هوای این روزهای من(امام رضا) شیخی.mp3
6.9M
🎤 #کربلایی_شیخی
💔هوای این روزای من هوای #مشهده
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#روز_شهید_گرامی_باد
#بیست_و_دو در فرهنگ انقلاب اسلامی پر معناست و پر مفهوم . . . از آغاز این راه پرفراز و نشیبی که حوادث و رویدادی را به خود دیده، بیست و دو واژه قریبی است که #انقلابیون_اصیل با آن خاطرهها دارند!
از #پیروزی_انقلاب تا #روز_شهید همه فعالیت جهادی داشتند و دارند، همانطور که از #صدر_اسلام تا #ظهور_امام_زمان مومنین باید مشغول #جهاد باشند.
امروز #عهد_میبندیم که همچون #حاج_قاسم پشتیبان و مطیع #نائب_المهدی و ولیّمان باشیم و در راهی که شهدایمان پیمودند، بمانیم، انشاءالله!
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
علي همیشه به دوستانش میگفت از من #عکس بگیرید میخواهم وقتی #شهید می شوم عکسهای زیادی داشته باشم... ب
🔰سعادت نداشتم خیلی در معیت #علی_الهادی باشم، 💥اما همان روزها که برای اعزام🚌 تلاش میکرد، چند باری او را #دیدم.
🔰یک بار قامت به نماز بست. خوب نگاهش کردم. انگار #فرشتهای نماز میخواند😍! نمیدانم این #نوجوان کم سن و سال این طرز نماز خواندن را از کجا یاد گرفته بود⁉️ بهحتم #بندگی_خدا در ذاتش بود.
🔰او در همان چند برخورد دل من را هم مثل خیلیهای دیگر ربود💞 بعدها از این و آن شنیدم که #علی بین خیلی از بچههای #حزبالله لبنان محبوبیت دارد. کار خاصی هم نمیکرد⭕️ که محبوب جلوه کند. یک #جذبهای در ذاتش داشت که آدم را جذب میکرد.
🔰در رفتارش ریا نبود❌ #اخلاص داشت و شاید همین اخلاص، او را آسمانیـ🕊 کرد.
#شهید_علی_الهادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_محمد_بلباسی در حال اصلاح موهای #شهید_حسن_رجایی_فر [مدافعین حرم مازندرانی] رزمندههایی که از م
" #بوسه " بر کف پای #مادر❤️
🍁شب آخر موقعه ی رفتن فهمید مادر #خواب است و به جای بیدار کردن مادر و خداحافظی، شروع به بوسیدن کف پای مادر کرد☺️.
وبه پدر خودشان گفت که #سلامم را به #مادرم برسانید✋
#مدافع_حرم
#شهید_حسن_رجاییفر🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ ⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔 6⃣ #قسمت_ششم 💓شما مهربان ترین فرد عالم هستید؛ هزار بار مهربانتر از ماد
❣﷽❣
⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔
7⃣ #قسمت_هفتم
😔هیچ کس به من نگفت: که رابطه شما با ما، رابطه پدر و فرزندی است. شما چون پدری مهربان و دلسوز در فکر آسایش و راحتی ما و پناهگاه همه مردم در لحظات خطر هستید اگر محبت پدرانه شما نبود هیچکس به عنوان پناه به سراغ شما نمیآمد.😢 اما از این صمیمیت برای ما در آن دورانی که دنبال پناه بودیم، چیزی نگفتند.
👌اکنون دریافته ام که تا حال، فرزند خوبی برای این پدر بزرگوار نبودهام و اینک دنبال راه چاره و جبران گذشته ام.
😔چقدر دیر فهمیدم که پدر معنویم از دست گناهان فرزندش، غمناک میشده و برای او استغفار میکرده 😢
😔ای کاش میتوانستم غمی از غمهایش را بکاهم و لبخند رضایت را بر لبان مبارکش بنشانم. ای کاش میدانستم که از همان لحظه به تکلیف رسیدنم، منتظر من هستی تا با تو آشنا شوم و با شما آشتی کنم تا دستم را بگیری و به آسمانها ببری تا مرا به خدا برسانی و از شیطان نجاتم دهی و از این آشنایی،😢 به سعادت خود نزدیکتر شوم.
📘کتاب"هیچکس به من نگفت"
✍نویسنده: حسن محمودی
#هیچ_کس_به_من_نگفت
==================
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سفر پرماجرا آخر_61.mp3
7.75M
#سفر_پرماجرا ۶۱
💠حــرفِ آخـــر؛
خو گرفتنِ با سفرت،
تو رو از چسبیدن به دنیا، آزاد میکنه!
☑آروم و آزاد؛
درکنار دیگران، براحتی زندگی خواهی کرد.
یاد سفر، به دنیات، معنا و آرامش میده👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#روز_شهید_گرامی_باد #بیست_و_دو در فرهنگ انقلاب اسلامی پر معناست و پر مفهوم . . . از آغاز این راه پر
💗دستخط امام خامنه ای:
خاک پای همهی شهدا و آرزومند مقام آنها.
سیدعلی خامنهای
📅بیست و دوم اسفند ماه
#روز_شهید🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❤️| توی خواب امام حسین رو دیده بود به آقا عرض کرد : آقاجان #فدایتان بشوم، آیا زمان بریدن سرتان درد د
🍃✨🍃✨🍃✨
روزهای آخر #راهیان بود رفتیم منطقه #طلاییه
غروب بود که رسیدیم هیچ کس نبود طلاییه خیلی غریب بود، سید تا پاش رسید طلاییه حال عجیبی پیدا کرد #گریه امانش نمی داد من به حال خودش رهاش کردم
رفت طرف ضریح #شهدای_گمنام گریه هاش تبدیل به ضجه شده بود
دیدم سید داره از دست میره رفتم نزدیکش گفت فلانی قلبم داره از جا کنده میشه،
دستش رو گرفتم بردم داخل یادمان، دراز کشید خیلی نگران شدم تا شهر فاصله ی زیادی داشتیم از طرفی هم تاریکی شب امکان تردد در جاده مرزی را نمی داد
بالا سر سید نشستیم تا یک مقدار حالش بهتر شد جای مناسبی براش تهیه کردیم تا خوب #استراحت کنه من هم گوشه ای چشمم گرم شد و خوابیدم.
#نیمه_های_شب یک لحظه نگران بیدار شدم و سمت سید چرخیدم سر جاش نبود!!!!!
چشم چرخوندم دیدم گوشه ای مشغول #نماز_شب هست از خجالت آب شدم من فکر می کردم سید با این حال زارش نماز صبحش هم به زور می خونه غافل از اینکه سید....
✍راوی : دوست شهید(از خادمین شهدا)
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷
#شهید_بی_سر_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣ #قسمت_بیستم سمیرا در حالی که سینی چای رو می برد تو آشپزخونه گفت: _واقعا
📚 #رمان
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣
1⃣2⃣ #قسمت_بیست_ویکم
مشغول شام خوردن بودیم،
همه نگاها به تلویزیون بود بجز نگاه من که فقط تو بشقاب خودم بود و همش تو فکر بودم،😔
فکرای مختلف فکر اینکه آینده ام چی میشه من اصلا حاضر میشدم با کسی غیر عباس ازدواج کنم،
بعد اینکه مخالف میل خودم جواب منفی میدادم چه بلایی سرم میومد آخرین امیدم هم قطع میشد،
آه ای کاش هیچ کس تو همچین موقعیتی قرار نگیره 😢که مجبور باشه فقط یه انتخاب داشته باشه،
ای کاش حق انتخاب داشتم،
ای کاش ....
مامان نیم نگاهی بهم انداخت و گفت:
_فردا پس فردا فکر کنم ملیحه خانم زنگ بزنه جواب بخواد فکراتو کردی، چی جوابشونو بدم😊
نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم با تحکم حرف بزنم گفتم:
_میدونین مامان من به این نتیجه رسیدم که ما به درد هم نمی خوریم😐
محمد و مهسا هم دست از تماشای تلویزیون برداشتن و منو نگاه کردن، مامان گفت:
_یعنی چی الان، جوابت چیه؟!😟
نگاهی به خواهر و برادرم انداختم که انگار نگران بودن!
- یعنی ... یعنی جوابم منفیه😕
اندفعه محمد بجای مامان سریع گفت:
_یعنی چی منفیه؟😟
نگاهی بهش کردم و گفتم:
_منفی بودن هم باید برات تعریف کنم داداش، من نمیخوام با آقا عباس ازدواج کنم
با حرفایی که داشتم خلاف میلم می زدم قلبم درد میگرفت
مامان با ناراحتی گفت:
_معصومه من فکر میکردم تو دختر عاقلی هستی و تصمیم درستی می گیری، الان عباس چیش به تو نمیخوره آخه؟😒
با ناراحتی گفتم:
_مامان جان، شما خودتون گفتین هر تصمیمی بگیرم موافقید😒😣
#ادامه_دارد
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_نام_نویسنده_حرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh