eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴در کدام جبهه هستیم ⬅️یا در جبهه اهل بیت (ع) یا دشمن ⛔️ دردناک برای کسی که بی طرف بوده و سیاهی لشکر دشمن بوده!👇 ا 📌قاضی عبدالرحمن بن ریاح از یک علت کوری اش را پرسید؛ نابینا در جواب گفت: ⬅️در واقعه حضور یافتم ولی . پس از چندی در شخص را دیدم، به من گفت: " خدا تو را می خواند." گفتم: توان دیدنش را ندارم. مرا و خدمت ایشان برد. آن حضرت را یافتم و در دستش حَربه ای بود و در چرمی که زیر محکومین گسترده میشود افکنده بودند و ای با شمشیری از آتش به پا ایستاده بود و افرادی را میزد، آتش بر آنها می افتاد و آنان را ، سپس بار دیگر می شدند و باز آنها را همان طور به قتل می رساند. 📌عرضه داشتم: سلام بر تو ای رسول خدا، قسم به خداوند که من شمشیری زدم و نیزه ای به کار بردم و تیری افکندم. حضرت فرمودند: 📌《آیا را زیاد نکردی؟》 ⬅️آن گاه مرا به سپرد و از طشت خونی برگرفت، و از آن خون بر کشید؛ چشمانم و چون از خواب برخاستم شده بودم. 📙 مکیال المکارم بخش۸ تکلیف۹ ⬅️آری، بی طرف نداریم.یا در جبهه اهل بیت -علیهم السلام- هستیم و یا سیاهی لشکر دشمنیم. ❗️ زمانمان قرنهاست که در سختی و مِحنت دوران گرفتار آمده است؛ همان گونه که امیرالمؤمنین -علیه السلام- فرمودند: 《صاحب این امر و شده و و است 📙 کمال الدین و تمام النعمة باب۲۶ حدیث۱۳ 🗣ما در کدام جبهه ایم؟ ⬅️ دعاکنندگان برای فرجِ یار و مبلّغان معارفش؟ ⬅️ یا بی تفاوتان و سیاهی لشکران 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گاهی یک #حدیث یا جمله قشنگ که پیدا می‌کرد، با ماژیک می‌نوشت روی کاغذ📝 و میزد به دیوار،بعد در موردش ب
2⃣8⃣4⃣ 🌷 🔰در ستاد لشگر بودیم. یکی از بچه های زنجان را خواسته بود، داشت خیلی با او صحبت می کرد👥. نمی دانستم حرفهایشان درباره چیست. 🔰آن برادرم دائم می کرد و جوش می زد😠. آقا مهدی با نرمی و آرامش می کرد. یکهو دیدم این برادر ترک ما یک چاقوی🔪 ضامن دارد از جیبش درآورد😧، گرفت جلوی شهید زین الدین و با عصبانیت گفت: « یعنی این!» و چاقو را نشان داد. 🔰خواستم واکنش نشان بدهم که دیدم می خندد😄. بامهربانی خاصی چاقو را از دستش گرفت، گذاشت توی جیب او، بعد دستی به سرش و با گشاده رویی تمام به حرفهایش ادامه داد👌. 🔰ظاهرا این برادر اختلافی با یکی از داشت که آقا مهدی با پا در میانی می خواست مسائلشان را رفع و رجوع کند✅. 🔰بعدها شهید زین الدین ایشان را طوری ساخت و به راه آورد که شد یکی از گردانهای لشگر✌️! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh