سلام رفیق شهیدم!
#صبح آمد....
و زمین کوچک با هیاهویش،
سکوت جهـ🌏ــان را
#غرق خواهد کرد
مگذار🚫 که من
در این #هیاهو،
به خطا🚨 بیاویزم....
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
فکــ💭ـر میکردیم چون #گرفتاریم از خــــدا دوریم💕 ولی #شهدا اثبات کردند چون از #خدا دوریم گرفتاریم..
🔸در آسمان #چشم_تو
🔸دریا چه میکند⁉️
🔹در وسعت نگاه تو😍
🔹دنیــ🌎ـا چه میکند؟
🔸ما #غرق ازدحام نفسگیرِ
🔸ماسهها بودیم
🔹واین خیالـ💭 تو باماچه میکند؟❤️
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
واقعا کی فکرش💭 رو میکرد
ادامه #راهتان
اینقدر سخت باشد😓
بعد از شما
#غرق شدیم
در روزمرگی هایمان😔
و گیر کردیم
به سیم خاردار #نفس
#دعایمان_کنید🤲
#شهید_مرتضی_عطایی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یادت #ای_دوست بخیر نازنینم خوبی⁉️ خبری نیست ز #تــو دل من میخواهد که بدانی #بی_تو دل منـ♥️ اندازه
💌محمد حسین جان سلام
🔮سالی دیگر نیز گذشت کوتاه برای تو و بلند و #سخت برای ما. فرصت های از دست داده هرسال زیادتر رخ می نماید. شاید آن دلیل که #برکت ها از روزگارمان رخت بر بسته اند😢 برکت هایی که یکی از آنان وجود و نفس امثال شماست.
🔮ردِّپاهایت👣 را در شهر می بینم، تقریبا هرجا که سَرَکی کشیدی تمثال یا #عکست را جلوه دار زده اند. حتی کسانی که در حد سلام احوال گیرت بوده اند.
🔮تفریحم #هیئت بود آن هم که به چشم برهم زدنی از دست رفت. سرگرمی هایم حال چرخ زدن است هم دور خود، هم دور شهر، هم دور #اعتقاداتم، هم ... سرگیجه گرفته ام از گشتن های بیهوده😓 و از سر بیکاری و سرگرمی.
🔮 #پسرت روز به روز قد می کشد، رشید می شود. شاید او بتواند راهت را ادامه دهد. من هنوز در پیداکردن مسیری که در آن سیر کردی مانده ام. قبلا مزه تلخ قهوه های☕️ کافه ای که #عکست را به دیوار داشت هشیارم می کرد. اما الان ... همان قهوه برایم بی مزه است.
🔮اشتهایم را برای زندگی از دست داده ام. تو هرروز در تمام این چند سال سر سفره کرم #اولی_الامر بودی. اما من هر روز سر سفره گناه🔞 پرخوری می کنم و تنم فربه گناه است. آنقدر چاق شده ام که حال #عبادت و حتی #نماز فردی را ندارم😔
🔮بی معرفت، حالا که در تلاطم دنیا دارم #غرق می شوم و امید به دستگیری ات دارم، دل کندی و رفتی🕊چسبیدی به ملکوت و من که زیر پاهایت، دست و پا می زنم را رها کرده ای. نگاه کن من به تو #امید بسته ام. مهرت را به دل💖
🔮محمدحسین، زمانه بد فشار را به گلو رسانده. از زندگی فقط آرزوی مرگ می توان داشت. هرروز را #شرمنده وجدان و عمرمان نشویم روزمان شب نمی شود. با دین تیغ می زنند⚡️ و زخم می ماند از #مدعیان عمل و وای از مدعیان بی علم و گاها بی عمل.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#سالروز_ولادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌾در روز مرگی ها گرفتار شده ام .دلم زخم خورده از دنیا و آدم هایش و بغض هایم سر ناسازگاری گذاشته اند.زمان را مدتی است به دست فراموشی سپرده ام و #غرق شده ام در #ظلمتی که برای دنیای خودم ساخته ام.
🍁اگر عکس #حاج_عمار و شعر معروفش نبود ، منِ جامانده از زمان، نمی دانستم چهل روز تا مُحرم باقی است. بازهم مثل همیشه سر موقع به دادم رسید.
🍃مُحَرم ، #مَحرم ِحرف های در دل مانده و مرهم درد های دل💓 است. #خیمه ای است که می توانی در گوشه ای از آن بنشینی اشک بریزی و😭 دلت را آرام کنی✅
🥀اما امسال نمی دانم خیمه ای باشد، هیئتی باشد و #روضه ای خوانده شود.
محروم شده ایم از همه چیز ...شاید هم قدر ندانستیم هیئت ها را...
🌿حاج عمار ..
شما که راه را شناختی ، عاشق❣شدی، همت شدی، #باکری شدی و هم نشین شهدا، کاری کن
🍂در جاذبه ی دلبستگی های زمین ، #مغلوب شده ام..دستم را بگیر و به سوی آسمان ببر
🌼برایم روضه بخوان.از کربلا بگو، ازعلی اصغر شش ماهه و تیر سه شعبه.
از علی اکبر بگو و بدن اربا اربا .
از فرق شکافته #سقا بگو و مشک پاره پاره. بگو و #داغ دل سوخته را بیشتر کن.
🍃می خواهم چله نوکری بگیرم .زیارت عاشورا بخوانم.#شال_مشکی و پرچم_یاحسین(ع) آماده کنم.
🌸دعا کن هیئت باشد و روضه خوانش آن غائب از نظر باشد و #اشک 😭چشم روزی ام شود.
🌾نگران #اربعین هستم، خدا رحم کند دلتنگی ها را، جامانده ها را....
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
#بسم رب المهدی🥀
🌸قسمتم نیست# ببوسم قدمت را
🌱انگاربر سر دوش بگیرم #علمت را انگار
🌸هر زمان #غرق شدم در دل دریای
🌱گناه دیدم از دور می آید #کرمت را انگار
🌱سلام مظلوم ترین #آقای جهان♥️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 0⃣3⃣#قسمت_سی_ام 💢انگار اکنون این #اوست که #دل_نمى_کند،.
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
1⃣3⃣#قسمت_سی_ویکم
💢فاطمه را در #آغوش مى فشرد...
بر سر روى و سینه اش مى کشد و چشم و گونه و لبهایش را #غرق بوسه 😘مى کند. و تو انتقال #آرامش را به وجود فاطمه ، احساس مى کنى ، طماءنینه و سکینه را به روشنى 💥در چشمهاى او مى بینى و ضربان #تسلیم و توکل و تفویض را از قلب💜 او مى شنوى...
🖤حالا فاطمه مى داند که نباید بیش از این پدر را معطل کند...
و آغوش #استقبال خدا را گشاده نگه دارد. و حسین مى داند که...
فاطمه مى ماند. #شهادت را مى بیند و تاب مى آورد.فاطمه بر مى خیزد و #حسین نیز،... اما تو فرو مى نشینى .
حسین مى ایستد اما تو فرو مى شکنى ، حسین بر مى نشیند اما تو فرو مى ریزى.
مى دانى که در پى این رفتن ، بازگشتى نیست...
💢و مى دانى که #قصه وصال به سر رسیده است... و فصل #هجران سر رسیده... است..
و احساس مى کنى که به #دستهاى حسین از فاطمه کوچک ، نیازمندترى...
و احساس مى کنى که بى ره توشه بوسه
اى نمى توانى بار بازماندگان را به منزل برسانى.و ناگهان...
🖤به یاد #وصیت_مادرت مى افتى ؛
#بوسه اى از #گلوى_حسین آنگاه که عزم را به رفتن بى بازگشت جزم مى کند.چه #مهربانى🌸 غریبى داشتى مادر! که در #وصیت خود هم ، نیاز حیاتى مرا لحاظ کردى.برخیز و #حسین را صدا بزن! با این شتابى که او پیش مى راند، دمى دیگر، صداى تو، به گرد #گامهایش هم نمى رسد. دمى دیگر او تن خود را به دست نیزه ها مى سپارد...
و صداى تو در چکاچک #شمشیرها🗡 گم مى شود...
💢 اما #باصلابتى که او پیش مى رود، رکاب #مردانه اى که او مى زند،...
بعید... نه ، محال است خواهش #خواهرانه تو بتواند عنان رفتنش را به #سستى بکشاند. اینهمه تلاش کرده است... براى کندن و پیوستن ،
چگونه تن مى دهد به دوباره نشستن ؟!
پس چه باید کرد؟ زمان دارد به سرعت گامهاى اسب مى گذرد... و تو چون زمین ایستاده اى ، اگر چه دارى از سر #استیصال ، به دور خودت مى چرخى.
یا به زمان بگو که بایستد یا تو راه بیفت. اما چگونه ⁉️
🖤اسم رمز!
نام #مادرتان_زهرا! تنها کلامى که مى تواند او را بایستاند و تو را به آرزویت برساند:مهلا مهلا! یابن الزهرا! قدرى درنگ ... #مهلتى اى فرزند زهرا!
ایستاد! چه سر غریبى نهفته است در این نام زهرا!حالا کافیست که چون تیر از چله کمان رها شوى و پیش پایش فرود بیایى:بچه ها؟بسپارشان به امان خدا.
احترام حضور توست یا #حرمت نام زهرا که #حسین را از اسب🐎 پیاده کرده است و بوسه گاه تو را دست یافتنى تر.
💢 نه #فرصت است...
و نه نیاز به توضیح واضحات...
که حسین ، هم #وصیت مادر را مى داندد و هم نیاز تو را مى فهمد. فقط وقتى سیراب ، لب از گلوى حسین بر مى دارى ، عمیق تر #نفس مى کشى و مى گویى :_✨جانم فداى تو مادر! و کسى چه مى داند که #مخاطب این ((مادر)) فاطمه اى است که این بهانه را براى تو تدارك دیده است... یا حسینى است که تو اکنون او را نه برادر که پسر مى بینى
و هزار بار از جان عزیزتر....
🖤یا هر دو!؟تو #همچنان و هنوز در خلسه این بوسه اى که صداى زخم خورده حسین را از میانه میدان مى شنوى... خوبى رمز ((لا حول و لا قوة الا باالله )) به همین است . تو مى توانى از لحن و آهنگ کلام #حسین ، در بیان این رمز، حال و موقعیت او را دریابى.
با شنیدن #آهنگ کلام حسین مى توانى ببینى...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◾️چند ساعتی⏰ از افطار گذشته و #زهر آرام آرام خود را به عمق جان میرساند.#جگرش میسوزد ولی افسوس که در خانه خود #غریب است
غربت میراث #مادریست دیروز میان #کوچه امروز میان خانه 🏡
فردا میان #گودال و آن سوی دیوار زنی که در رویای شاه بانویی #غرق شده است
🍂نگاه تارَش به #کوزه آب 💧اما فکرش میان کوچه های #بنی_هاشم است نکند در این تاریکی، زینبش زمین بخورد!🥺چشم بر هم میگذارد که پرده حجره کنار میرود: "برادرم حسن" و فرو میرود در #آغوشی برادرانه. #حسین (علیهالسلام) سرش را به دامن گرفته و زینب کنار بستر ،هق هقش را درون سینه آرام میکند. #دستان برادر را میگیرد. سرد است، مانند دستان مادر وقتی از کوچه بازگشته بود💔
◾️کمی آنطرف تر #عباس مردانه بغضش را فرو میدهد. دل نگران مولایش است، نکند داغِ کمر شکن برادر را تاب نیاورد⁉️😥 چشمان بیفروغش روی اشکهای #زینب خیره میماند: "گریه نکن جان برادر، گریه نکن"حسین لب #میگشاید تا شاید پاسخِ سوالش،کمی از داغِ سینه حسن کم کند :"حسن جان! نمیگویی،
🍂آن روز #میان کوچه ها، به مادرمان چه گذشت؟" و پاسخش قطره اشکی میشود میانِ موهای سپیدِ برادر. موهایِ سپیدی که یادگار کوچه است در آستانه حجره، مادر را میبیند. با همان #چادر_خاکی، دست به پهلو منتظر اوست. پشت سرش، #پیامبر و پدرش علی با #لبخند☺️ نگاهش میکنند. زینب را به حسین میسپارد و حسین را به عباس. صدای شیون که بلند میشود، بار دیگر #مدینه رخت عزا بر تن میکند
◾️پیکرِ #غرق تیرش☄ را به خاک میسپارند وماتم #بقیع را به آغوش میکشد😭 زینب سر بر شانه برادرش از کوچه های بیوفای مدینه میگذرند. اما #حسین چه بگوید از داغِ دلش!! سخت است برادری،برادرش را خاک کند.
#امان_از_غریبی
به مناسبت سالروز شهادت #امام_حسن_مجتبی(ع)
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگـرشهیدانہ🌱
مےگفتـــ ↓
اگہطـالب #شهادتــ باشۍ!
یڪ #نگـاه حـرام ممڪناسٺــ سالها؛
تورااز شهادتـــ دورڪند..
وگفتـــ ↓
منحـرفهاے #لغــو و بیهـودهـ را
ڪـمتر از لقمہۍ #حـــرام نمےدانمـ
مےگفٺــــ ↓
#فڪـر ڪـار بـاطل و حـرامـ
حتۍاگـرانجـام هم نـداده باشیمـ!
بهپاۍمانثبتــ خواهد شد
شهـدا #حــلال ڪنید ڪه #حـرامـ ڪردیمـ
جبهہهاۍنور #اڪسیـژن استــ بـراےمـا،
#غـرق شـدگـان نَفَس ڪـم آورده ...
#تلنگـرشهیدانہ🌱
مےگفتـــ ↓
اگہطـالب #شهادتــ باشۍ!
یڪ #نگـاه حـرام ممڪناسٺــ سالها؛
تورااز شهادتـــ دورڪند..
وگفتـــ ↓
منحـرفهاے #لغــو و بیهـودهـ را
ڪـمتر از لقمہۍ #حـــرام نمےدانمـ
مےگفٺــــ ↓
#فڪـر ڪـار بـاطل و حـرامـ
حتۍاگـرانجـام هم نـداده باشیمـ!
بهپاۍمانثبتــ خواهد شد
شهـدا #حــلال ڪنید ڪه #حـرامـ ڪردیمـ
جبهہهاۍنور #اڪسیـژن استــ بـراےمـا،
#غـرق شـدگـان نَفَس ڪـم آورده ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگـرشهیدانہ🌱
مےگفتـــ ↓
اگہطـالب #شهادتــ باشۍ!
یڪ #نگـاه حـرام ممڪناسٺــ سالها؛
تورااز شهادتـــ دورڪند..
وگفتـــ ↓
منحـرفهاے #لغــو و بیهـودهـ را
ڪـمتر از لقمہۍ #حـــرام نمےدانمـ
مےگفٺــــ ↓
#فڪـر ڪـار بـاطل و حـرامـ
حتۍاگـرانجـام هم نـداده باشیمـ!
بهپاۍمانثبتــ خواهد شد
شهـدا #حــلال ڪنید ڪه #حـرامـ ڪردیمـ
جبهہهاۍنور #اڪسیـژن استــ بـراےمـا،
#غـرق شـدگـان نَفَس ڪـم آورده ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh