eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
1_16361916.mp3
5.84M
#پنجشنبه است یادی کنیم از زندگانِ عشق، #شهدا 🎤 #سید_رضا_نریمانی ❣تا دلم یاد #شهیدا میکنه ⚜اشک چشمامـ😢 منو رسوا میکنه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
صبح #امروز؛ حضور #رهبر_انقلاب بر سر مزار شهدای🌷 عملیات جنایت‌بار منافقین در سال ۱۳۶۰ موسوم به ⇜«عملی
نمونه ای از جنایت #منافقین را در ماجرای شهادت #شهید_طالب_طاهری #بخوانید👇👇 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نمونه ای از جنایت #منافقین را در ماجرای شهادت #شهید_طالب_طاهری #بخوانید👇👇 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4⃣9⃣9⃣ 🌷 💠هنوز خیلی ها طالب را نمیشناسند 🔰مشخص نبود کدام يک پيکر⚰ طالب است. از دکمه متفاوت شلوار👖 طالب که خودش به مامان داده بود تا آن را بدوزد✂️، پيکرش را كرد. البته جاي تركش پشت كمرش هم كه با سوزانده شده بود در شناسايي طالب كمك كرد. از وقتي فهميد با اتو طالب را شکنجه كرده‌اند، بعد از 30سال هنوز دست به اتو نمي‌زند🚫 و با ديدن اتو حالش بد مي‌شود😔 🔰منافقین که قصد داشتند از طالب و دوستش بگیرند تنها با فریاد الله‌اکبر او و دوستش👥 مواجه می‌شوند. عصبانی می‌شوند😤 و اقدام به انجام وحشتناک می‌کنند. 🔰یکی از منافقین به نام گفت: من با عصبانیت چاقو🔪 را بالای گوش طالب گذاشتم و گوشش را بریدم💔 بعد را بریدم و خون تمام سر و صورتش را گرفت و طالب شد. بعد با میله آهنی⚔ به جانش می‌افتند. مسعود قربانی، یکی دیگر از منافقین در اعترافاتش گفت: آب جوش♨️ آوردیم روی پایشان که پر از تاول بود ریختیم. در ادامه اعترافات منافق دیگری به نام جواد محمدی با چاقو طالب را از حدقه درمی‌آورد😭 پوست بدنش را با چاقو🔪 می‌کند و بعد با شیشه شکسته طالب را جدا می‌کنند. 🔰خود منافقین از آن همه طالب تعجب کرده بودند و می‌گفتند چطور این جوان #۱۷ساله این شکنجه‌های وحشتناک🔞 را تحمل می‌کند. آنقدر آب جوش روی بدن بچه‌ها ریخته بودند که مو و پوست آن‌ها به راحتی از بدنشان . حتی وقتی فهمیده بودند که در بدن طالب ترکش💥 وجود دارد با اتو جای ترکش را بودند. 🔰منافقین قبل از تخلیه خانه🏡 تیمی به بدن آن سه نفر تزریق می‌کنند💉 تا کارشان را تمام کنند. بعد بدنشان را با طناب و زنجیر⛓ می‌بندند و لای چند پتو می‌پیچند و داخل کیسه‌های بزرگ می‌گذارند، سپس با ماشین🚘 توسط یکی از اعضای سازمان به نام خسرو زندی به منتقل می‌کنند. خسرو زندی در اعترافاتش از لحظات آخر حیات و دو همراهش اینطور می گوید: 🔰چاله‌ای🕳 در باغ کندم و هر سه‌شان را که هنوز بودند و نفس می‌کشیدند داخل چاله انداختم و کردم😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گاهی برای #شهید_شدن باید دل‌بسته💞 باشی! بتوانی بگـذری وبعد #بروی که #دل‌بستگی دل قوی❤️ می‌کند! و ‌بستن و بریدنِ دلـ💕 بها می‌دهد #کَمالَ‌الإنقطاع را 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#کلام_شهید🌷 رفیقش میگفت: یه شب تو #خواب دیدمش بهم گفت: به بچه ها بگو حتی سمت گناه هم نرن🔞 #اینجا خیلی گیر میدن...! #شهید_حجت_الله_اسدی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠 #پیامبران و #مهدویت(54) بازگشت عیسی مسیح در آخر الزمان و در بحبوحه جنگ در بیت المقدس از مسل
❣﷽❣ 💠💠 و (55) 🌐قسمت نهم: و مهدویت 1⃣ : پایان بنی اسرائیل، آغاز آخرالزمان 💢پایان داستان عیسی علیه السّلام، پایان جریان بنی اسرائیل در مأموریت زمینه سازی و ایجاد ملک اسلام، و پایان ظاهری شاخه ای عمده از دودمان و ذریه ابراهیم علیه السّلام بود که در درخواست خود از خداوند همه آنها را طلب کرد و خداوند در پاسخ، ستمگران آنان را از این عنوان مستثنی دانسته بود. 💢 بدین شکل فرزندان علیه السّلام پس از تلاش های بسیار و ماجراهای گوناگونی که بر آنان رفت، و پس از تقدیم شهدای بزرگواری که بسیاری از آنان پیامبران خداوند بودند، و در عین حال پس از تلفات بسیار از میان آنانی که در دام گرفتار آمدند، به انتهای خط نبوت در میان خود رسیدند و ادامه مأموریت را به شاخه دوم واگذار کردند، تا آن روز که با بازگشت عیسی علیه السّلام، در کنار از فرزندان علیه السّلام قرار گیرند. 💢 در آغاز این مأموریت ابراهیمی و به فرمان خداوند، زنی بزرگوار و از خود گذشته-فرزند خود-اسماعیل علیه السّلام-را در نوزادی برداشته و با همراهی اولیه شوی خویش راهی سفر و هجرتی سرنوشت ساز شد. مأموریت این خانواده کوچک، اما بزرگ، این بود که در جریان تقابل دو حزب خداوند و شیطان، در کنار پی گیری مسؤولیت روز در سرزمین از جانب ابراهیم و فرزندش اسحاق بدور از مداخلات شیطان و حزب نفرین شده اش، نطفه پیامبر آخرالزمان را پرورش داده و از آن محافظت نماید تا روزی که نوبت پیامبر خاتم و ورود به مقطع فرا رسد. 💢در اینجا نکته مهمی مطرح می شود و آن این که ما در بررسی این مقطع از تاریخ انبیا برخلاف مقاطع پیش از آن که اتصال و استمرار را در جریان بعثت شاهد بودیم، به پدیده ای برمی خوریم که در لسان قرآن کریم نام گرفته است. 💢در این برهه که از عروج عیسی علیه السّلام آغاز شده و به بعثت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم ختم می شود، به جز یکی دو مورد از حضور پیامبران در شبه جزیره حجاز که ذکر آنان در تاریخ به شکل مختصر رفته است، دیگر خبری از جریان پرحجم ارسال رسل-به ویژه آن چنان که در مقطع پایانی بنی اسرائیل رخ داد-وجود ندارد. 💢 اگرچه مشهور امروز این است که میان تولد عیسای مسیح و هجرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم که یکی از مبدأ تاریخ میلادی و دیگری مبدأ تاریخ هجری است، تقریباً 621 سال فاصله است، اما وجود مقدس امام محمدباقر علیه السّلام در روایتی این فاصله را 100 سال کمتر ذکر می کنند. بر این اساس، دوره فترت حدود 500 سال طول کشیده است. 🔻🔻🔻 . . . 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
سفر پر ماجرا_35.mp3
5.92M
۳۵ 💠شرط اول بزرگ شدن روح؛ و رسیدن به بلوغ انسانی مهربانی با دیگران است بویژه با کسانی که در غربت و تنهایی گیرکرده اند. 💢دیگران را درلحظات اول تولد به برزخ،رها نکنید👆👆 🎤🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شب_جمعه #کربلا امشب گمان کنم نرود🚷 سمت #کربلا حالش بد است #مادرمان رو به قبله است😭😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_564476182934905820.mp3
2.1M
شهدای گمنامــ🌷 🔸 #شبای_جمعه که می‌شه دلا بهونه می‌گیره💓 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰مسلمان و شیعه شدن یک #مسیحی توسط #حاج_عمار 💢بعد از #شهادت حاج عمار وارد مقر قبلی‌اش شدم. رزمنده ا
🍂عاشق #حضرت_زهرا(س) بود. روضه های فاطمیه را خیلی با سوز میخواند🎤 یک وقت هایی هم آخرشب زنگ میزد📞 میگفت باهات کار دارم. حالا دو تا هیئت رفته. هم #مداحی کرده هم روضه خوانده و هم گریه کرده😭 و سینه زده. 🍂اما آخر شب میگفت: بیا یک روضه #چندنفری بخونیم و گریه کنیم. میگفت: هرچی برای #مادر گریه کنیم کمه. 🍂خط خوبی📝 هم داشت. همیشه کنار دفتر یادداشت یا کتاب و جزوش اسماء متبرک #اهل_بیت را با خط خوش می نوشت. وزیباترینش👌 هم نام مبارک #فاطمه_زهرا(س) بود. #شهید_محمدحسین_محمدخانی #فاطمیه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید علیـرضا بنکـدار🌷 معاون گردان کمیـل در فکه و کانـال کمیـل ولادت : 1336 شهادت : 1361/11/20 به یاد شهــ🌷ــدای مظلوم وگمـ🌷ـنام والفجر مقدماتی و کانال کمیل #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 5⃣1⃣ #قسمت_پانزدهم 🔻خاکریزهای ب شکل ✨خاکریزهای ب شکل
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 6⃣1⃣ 🔻حماسه ✨فرماندهان دشمن باور نمی کردند! اینکه نیروهای ما با عبور از این تعداد موانع در کانال سوم مستقر شده باشند. این را از فرار و دست پاچگی نیروهای دشمن میشد فهمید. آتش دشمن سنگین و کامل بر منطقه مسلط بود. اما گردان کمیل مصمم بود به هر وسیله ی ممکن، با تصرف خاکریزهای ب شکل و خاموش کردن آتش آن، از جاده عبور کند و راه را برای عبور بقیه نیروها باز کند. ✨نمی دانید چه شور و حالی داشتم. با اینکه خسته بودم و سرمای هوا شدید بود اما منتظر پایان کار بودم. بچه های آر پی جی زن با یک جهش ناگهانی و با شجاعت تمام، موفق شدند یکی از چهار لول ها و چند سنگر تیربار دشمن را منهدم کنند. بقیه نیروها هم به سمت دیگر سنگرهای دشمن هجوم بردند. دشمن حسابی غافلگیر شده بود. بعضی از آنها سنگر را رها کرده و فرار کردند. خودم دیدم که تعدادی از نیروهای دشمن در حالی که زیر پیراهن سفیدشان را به نشانه تسلیم دست گرفته بودند، به سمت بچه ها آمدند. ✨فقط چند سنگر مانده بود تا خاکریز ب شکل دشمن که خط آخر دشمن بود فرو بریزد. حالا دیگه مطمئن بودم که عملیات والفجر به پیروز نهایی خود نزدیک شده است. چون آخرین دژ دفاعی دشمن در حال فروپاشی بود. ثابت نیا با قرارگاه تماس گرفت و پرسید: گردان مالک کجاست؟ سریع بفرستید بیاید. اما برادر حاجی پور از آن سوی بی سیم گفت: ظاهرا محور تیپ نجف زودتر از شما باز شده، مالک را فرستادم که از سمت چپ شما جلو بیاید. برادر ثابت نیا خوشحال شد. اما در همان لحظه اتفاقی افتاد که باور کردنی نبود. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 7⃣1⃣ 🔻خیانت ✨درست در زمانی که می رفت پیروزی رزمندگان ما تثبیت شود، خوش خدمتی منافقین به کمک بعثی ها آمد! آنها با فریاد «عقب نشینی کنید» بین نیروهای پیش رفته هرج و مرج ایجاد کردند! آنها فریاد می زدند و می گفتند: دستور رسیده، عقب نشینی کنید. فرمانده گردان برادر ثابت نیا فریاد می زد و از بچه ها می خواست که عقب نشینی نکنند. عقب نشینی دستور او نبود اما وضعیت نیروها بهم ریخته بود. تلاشها و فریاد های بنکدار و ابراهیم هادی هم که روی خاکریز دشمن بودند بی اثر بود! ✨بعضی از نیروها که فکر می کردند دستور از فرمانده گردان بوده است به کانال سوم برگشتند. تعداد نیروها ما هم در خاکریز اول کم شد. باقی مانده نیروها هم مجبور شدند سنگرهای خط دشمن را رها کرده و دوباره به سمت کانال سوم بیایند و در آن پناه بگیرند. آنها در کانال مستقر شدند تا گردان مالک برسد. در این بین بعثی های فراری به سنگرهای خود بازگشتند و از بچه ها تلفات گرفتند. آتش از زمین و آسمان می بارید اما علی اکبرهای خمینی بخاطر ایمان و اعتقاد به هدف حاضر نمی شدند به هیچ وجه مواضع خود را به بعثی ها واگذار کنند. در این زمان در کانال سوم، پنجاه نفر سالم، چهل نفر مجروح، هفده نفر هم شهید داشتیم. ✨بدترین اتفاق نفوذ نیروهای منافقین در میان نیروهای خودی و حتی اخبار غلط از پشت بی سیم ها بود. بارها شنیدم شخصی از پشت بی سیم خودش را همت معرفی می کرد و دستورعقب نشینی به یگان ها می داد. اما همه ما که صدای همت را می شناختیم می دانستیم این صدای منافقین هست. از همان ساعت اول این عملیات حضور منافقین را حس می کردیم. بارها شنیدم قبل از رسیدن به مواضع دشمن، برخی نیروها با صدای بلند الله اکبر می گفتند. این یعنی خبر دادن به دشمن. ✨یادم هست که منافقین روی خط بی سیم گردان کمیل آمدند و از طرف ما به قرارگاه اعلام کردند ما نمی توانیم اهداف مورد نظر را تصرف کنیم. در صورتی که گردان کمیل به اهداف خود رسیده بود و گردان مالک برای ادامه عملیات باید فرستاده می شد. حتی منافقین به دروغ گفتند خط تیپ نجف آزاد شده، برای همین حاجی پور از قرارگاه تصمیم گرفت که گردان مالک را از سمت لشکر نجف بفرستد و گردان مالک از آنجا ادامه عملیات دهد. اما متاسفانه گردان مالک زمانی به محدوده لشکر نجف رسیده بود که دیر شده بود، نیروهای لشکر نجف هم در حال عقب نشینی بودند. ✨هنوز هوا روشن نشده بود. حاج همت از پشت بی سیم گفت به ساعت و زمان دقت کنید. ساعتی دیگر صبح خواهد شد. ثابت نیا فرمانده گردان نیروهای باقی مانده در کانال سوم را به بنکدار معاون گردان سپرد و گفت موقعیت را از دست ندهید. نیروها خسته و بی روحیه بودند. ما تا پیروزی‌ هیچ فاصله ای نداشتیم اما... ساعت پنج صبح بود. در زیر آتش دشمن بود که صدای اذان ابراهیم هادی با سفیر گلوله های دشمن گره خورد. بچه ها متوجه شدند وقت نماز صبح است. نیروها به نوبت و به حالت نشسته نماز صبح را در خاک و خون اقامه کردند. ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5789805172741899448.mp3
6.8M
#تومــادرشهــداےگمنامی ...🌷 ⭕️فدای تو ،تو که شرط اسلامی 🔘رهام نکن اگه فکر فردامی 🎤 #سیدمجیدبنی_فاطمه 🏴 ویژه #فاطمیه 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
ڪاش تقدیر #شهـادت بہ سرانجام شود... و ڪسےهست کہ میلش شده #گمنام شود عشق یعنے حرم بےبے و من مےدانم! بایداین #سربرود تادلمـ❤️ آرام شود... #شبتون_شهدایی 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ▫️دوباره و نگاه من ✧به انـتـظــــار 💔 ▫️که شاید آردم صبا، ز کوی ✧یــــ😍ـار ▫️صدای تــــو ز هر طرف ✧رسد به گوش ▫️بیا ستاره سحر🌠 ✧قدم به گــــذار 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
باش تا #صبــح مـرا با تـو💞 تماشــا بڪُند باش تا #عشــــق مـرا پیش تـو😍 پیدا بڪُند #شهید_سیدمجتبی_علمدار #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پدر_مهربانم.mp3
3.42M
🔊 📝 سلام بر خورشیدی که در 🌥 گناهان امت خود پنهان شده و در ، نظاره گر لحظات زندگی آنهاست😔😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔮روایتی از همسر فرمانده🔮 🌵یکی از #سرداران سپاه در خاطرات خود می گفت:شهید "تقوی" در جبهه #دعای_ابوحم
#شهید_سید_حمید_تقوی_فر روایتی از دوست شهید 🔰 #صبح_جمعه که بیدار می شد، غسل جمعه می کرد می رفت امامزاده محمد می نشست تا ظهر، ظهر می رفت #نمازجمعه. 🔰ما داشتیم کار می کردیم می گفتم: حاجی چقدر #خونسرده چقدر بیخیال☺️ مردم هم میومدن پیشش خیلی خونگرم💖 بود با هاش ارتباط برقرار می کردن. 🔰حاجی به قلب های مردم #بلد_سوریه حکومت می کرد. وقتی پشت بیسیم📞 اعلام کردم حاجی دستشو گذاشت تو دست #شهیدهمت (شهید شد)🌷 🔰این کلمه رو نمیتونستم بگم. نیم ساعت⌚️ بعدش که اومدیم بلد، همه مردم بلد ، شاید بگم زن هاشون هم غصه دار😢 شده بودن. هر کی میرسید به ما #تسلیت می گفت. خوشا به سعادتش😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا