🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید درمڪتب ما #شهادت مرگی نیست ڪه دشمن برما تحمیل ڪند، شهادت مرگ #دلخواهی است ڪه مبارز مجا
🔹چند ماهی از رفتن #علی گذشت که درد بر بانو مستولی شد و گویا نوید آمدن #فاطمه را می داد😍 آمبولانس🚑 برای رساندن او به بیمارستان آمد. پدر و #مادرعلی و بانو راهی بیمارستان شدند.
🔸پدر در همه طول مسیر #حضور علی را حس می کرد و گویا او سوار بر لندکروزی🚗 که همیشه با آن می آمد، حالا هم آمده است تا #بانویش تنهایی را حس نکند❌ او جلو می رود و راه را باز می کند و آمبولانس به دنبالش.
🔹پدر می گوید شاید اگر در آن لحظات از #بانو سوال می کردم که آیا تو هم او را حس می کنی: بگوید آری☺️ من علی را دیدم که #لبخند می زند و برایم دعا می کند♥️
#شهید_علیرضا_موحددانش
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
@shahed_sticker۳۲۳.attheme
97K
• #شهید_علیرضا_موحددانش
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍
ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️از بی برکتی عمرم خجالت میکشم😔 🥀 #شهید_محمود_کاوه از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا؛ در سن۲۱ سالگی فر
#لالههاے_آسمونـے🌫🌷
🔺بعد از عملیات «#بازے_دراز» با دلـے شکسته💔 رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا! ما کگڪه توفیق #شهادت نداشتیم، قسمت ڪن در همین جوانی ڪعبهات🕋 را، #حرم_رسولت را، #غریبی_بقیعت را زیارت ڪنم...» 🙏
🔺مشغول دعا 🤲و در خواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که #شهیدپیچڪ آمد. دستی به شانهام زد و گفت: «حاج علی، #مڪه میروی؟!» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگر⁉️»
🔺خندید 😅و ادامه داد: «برایم یک #سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمیتوانم بروم. با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به #مڪه بروید!» سر به آسمان🌫 بلند کردم. دلم 💓میخواست با تمام وجود فریاد بکشم:
«#خـــــدایـــا_شـــکــرت...»🙏
✍به روایت: خودشهید
#شهید_علیرضا_موحددانش🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh