد ناصحی!این ماشین #بیت_الماله، تو داری باهاش میری موظفی، اگر می خواستن برای منم ماشین میذاشتن. »
_این ماشین مال رده هاست، ما که نمیخوایم بریم بیرون.
🌾آدم تو همین چیزای #خُرد مدیون میشه. خوب شدن از همین جاهاست که اگه #رعایت نکنی هر چی هم زور بزنی آدم نمیشی!
🌾سرش را از پنجره دزدید.
_آدم با این کارا صُمُ بُکمُ عمیُ میشه.
_یعنی چی!؟
_یعنی خدا به دهن و گوشت #مهر میزنه و دیگه به راه راست هدایت نمیشی.تلاش هم میکنی اما نمیشه.
🌾یکبار #بیرون از پادگان سوار ماشینم شد. گرم حرف بودیم که یک #توپ_بادی افتاد جلویمان. نتوانستم بکشم کنار رفت زیر ماشین و ترکید. محسن گفت: بزن کنار .
#پیاده_شد، رفت سمت بچه ای که سر کوچه #دمغ شده بود. دست کشید روی سرش وگفت: ناراحت نشو برو و با دوستات یه #بازی دیگه بکن تامن برات توپ بخرم.
🌾جلوی یک مغازه ترمز کردم. #دوتا توپ بادی خرید؛ #مثل همان توپی که ترکیده بود.خوشحال بود که در این دوره و زمانه هنوز بچه هایی پیدا میشوند که دست از #موبایل وبازی کامپیوتری بکشند و بیایند در کوچه خودشان را #سرگرم کنند.
🌾وقتی توپ هارا داد دست بچه ها، گفتم: آفرین!، خودش را جدی گرفت و گفت: آفرین نداره، یاد بگیر و خودت هم از این کارا بکن. گفتم: تو این مدت خیلی چیزا ازت یاد گرفتم، خندید((پس باید توی #ثوابش هم من رو شریک کنی!))
🌾باهم رفتیم مسجد، بیرون که آمدیم بچه ای با سینی #چای آمد استقبالمان .گفتم: من نمیخورم، چشم غره رفت که بردار. برداشتم و گفتم: تازه خوردم!
گفت: اگه ده تا چایی هم آوردن، بخور شاید #همه_دارایی این آدم همین چند تا چی باشه، اگه نخوری #شرمنده میشه.
#شهید_محسن_حججی🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فرازی_از_وصیت 6⃣ 💢قسمتی از وصیت نامه #شهید_محسن_حججی🌷 ⚜چشم امیدم فقط به کرم #خدا و اهل بیت است و
#فرازی_از_وصیت 7⃣
💢قسمتی از وصیت نامه
#شهید_عباس_دانشگر🌷
⚜سیاهی گناه🔞 چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره اصلی #انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم❌ عادت به سکون بلای بزرگ #پیروان_حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت #معبود حقیقی💫 دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر میشود، کور میشود، نفهم میشود، گنگ میشود و باز هم #زندگی میکند.
⚜بعد از مدتی #مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی #خوش بگذرانیم و درد💔 نداشته باشیم. درد را، انسان بی هوش نمیکشد✘ انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان #باهوش و بیدار میفهمد👌
⚜راستی! #دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم⁉️ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند⚡️ و ما فقط آن را #مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا #مست_زندگی نیستیم؟؟؟
⚜مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان😇 از بین رفته #سرگرم بازیچه دنیاییم. "الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ" ما هستیم، مردهام #تو مرا دوباره حیات ببخش🙏 خوابم تو بیدارم کن. #خدایا! به حرمت پای خسته رقیه(س) به حرمت نگاه خسته #زینب(س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج)😭 به ما #حرکت بده.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh