🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣0⃣1⃣ به یاد #شهید_مجید_پازوکی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1⃣8⃣5⃣ #خاطرات_شهدا
#شهید_مجید_پازوکی🌷
🔰پس از پايان جنگ در سال ٦٩،منطقه #کردستان، کاني مانگا و پنجوين حضور مجيد #پازوکي را به خاطر سپردند💬 و دفاع👊 همچنان براي او ادامه داشت.
🔰اين #سربازخميني، با بيش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها و شرکت در بيست #عمليات ، جبهه را آوردگاه عشق❤️ خود کرده بود.
🔰وي در سال٧١ با آغاز کار #تفحص لشکر٢٧ محمدرسول الله (ص) در خيل جستجوگران نور💫 در منطقه جنوب مشغول جستجوي گلهاي گمگشته🌷 و فرزندان #عاشورايي ايران شد و در اين راه سختي ها و مرارت هاي بسياري را به جان خريد
🔰تا اين که پس از #شهادت يار ديرينه اش #علي_محمودوند، در برگريزان روزگار، او در استقبال وصال يار بهاري شد🕊 و هفدهم مهر ماه سال ٨٠ دعاي سرهنگ جانباز مجيد پازوکي در #فکه مستجاب شد اونيز به خيل ياران #شهيدش پيوست.
#سالگرد_شهادت
#شهید_تفحص
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
خاطره ای از علی محمودوند به روایت همرزم شهید
🔻روز سوم بهمن ماه بود علی از استراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت، و گفت:
🌟«تو به من قول دادی، تو ده روز دیگر فرصت داری، به قولی که به من دادی عمل کنی وگرنه میروم و دیگه پشت سرم را نگاه نمیکنم»
🔸پای مصنوعیاش شکسته بود، با خنده کمی لیلی رفت و به ما گفت:«این پا روی مین رفتن داره»
بالاخره یومالله ۲۲ بهمن ماه از راه رسید علی به میدان مین رفت، و حدود ۶۲ الی ۶۳ مین را پیدا کرد.
🔸من نیز کنارش بودم، به آخرین مین که رسیدیم، کسی مرا صدا زد. حدود ۷ متر از علی دور شدم، ناگهان صدای انفجاری مهیب در دشت پیچید، به طرف محمودوند دویدم، او با پیکری خونین روی زمین افتاده بودم باورم نمیشد اما خدا هیچگاه خلف وعده نمیکند.
🔶حسین شریفینیا با شنیدن خبر شهادت او به سراغ مهر متبرک حاجی رفت، بهترین یادگاری از علی مهری که خاک پیکر ۱۰۰ شهید را با خود به همراه داشت، حالا هربار که سر بر سجده میگذارد، عطر حضور او را میان سجادهاش احساس میکند.
#علی_محمودوند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
می گفت: جان متخصص راتخصصش میگیرد، مثلا شناگرتوی دریا خفه میشه، برق کار رو هم برق میگیره،یکی ازبچه ها پرسید پس شما هم میری روی مین؟!
خندید...
فرمانده با اخلاص گروه تفحص شهدا لشکر ۲۷ محمد رسول الله صلوات الله علیه
سردارشهیدحاج#علی_محمودوند🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh