eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 عهدنامه معروف شهدای گردان کمیل 🔹به دلیل شرایطی که طی عملیات والفجر یک پیش آمد، ‌منطقه‌‌ فکه تا پایان جنگ میان ما و عراقی‌ها قرار گرفت و بازگرداندن شهدا و مجروحانی که در آنجا و در اثر تشنگی و جراحت‌هاشان به شهادت رسیدند، میسر نشد.  🔹بنا به روایت رزمندگانی که از والفجر مقدماتی وقایعی را بازگو کرده‌اند، چند روز بعد از اتمام عملیات والفجر مقدماتی و شهادت اعضای گردان کمیل رژیم بعث عراق داخل کانال را پر می‌کند و شهدا در آن کانال مدفون می‌شوند. گفته شده گردان کمیل معروف به گردان عاشقان عهدنامه معروفی داشتند که طبق آن: "قبل از محاصره کانال کمیل تصمیم گرفتند پلاک‌هایشان را جمع کرده و به پیک گردان بسپارند تا با خود به عقب خط ببرد." و به این ترتیب #گمنام شهید شوند. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🔴 نماز مدافعان حرم در زیر باران بخاطر مطمئن نبودن از رضایت صاحبخانه... 🔹 زندگی اینها را ببینیم وکمی فکر کنیم دقیقا ما کجاییم وچه میکنیم...؟! 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 💎جواب پدرمان را می‌توانیم بدهیم مهدی به همراه #برادر كوچك‌ترش #مجید كه مسئول اطلاعات و عملیا
🌺🌻🌸🌺🌻🌸🌸🌻🌺🌸🌻🌺 🌾موقع انتخابات، مسئول صندوق بودم. دست که بلند کرد،✋ آقا مهدی را توی صف دیدم👁 تازه فرمانده لشکرشده بود.👮 🌾به احترامش بلند شدم. گفتم بیاید جلوی صف. نیامد.🗣 🌾ایستاد تا نوبتش شد.👥 موقع رفتن، تا دمِ در دنبالش رفتم پرسیدم : 🌾« وسیله دارین ؟ 🚗» گفت: « آره ». هرچه نگاه کردم، ماشینی👀 آن دور و بر ندیدم رفت طرف یک موتور گازی.🏍 🌾موقع سوار شدن با لبخند گفت: « مال خودم نیست. از برادرم قرض گرفتم.»😃 #شهید_مهدی_زین_الدین🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خواب شهادتشو🌷 دیده بودم.میدونست پیمانه اش پره.کفن خریده ومتبرک کرده بود.⚡️امایه مدت بوددائماسفربه #س
نقاشی #چشمان تو را تا ڪہ خدا کرد گشتند ملائڪ همه #مبهوتِ نگاهت آیا ملکی تو ؟بشرے تو؟تو ڪہ هستی؟ که ماه نشستہ پسِ آن صورت #ماهت🌹 #شهید_ابوالفضل_شیروانیان🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نقاشی #چشمان تو را تا ڪہ خدا کرد گشتند ملائڪ همه #مبهوتِ نگاهت آیا ملکی تو ؟بشرے تو؟تو ڪہ هستی؟ ک
1⃣7⃣8⃣ 🌷 💠همسران شهدا 🔰ارادت خاصی به 🌷شهید حاج‌حسین داشت. کنارقبرشهید چند دقیقه‌ای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت: این قطعه است، بعد از شهادتم🕊 مرا اینجا به خاک می‌سپارند. 🔰نمی‌دانستم در برابر حرف چه بگویم. سکوت همراه بغض😢 را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به می‌رفت، موقع خداحافظی👋 موبایل📱، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دم‌دسـتی و را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد☺️و خداحافظی کند. 🔰اما که می‌خواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم💼 موقع بوی عطر عجیبی😌 داشت. گفتم: چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است⁉️ گفت: «من عطر نزده‌ام🚫» 🔰برایم خیلی جالب بود با اینکه به خودش نزده ⚡️اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با به ترمینال رفت. مادرشان مـی‌گفتند: وقتی ابوالفضل سوارماشین شد🚎بوی می‌داد 🔰چند مرتبه خواستم به بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـی‌دهی امـا نشد🚫 و پدرشان هم می‌گفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان 🌷 را می‌داد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا⚰ بود. 🔰مـوقـع خـداحافظی به گونه‌ای بود که احساس کردم ازمن، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده💕 است. گفتم: چرا اینگونه خداحافظی می‌کنی⁉️ ، نگاه دل کندن است 🔰شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه کرد. گفت: چطور نگاه کنم که احساس نکنی حالت است؟! امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشک‌های من😭 نبود. 🔰وقتی می‌خواست از در خانه🚪 برود به من گفت: همراه من به نیا❌ و . برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه⌚️ از رفتنش گذشت. منتظربودم مثل برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید. 🔰زنگ زدم📞 و گفتم این بار وسیله‌ای جا نگذاشته‌ای که به برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه ، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد☎️، ابوالفضل از بود. شروع کردم بی‌قراری کردن و حرف از زدن. 🔰گفت: نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش می‌آید که ما را دوشنبه🗓 برمی‌گردانند. شاید تاآنروز با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا هست برایم بزن😢 🔰تـرس هـمه وجودم را گرفت😰 حرف ‌هایش بوی و خداحافظی👋 می‌داد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، ؛ معراج شهدای تهران🌷، سه‌شنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر آرام گرفت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#مراسم_وفات_حضرت_معصومه (سلام الله علیها) 💺سخنران: استادجهان شاهی 🎤مداح: کربلایی مصطفی کیوان منش کربلایی حسین شیرمحمدی ⏰زمان:دوشنبه(۲۶آذر)ساعت۱۹ 🚪مکان:مشهد،حجاب۳۵پلاک۳۲ منزل آقای آقامحمدی (علامت پرچم) #فقط_برادران #هیئت_محبان_جوادالائمه (علیه السلام) 🍃🌹🍃🌹 کانال شهیدنظرزاده 👇👇👇👇👇👇👇👇 @shahidNazarzadeh
💐 امام حسن عسکری(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «إِنَّكُمْ فِي آجَالٍ مَنْقُوصَةٍ وَ أَيَّامٍ مَعْدُودَةٍ وَ الْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةً مَنْ يَزْرَعْ خَيْراً يَحْصُدْ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّاً يَحْصُدْ نَدَامَةً» بى‌شک شما را عمرى كوتاه و روزهایى محدود است. و مرگ، ناگاه و بى‌خبر می‌رسد، هركس بذر خوبى و خير بيفشاند، خوشى و سعادت درو كند و هركس بذر بدى و شرّ افشاند، ندامت و پشيمانى درو كند. 📚 تحف‌العقول، النص، صفحۀ ۴۸۹ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
زمان بازرگان بہ ما بر چسب #چریڪ زدند، زمان بنےصدر هم برچسب #منافق! الان هم بر چسب خشڪ مقدسے و #تحجر
#سبک_زندگی_شهدا می‌خواستم #سفره بیندازم که حاجی دستم را گرفت. گفت: «‌وقتی من می‌آیم، تو باید #استراحت کنی! من دوست دارم شما را بیشتر در #آسایش و راحتی ببینم!» گفتم: «‌من که بالاخره نفهمیدم باید چه جور آدمی باشم! یک روز می‌گفتی می‌خواهی زنت #چریک باشد، حالا می‌گویی از جایم تکان نخورم!» شروع کرد به انداختن و مرتب کردن سفره. سرش پایین بود. با صدایی که انگار دوست ندارد، کسی غیر از خودش بشنود، گفت: «‌تو بعد از من #سختی‌های زیادی می‌کشی. پس بگذار لااقل این یکی دو‌ روزی که در کنارت هستم، کمی #کمکت کنم!» #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 #شادی_روحش_صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺🍂🌸🍃🌷🍃🌸🍂🌺 #کلام_شهید 🌾دشمن باید بداند و این #تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه #انق
🔴 ترس دشمنان از سردار اسلام 🔸نور #سيگارشان را ديده بود🚬 . چهار نفر را فرستاد تا ببينند قضيه چيست👀 . دو نفر #كومله بودند👥 ، يكي #فرار كرده بود🏃 و يكي را گرفته بودند . ازش پرسيد :" اينجا چكار مي كرديد" .طرف گفت :"شنيده بوديم قرار است #كاوه بيايد. 🔸گفته بودند هروقت رسيد #خبر بدهيد كه #مقر را خالي كنيم."🚨 🔸در مورد كاوه دستور براي كومله #عقب.نشيني بي درگيري بود . درگيري را مدتي #امتحان كرده بودند. ديده بودند فايده ندارد. #شهید_محمود_کاوه🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5859219910193840231.mp3
8.86M
خبر داری رفیق نیمه راهت تنگه دلش برای روی ماهت چی شد قرار و وعده مون عزیزم تاکی باید تو خودم بریزم 💔کجایی رفیقم رفیقم کجایی...😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
★همه دست به دامان خدا تاسحرم ❤که خدا از تو خبر دارد و من و هیچ نگفتی که چه در سر داری ❤رفتی و هیچ ندیدی که چه آمد به سرم😔 ★کار است نماز من اگر کامل نیست ❤اخر آن گاه که دریاد در سفرم ★مثل ابری☁️ شده ام دربه در شهر به شهر ❤وای از آن دم که به بیفتد گذرم 🌷 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ 💐تا وعده #قیامت تو صبر می کنیم بر داغ بی نهایت تو، #صبر میکنیم 🍃ای از #تبار آینه و آفتاب و عشق تا مژده #زیارت تو، صبر میکنیم 🌺اللّٰھم عجل لولیڪ الفرجـــ🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#تو چـای☕️ مـی‌نوشی و قنـد در دلِ من👈❤️ آب مـی‌شود😍 کـی میایی⁉️ از میانِ #خــاطــره‌ها روزی؟! #شهید_ابوالفضل_شیروانیان #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
 🍂حجت #عاشق_شهادت بود 5سال قبل از شهادتش🌷 اتاقش را با عنوان ⇜"حجره شهید حجت رحیمی " مزین نمود☺️ و با
#شهـیـــد🌷 هواے دلمـ❤️ باران #نگاهت را می خواهد مـی شود بر من ببارے🌧 هواے دلم کہ پر شود از #باران_نگاهت منمـ چون #تو لایق می شومـ❣ #شهدا_گاهـی_نگاهی #شهید_حجت_الله_رحیمی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شھید ســال دوم یک #اسـتاد داشــتیم گیرداده بود همه باید #کراوات بزنند سرامتحان،"چـمران" کراو
#قهوه مادرم موقع #خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که این دختر #صبح که از خواب بلند میشه باید یه لیوان شیر و قهوه #جلوش بذاری و... خلاصه زندگی با این دختر برات سخته. اما خدا میدونه مصطفی تا وقتی که #شهید شد، با اینکه خودش قهوه نمی‌خورد #همیشه برای من قهوه درست می کرد. می گفتم: واسه چی این کارو می‌کنی؟ راضی به #زحمتت نیستم. او می‌گفت: من به مادرم قول دادم که این کارها را انجام بدم . همین #عشق و #محبت هاش بود که به زندگیمون رنگ #خدایی داده بود. #شهید_مصطفی_چمران🌷 منبع: کتاب افلاکیان، جلد۴، ص۷ #کلام_بزرگان خانواده خوب یعنی زن و شوهری که باهم #مهربان باشند، با وفا و باشند، به یکدیگر #محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند، این در درجه ی #اول است. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#قهوه مادرم موقع #خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که این دختر #صبح که از خواب بلند میشه باید ی
2⃣7⃣8⃣ 🌷 ❣عاشقانه ‌هاے همسران‌ شهدا 💠روسری قرمــ❤️ــز 💟هنوز ازدواج نکرده بودیم❌ تو یکی از سفراش🚕 همراش بودم تو ماشین یه هدیه🎁 بهم داد. هدیه‌ ش به من بود؛ خیلی خوشحال شدم همونجا بازش کردم، بود. 💟یه روسری با گلای درشت، جا خورده بودم. با لبخند و شیرین گفت☺️: "بچه‌ها دوست دارن ببیننت" میدونستم که بهش ایراد میگیرن که چرا خانومی رو که با خودت میاری⁉️ 💟خیلی سعی میکرد منو به نزدیک کنه. میگفت: "ایشون خیلی خوبن❤️ اینطور که شما فکر میکنید نیست❌ به خاطر شما میان اینجا و میخوان از شما یاد بگیرن... خودمون یادش میدیم👌 💟نگفت این درست نیست🚫 مثه ما نیست؛ نگفت فامیلش چنین و چنان هستن! این‌ رفتارش خیلی روم اثر گذاشت☺️ اون مثه یه بچه ی کوچیک قدم به قدم جلو برد و به آورد. زیبا😍 با هم داشتیم 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ| سلام خدا بر شهیدان 🔺️ روایتی کوتاه از دیدار اخیر جمعی از خانواده‌های شهدا با رهبرمعظم انقلاب. ۹۷/۹/۲۱ ➕ مصاحبه با فرزندان شهدای مدافع حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
یکی از جانبازان شیمیایی تعریف میکرد : وقتی از #جبهه برا مرخصی برگشتم، راننده آژانس از من کرایه دو برابر گرفت چون لباسهام #خاکی بود و پول #کارواش رو هم ازم گرفت. یک روز هم داخل تاکسی تو اتوبان بخاطر بیماری #شیمیایی حالت تهوع داشتم راننده نگه داشت تا کنار اتوبان #استفراغ کنم و وقتی برگشتم راننده حرکت کرد و گفت ماشینم کثیف نشه #موندم کنار اتوبان وقتی برا درمان رفتم "ایتالیا" تو بیمارستان شهر رم #بستری بودم فامیلیِ پرستار، #مالدینی بود، اولش فکر کردم تشابه اسمی هست ولی بعد که پرسیدم فهمیدم واقعا خواهر "پائولو مالدینی" #فوتبالیست اسطوره ای ایتالیاست ازش خواستم که یه #عکس یادگاری از برادرش بهم بده و اون قول داد که فردا صبح میده ولی صبح که از خواب بیدار شدم دیدم #پائولو مالدینی با یه دسته #گل دو ساعتی میشد بالا سرم نشسته و بیدارم نکرده بود تا خودم بیدار شم شب خواهرش بهش زنگ زده بود و گفته بود که یک #جانباز_ایرانی عکس یادگاری از تو میخواد و اون مسیر 600 کیلومتری میلان تا رم رو #شبانه اومده بود تا یه عکس یادگاری واقعی با یه جانباز کشور بیگانه بندازه و از اون #تجلیل کنه #انسانم_آرزوست😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🎥مستند ساکــن حـــــرم به مناسبت اولین سالگرد شهادت #شهیدمهدےایمانی دوشنبه ۲۶آذر ساعت:۲۰:۱۸ از شبکه یک سیما📺 #حتماببینید 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💐ارتباط با خدا زمان و مڪان ندارد " عالم محضر خداست " ...🍃 🌷#نماز_اول_وقت #شهید_وحید_فرهنگی_والا🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
رفتند تا وظیفه خود را ادا کنند خود را #فدای ماندن ما و شما کنند رفتند و با حمایت #قلب پاکشان❤️ #کرب
⭕️نگاه این که بسته دست تو ⚜چقدر #بی‌حیا، بی‌آبروست ⭕️ #نگاه_تو به کیست اینچنین⁉️ ⚜غریب و روشن و #شکوهمند ⭕️نگاه تو نگاه تو نگاه... ⚜چه عاشقانه💞 گرم گفت وگوست #شهید_محسن_حججی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️نگاه این که بسته دست تو ⚜چقدر #بی‌حیا، بی‌آبروست ⭕️ #نگاه_تو به کیست اینچنین⁉️ ⚜غریب و روشن و #شک
3⃣7⃣8⃣ 🌷 📚برشی از کتاب 📝کم کم با جلسات آشنا شد. زمان رفتنمان به تخت‌فولاد را با ساعت کلاس⌚️ اخلاق آیت‌الله ناصری تنظیم می‌کردیم. مدام می‌کرد. از آن زمان بیشتر به خودش سخت می‌گرفت. مستحبی‌اش شروع شد؛ مخصوصا در ایام خاص👌 📝سال آخر شعبان را روزه گرفت. جمعه‌ها بعد از نمازظهر راه می‌افتادیم🚖 سمت و سر خاک حاج‌احمد افطار می‌کرد. لابه‌لای این کلاس‌های اخلاق آقای خلیلی به مناسبت هفته دفاع‌مقدس✌️ را دعوت کرد موسسه. 📝حاج‌حسین آن شب درباره‌ی "انقطاع الی الله" صحبت کرد که وقتی به رسیدی خدا تو را می‌خرد😃 و وقتی خدا تو را بخرد . افتاد دنبال انقطاع. جرقه‌اش💥 از آن روز خورد. 📝چقدر بابت این حرف گریه کرد😭. روی پایش بند نبود که را پیدا کند. کتاب می‌خواند📖 و وب‌گردی می‌کرد بلکه چیز جدیدی بفهمد و راهی به سویش باز شود💫از بس مطلب پیدا کرد به ذهنش رسید💬 که این‌ها را برای بقیه هم به اشتراک بگذارد📲 📝وبلاگی راه‌اندازی کرد به اسم که این آخری‌ها تبدیل شد به وب‌سایت ⇜میثاق خودم این 📱 را برایش راه انداختم. تمرکزش روی شهدا🌷 بود؛ چه‌کار کردند که به این درجه رسیدند🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ خدایــا... سوالی دارم... آیا رسم رفاقت این است؟! ڪہ رفیقانم مدافع حرم اند و من جا بمانـــــــم.... #جامانده_از_قافله_یاران😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠 🔻شلوار رو آورد و گفت: «برام می‌دوزیش؟» گفتم: «این شلوارت خیلی شده مگه لباس بهتون نمیدن؟» گفت: «میدن ولی هنوز کار میکنه یکم فقط پاره شده، !» 💢راوی مادر بزرگوار: 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh