eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه2⃣5⃣ #الاغـےڪہ‌اسـیـرشـد😂😝 🔹در یڪ منطقه #ڪوهـستـانے مـستـقـر بـودیـم و بـراے جـابجـایـے
🌷 ⃣5⃣ 💠رسد آدمی به جایی... 🔹بعدازظهر بود و گرمای جنوب. هر كس هر كجا جا بود كف چادر می‌كرد. آن‌قدر كه جای سوزن انداختن نبود. 🔸اگر می‌خواستی از اين سر چادر به آن سر چادر سراغ بروی، بايد بال در مي‌آوردی و از روی بچه‌ها می‌كردی. 🔹با اين حال بعضیها سرشان را می‌انداختند پايين و از وسط جمعيت می‌ رفتند و دست و پا و گاهی شكم بسياری را هم لگد می كردند😳 و اگر كسی را داشت، بلند می‌شد ببيند كيست و دارد چه كار می‌كند. 🔸در آن اوضاع یکی که حال بیشتری داشت برگشت و به او ‌گفت: «رسد آدمی به جايی كه به جز خدا نبيند.»😜  دوباره روانداز را روی صورتش ‌كشيد و لبخندزنان ‌خوابيد.😄 😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مادر شهید: بیشتر از اینکه از تیر خوردن بترسد، #ازمن می‌ترسید! اگر بلایی سرش می‌آمد، به #همسرش سف
2⃣5⃣5⃣ 🌷 🔹به‌شدت روی و حقوقی💰 که می‌گرفت حساس بود. بارها حق مأموریتش را دریافت نکرد❌. گاهی هم از جیب خرج می‌کرد و آن را خود می‌دانست. 🔸سال 94 در یکی از مناطق درگیری شدیدی💥 به‌وجود آمد که مجبور به عقب‌نشینی شد. وقتی برگشت به فرمانده‌اش گفتم: «مرتضی است که اینجاست. بهتر است به عقب برگردد.» 🔹با برگشتش موافقت شد✅. نگاهی به ظاهرش انداختم؛ 🔅یک لباس جنگی و 🔅یک جفت دمپایی تنها چیزی بود که داشت. پرسیدم: «پس کو⁉️» گفت: «حجم آتش🔥 اجازه نداد چیزی با خود به عقب بیاوریم.» 🔸لباسی نبود🚫 که به او بدهیم. کفشی پیدا کردیم و به او دادیم تا با آن به برود. مقدار کمی پول💴💎 به او دادم و گفتم: «به دمشق که رسیدی برای خودت لباس👕 تهیه کن». 🔹چند روز بعد یکی از نیروها با پاکتی📩 پول نزد من آمد و گفت: « این پول را برگرداند.»، پاکت را باز کردم و دیدم بیشتر از نصف پول را برگردانده😕، تنها یک شلوار ساده👖 خریده بود و پیراهنی👕 از آن هم ساده‌تر تا بتواند به برگردد، حتی کفش هم نخریده🚫 بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh