eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷🌿🌹🌿🌷🌿🌹🌿 #خون شهید، جاذبه‌ی #خاک را خواهد #شکست؛ و #ظلمت را خواهد درید؛ و معبری از #نور خواهد گشو
#کلام.شهید 💢هیچکس نیست که راهی #کربلا نیست، مگر نه این است که کربلا #قیامت است و ما #راهیان قیامت!!! 💢ترس ما از #مرگ، همان #فاصله ماست تا کربلا و فاصله ی ما از کربلا همان دوری ما از #شهادت است!!! 💢اگر کربلا میروی، #دلت را ببر و اگر باز میگردی، #نیاور!!!! #شهید_مرتضی_آوینی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❤️| توی خواب امام حسین رو دیده بود به آقا عرض کرد : آقاجان #فدایتان بشوم، آیا زمان بریدن سرتان درد د
🍃✨🍃✨🍃✨ روزهای آخر بود رفتیم منطقه غروب بود که رسیدیم هیچ کس نبود طلاییه خیلی غریب بود، سید تا پاش رسید طلاییه حال عجیبی پیدا کرد امانش نمی داد من به حال خودش رهاش کردم رفت طرف ضریح گریه هاش تبدیل به ضجه شده بود دیدم سید داره از دست میره رفتم نزدیکش گفت فلانی قلبم داره از جا کنده میشه، دستش رو گرفتم بردم داخل یادمان، دراز کشید خیلی نگران شدم تا شهر فاصله ی زیادی داشتیم از طرفی هم تاریکی شب امکان تردد در جاده مرزی را نمی داد بالا سر سید نشستیم تا یک مقدار حالش بهتر شد جای مناسبی براش تهیه کردیم تا خوب کنه من هم گوشه ای چشمم گرم شد و خوابیدم. یک لحظه نگران بیدار شدم و سمت سید چرخیدم سر جاش نبود!!!!! چشم چرخوندم دیدم گوشه ای مشغول هست از خجالت آب شدم من فکر می کردم سید با این حال زارش نماز صبحش هم به زور می خونه غافل از اینکه سید.... ✍راوی : دوست شهید(از خادمین شهدا) 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دلم‌هواے .. #شلمچہ کردہ   سرزمین‌ #عشق سنگرهاےنــ✨ـور لالہ‌هاے🥀خونین خاک #مقدس‌جبهه ڪه..↓ بوے #بهش
🔔🔔 💢بِهش گُفته بودَم چِرا اومَدی ⁉️ گفت: همینطوری اومدم خوش بگذرونم. اومدم تا راحت دلم میخواد انجام بدم. هر خلافی رو که میخوام اینجا راحت انجام بدم😕 ولی نمیدونست که نیومده🚷 و دعوتش کردن. 💢 کردن تا بگن رفیق♥️ خلاف کیلو چنده اینجا !؟ دعوتش کردن که بیاد شهدا رو ببینه و بشنوه که بخاطرش چند هزار👥 جوون هم سن سال خودش جون دادن😔 💢دعوتش کردن تا بیاد ببینه و بشنوه که تو سرمای استخون سوز بهمن ماه❄️ والفجر ۸ تو اون رودخانه وحشی بر سر بچه های لشکر ۲۵، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر فجر بر سر ها و ... چه ها گذشت😭 💢دعوتش کردن تا ببینه و بشنوه چه محشری بود کربلای ۵ تو ، بشنوه از اون نفس زدن های اخر بچه رزمنده بر اثر گازهای شیمیایی☠ از تنگی نفس، از پاهای رفته بر زیر شنی و بال بال زدن بچه ها، بشنونه که کربلای ۵. سر یه طرف افتاده بود دست یه طرف و پا یه طرف😭 که اون صحنه ای بود برای خودش ... ✍پ ن: یادمان باشد که هزاران شهید "خرج من و تو" شده اند و تا ابد بهشون مدیونیم ..😔✋ 📆فروردین۹۸ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♥️♥️♥️ #پنجشنبه_های_شهدایی🌷 #سلام ما به لبخند ☺️شهیدان به #ذکر🥀 روی سربند #شهیدان   #سلام ما به #
9⃣1⃣3⃣1⃣🌷 ☘️ ☘️ 🔰ابراهيم در اول سال 1336📅 در محله الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود.😍 او فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 🔰ابراهيم نوجوان بودکه تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ادبي نائل شود.✅ از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. 🔰حضور در جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود. در دوران پيروزي انقلاب هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به و پرورش منتقل شد. 🔰ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. او اهل ورزش بود. با پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد. در وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد.مردانگي او را مي توان در سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان مشاهده کرد. 🔰حماسه هاي او در اين هنوز در اذهان ياران قديمي تداعي مي کند.در مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي 👥 هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. 🔰سرانجام در 22 سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد.او هميشه از مي خواست گمنام بماند، چرا كه صفت ياران محبوب خداست. خدا هم دعايش📿 را مستجاب كرد. سال هاست كه و غريب در فكه مانده تا خورشيدي ☀️باشد براي نور.💥 بࢪگࢪفتھ‌ازڪتاب‌سلام‌بࢪابراهیم📚 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾 بی همگان به #سر شود،بی تو به سر نمیشود❌ 🌾 عــشق تــ✨ـــو در #دلم ❤️بُـوِد غیر تـو جا #نمیشود #شه
6⃣5⃣3⃣1⃣🌷 ☘️ ☘️ 🔸 در اول ارديبهشت سال 1336📅 در محله شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان ديده به هستی گشود.او فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 🔸ابراهيم نوجوان بودکه طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه رفت و دبيرستان را نيز در مدارس ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ديپلم ادبي نائل شود. از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. 🔸حضور در هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه محمد تقي جعفري بسيار در رشد ابراهيم موثر بود. در دوران پيروزي انقلاب شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. 🔸ابراهيم در آن همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد.او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد.در وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد. 🔸مردانگي او را مي توان در ارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان مشاهده کرد.حماسه هاي او در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي ☄تداعي مي کند.در مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. سرانجام در 22 سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد. 🔸او هميشه از خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه صفت ياران محبوب خداست.خدا هم دعايش را مستجاب كرد. سال هاست كه و غريب در مانده تا خورشيدي باشد براي نور. بࢪگࢪفتھ‌ازڪتاب‌سلام‌بࢪابراهیم📚 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
: رحیمی در حالی‌که تنها 6 روز تا تولد 22 سالگی‌اش باقی مانده بود 🗓در ساعت 7:45 صبح ⏰ مورخه 1390/12/18 🗓 در مقابل پادگان🏰 دژ زمانی که مشغول هدایت اتوبوس کاروان راهیان نور دانشجویی استان لرستان به سمت یادمان عملیات والفجر 8 در منطقه اروند کنار آبادان  بود بر اثر برخورد یکی از اتوبوس‌های نور به وی😔 از ناحیه پهلو😟 مانند مادرش حضرت و کبود شدن صورت دعوت حق را گفت و به فوز نائل آمد😫 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh