eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 ☁️از #ردِ پــاے " تــ✨ـو " مـے گیـــرد #نــشــــاڹ، ☁️هــــر #ڪـــہ دارد " آرزوے آســـــم
1⃣4⃣3⃣1⃣🌷 🌸گفتگو با شهید . 💥 🔆خواهر هادی می گوید: گاهی از من سوال می شود که چرا «ابراهیم هادی» به این اندازه مورد توجه قرار گرفت جواب این سوال ✨ است. ⚜خداوند را انتخاب می کند. امروز شهدای مدافع حرم قدم در مسیر شهدای دفاع مقدس گذاشته اند. برای نمونه محسن حججی که او نیز ۲۵ سال بیشتر نداشت، به آغوش باز و رضایت خانواده به استقبال می رود و در عرض ۲ روز تمام دنیا را تکان می دهد. 🔆امروز، زمان تکرار شده است و اگرچه بعضی ها هم نسبت به شهدا و خلوص نیت آنها ناآگاهی دارند و حرف های نادرستی درباره شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم می زنند اما همچون شهید حججی با شهامت و شهادت خود به های آنها پاسخ می دهند. ✔️ ⚜در میان مدافع حرم، شهیدان دیگری نیز هستند که شاید سخت تر و جانکاه تر از حججی به شهادت رسیده باشند و پیکرشان شده باشد اما شهدا را خدا بزرگ می کند و کارنامه آنها دست خداست. 🔆ابراهیم اگر چه کوتاهی داشت اما به معنای واقعی کلمه مرد و همچون معلم بود. هنگامی که با درد و 💖دل می کنم همیشه از او می خواهم از این که او را به خوبی نشناختم، مرا ببخشد.از خواهر شهید می پرسم برای معرفی برادر چه برنامه هایی دارید⁉️ ⚜و او این پاسخ می دهد: شهدا نیازی به معرفی ما ندارند. در حال حاضر برای شناسایی شهدا از ها آزمایش «دی ان ای» می گیرند. از ما هم خواستند تا آزمایش دهیم تا شاید در پاکسازی «فکه»، پیکر شهید هادی هم شناسایی شود. 🔆 اما ما قبول نکردیم. وقتی دوست داشت که گمنام شود و بدنش را برای ماندن روی خاک تربیت کرده بود، ما هم به خواسته احترام می گذاریم و نباید این شادی را از او بگیریم. روح ابراهیم با ماست. مادرمان پس از شهادت ابراهیم بسیار گریست😭 و از فراق سوخت اما حالا که مادر هم پیش ابراهیم رفته است، ما هم همان کاری را می کنیم که ابراهیم دوست داشت. ⚜بعضی از دوستان و می گویند که تلاش کنید تا کوچه ای به اسم شهید «هادی» شود اما پاسخ این است که مگر این راه را انتخاب کرده اند که کوچه به نامشان شود؟! خون بهای شهدا که این کارها نیست!❌ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠داش #ابرام.. نذر لبخندت☺️ گناه نمیکنم...❌ 💠ت✨و هم حواست به #هوای دلم💞 باشه ها #برای_داش_ابرام #رف
8⃣4⃣3⃣1⃣🌷 🔅راوی_یکی_از_دوستان ♻️ به همراه نفر از دوستان نشسته بودیم و در مورد صحبت می کردیم.یکی از دوستان که ابراهیم رو نمی شناخت تصویرش رو از من گرفت و نگاه کردبا 😳گفت : شما مطمئن هستید اسم ایشون ابراهیمه⁉️ ♻️با تعجب گفتم: خب بله ، مگه!؟ گفت : من قبلا تو بازار سلطانی مغازه داشتم.این آقا ابراهیم دو روز در هفته سر بازارمی ایستاد.یه کوله باربری هم می انداخت روی و بار می برد.یه روز بهش گفتم : اسم شما چیه؟ گفت : من رو یدالله صدا کنید! ♻️ گذشت .... تا چند وقت بعد یکی از اومده بود بازار تا ایشون رو دیدبا تعجب گفت : این آقا رو می شناسی!؟گفتم: نه چطور مگه!گفت : ایشون والیبال و کشتیه، آدم خیلی با تقوائیه، برای شکستن نفسش این کارهارو می کنه. ♻️ این هم بگم که آدم خیلی بزرگیه!بعد از آن ماجرا دیگه ایشون رو ندیدم!🌸صحبت های آن آقا خیلی من رو به فکر فرو برد.این ماجرا برای من عجیب بود.💥 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
... ⁉️ 🌷✨ هنوز که هنوز است حمید باکری از عملیات خیبر بر نگشته... خبر دارید که غلامحسین توسلی آن خطه جنوب مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت... 🌷✨ از هادی خبری دارید.. بعد از اینکه یارانش را از کانال کمیل به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید.. از که خوراک کوسه های اروند شدند، خبری دارید.. 🌷✨ هنوز از صدای اذان بچه ها می آید... هنوز صدای مناجات رزمندگان از حسینیه حاج همت به گوش می رسد... هنوز خون روی وصیت نامه📝 شهدا خشک نشده؛ 🌸خواهرم حجاب... 🍃برادرم غیرت ... 🌷✨ هنوز که هنوز است می ترسنداز اینکه رهبرمان را تنها بگذاریم... و هنوز که هنوز است بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند... 🌷✨ و هنوز که هنوز است مادرانی چشم انتظار جگر گوشه هایشان هستند... ای کاش، بیاییم و به راه بیاییم .... را با ذکر صلوات یاد کنیم...🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣5⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷 #دلنوشته ✍ #شهید_قاسم_سلیمانی 💮خوش به #سعادتت سردار دلها... شب 🌙جمعه شب زیا
🔺 اول وقت سفارش 🌷 🔗ماجرای اقامه نماز سلیمانی در کاخ کرملین شهریاری ماجرای نماز سلیمانی را که در کاخ کرملین اقامه کرد، تعریف کرده است: 🔽قصه‌ی نماز خوانده‌شده حاج قاسم فرق ‌می‌کرد، به کاخ کرملین رفته بود و با قرار داشت. تا رئیس‌جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت. صدایش ‌در سالن پیچید، بعد هم به نماز ایستاد. 🔽همه نگاهش ‌می‌کردند. می‌گفت در طول عمرش چنین لذتی از نماز نبرده بوده است.پایان پیشانی‌اش را روی مهر گذاشت، به خدای خودش ‌گفت: «خدایا، این بود کرامت تو، یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه ‌می‌کشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی آمدم اینجا نماز خواندم.» 🗯خدایا ماراباشهدای کربلا محشورفرماوماراازغافله شهدا جدانفرما الهی آمین 🤲 نثار روح همه شهدا صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 ای با 🌸🍂 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾 بی همگان به #سر شود،بی تو به سر نمیشود❌ 🌾 عــشق تــ✨ـــو در #دلم ❤️بُـوِد غیر تـو جا #نمیشود #شه
6⃣5⃣3⃣1⃣🌷 ☘️ ☘️ 🔸 در اول ارديبهشت سال 1336📅 در محله شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان ديده به هستی گشود.او فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 🔸ابراهيم نوجوان بودکه طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه رفت و دبيرستان را نيز در مدارس ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ديپلم ادبي نائل شود. از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. 🔸حضور در هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه محمد تقي جعفري بسيار در رشد ابراهيم موثر بود. در دوران پيروزي انقلاب شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. 🔸ابراهيم در آن همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد.او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد.در وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد. 🔸مردانگي او را مي توان در ارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان مشاهده کرد.حماسه هاي او در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي ☄تداعي مي کند.در مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. سرانجام در 22 سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد. 🔸او هميشه از خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه صفت ياران محبوب خداست.خدا هم دعايش را مستجاب كرد. سال هاست كه و غريب در مانده تا خورشيدي باشد براي نور. بࢪگࢪفتھ‌ازڪتاب‌سلام‌بࢪابراهیم📚 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تقوای_شهید ♥️ همچون شهید ابراهیم هادی که #خالصانه برای خدا کار کرد و همواره و همه جا تلاش کرد و #ت
📚برشی از کتاب 🌷گاهی وقت ها با خودم میگویم: چه میشود که شهیدی مانند اینقدر محبوب شود که کتابش📚 بیش از یک میلیون و دویست هزار نسخه چاپ شود⁉️ 🌷خدای خوب ابراهیم جوابم را می دهد که اگر باشی محبتت💖 را در دل مردم می اندازم. همانطور که محبت موسی را در دل فرعون انداختم. 🌷محبت دست . من و تو کاره ای نیستیم. ما فقط برای او باشیم، آن موقع خدا جبران می کند. * إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا * (به یقین کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی خداوند رحمان محبتی برای آنان در دلها قرار می دهد!) (مریم۹۶) 📚 خدای خوب ابراهیم 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃چقدر زیبای تو برازندۀ توست.. ابراهیم بودی و نفست را در آتش🔥 سوزاندی و برای دل درمانده از من هدایت کننده شدی💗 به راستی که پیامبر دل من تویی ♥️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شهدا 💢نصیحت های ابراهیم به مردی که #حجاب_همسرش برایش مهم نبود: ♦️دوست عزیز! همسـ💞ـر شما برای
4⃣8⃣3⃣1⃣ 🌷 🔰در مجموعه ورزش باستانی بچه ها به صورت گروهی به زورخانه های دیگر می رفتند و آنجا می کردند. یک شب ما به زورخانه ای در کرج رفتیم 🔰آن شب🌙 را فراموش نمی کنم. شعر می خواند. دعا🤲 می خواند و ورزش می کرد. مدتی طولانی بود که ابراهیم در کنار گود مشغول زورخانه ای بود. چند سری بچه های داخل عوض شدند⚡️اما ابراهیم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسی توجه نمی کرد❌ 🔰پیرمردی در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه👀 می کرد. پیش من آمد👥 را نشان داد و با ناراحتی گفت: آقا، این جوان کیه⁉️ با تعجب گفتم: مگه؟؟ گفت: «من که وارد شدم، ایشان داشت شنا می رفت. من با تسبیح📿 شنا رفتنش را شمردم. تا الان تسبیح رفته یعنی شنا! تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم می خوره.» 🔰وقتی ورزش تمام شد ابراهیم اصلا احساس نمی کرد. انگار نه انگار که چهار ساعت🕰 شنا رفته! البته ابراهیم این کارها را برای انجام می داد. همیشه می گفت: برای و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می کرد که: خدایا بدنم را برای کردن به خودت قوی کن💪 🔰 در همان ایام یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای تهیه کرد. حسابی سر زبان ها افتاده و انگشت نما شده بود ⚡️اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه ها چنین کارهایی را انجام نداد❌می گفت: این کارها عامل انسان می شه. می گفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش های سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن می شوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و این کار اشتباه⭕️ است. 📚برگرفته از کتاب:سلام بر ابراهیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡ابراهـــیم هـادی♡ 🍃حتی از اسمش هم درس‌ها می توانی بگیری .مانند ، بت شکن و مانند هادی، هدایت کننده☆ 🍃سرگذشت زندگی‌اش را ورق بزنی پر است از شکستِ بت های نفسانی، جسمانی و روحانی. هدایت کننده و پر از نور هدایت، از بچه های محل تا سربازان حزب بعث. 🍃ابراهیم هادی شهیـــــدی است که زمانی سراغمان می آید که راه گم کرده ایم و آنقدر غـرق شده ایم که باید دستمان گرفته شود😔 🍃به قول چشم او هرگز طغیان نکرد؛ برای همین با اولین نگاه به چهره اش تا مغز استخوان انسان نفوذ می کند‌. 🍃آدمی است که زندگی اش، لحظه شهادتش و بعد از رفتنش هرگز، کمک کردن را یادش نرفته و نمی رود🌹 🍃 کانال کمیل را به اسم تو شناخته ایم و بغض کرده ایم برای گشته ایم همه برگشتند جز تو. درکانال فقط تو مانده ای😭 🍃دست هایم را که روی خاک گذاشتم گرمای وجودت را در خودم عجیب احساس کردم من باتو بیعت کردم، اگر بیعتم شکست تو به بزرگواری خودت . 🍃حال ما ایستاده ایم تا آخرین نفس. حال که همه کبوترهایمان پرکشیده اند. حال که همه دونده هایمان دویده و رسیده اند. 🍃حال که ما در روبرو نیل دادیم و پشت سر سپاه فرعون و در بین جمعیت فتنه های گوساله سامری. (آماده شو بهر آن صبح اهورایی، چیزی نمانده تا آن سبز مسیحایی) ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اطلاعات کلی از شهید: همت (زاده ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ شهرضا - درگذشته ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ جزیره مجنون) معلم و نظامی ایرانی بود، که از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در جنگ و عراق بشمار می‌آمد. وی پس از💪 و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جنگ و اسرائیل گذراند، سپس به بازگشت🛬 و در جبهه‌های جنگ ایران و عراق در عملیات‌هایی چون، ،   و مسئولیت‌هایی را عهده‌دار بود. او در اسفند ۱۳۶۲ در جریان عملیات شهید شد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1⃣ وی در سایه محبت‌های پدر و مادر پاکدامن👪، وارسته و مهربانش دوران 👼کودکی را سپری کرد. این دوران نیز همانند زندگی بسیاری از کودکان هم سن و سال او طبیعی گذشت.📉 با رسیدن به سن ۷ سالگی وارد مدرسه شد. 🏢 در دوران تحصیل از هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود،🤓 به طوری که توجه همه را به خود جلب می‌کرد. ابراهیم از همان سنین کودکی و هنگام فراغت از تحصیل، به ویژه در تعطیلات تابستان، با کار و تلاش فراوان مخارج تحصیل خود را به دست می‌آورد و از این راه به خانواده زحمت‌کش خود نیز کمک می‌کرد.👌💪 او با شور و نشاط و محبتی که داشت، به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دو چندان می‌بخشید.😇 پس از اتمام دوران ابتدایی و راهنمایی، وارد مقطع دبیرستان شد. او در دوران تحصیلات متوسطه اشتیاق فراوانی به رشته داروسازی نشان می‌داد.🤓 وی در سال ۱۳۵۲ دیپلم گرفت و در کنکور سراسری شرکت کرد. عدم موفقیت ابراهیم در ورود به دانشگاه نتوانست خللی در اراده او به وجود آورد.🧐 در همان سال، پس از قبولی در امتحانات ورودی «دانشسرای تربیت معلم اصفهان» برای تحصیل عازم این شهر شد.🤝 ۲ سال بعد، با اتمام تحصیل، به خدمت سربازی رفت.😅 در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتاب‌هایی که از نظر و دولت آن روز ممنوعه به حساب می‌آمد، دست یابد .✅ مطالعه آن کتاب‌ها که به طور مخفیانه و توسط برخی از دوستان برایش فراهم می‌شد، تاثیری عمیق و سازنده در روح و جان او گذاشت و به روشنایی اندیشه‌اش کمک شایانی کرد.📜 در سال ۱۳۵۶، پس از بازگشت به زادگاه و آغوش گرم و پرمهر ، شغل را برگزید. او در روستاهای محروم و طاغوت‌زده مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت.😇 ، در روزگار معلمی، با تعدادی از متعهد و انقلابی آشنا شد🤝 و در اثر همنشینی با علمای مبارز 💪 با شخصیت ژرف حضرت امام (ره) آشنایی بیشتری پیدا کرد و نسبت به آن بزرگوار معرفتی عمیق در وجود خود ایجاد کرد.👌 هر روز آتش عشق به(ره) در کانون جانش شعله‌ور🔥 می‌شد. او سعی وافری داشت تا عشق و علاقه به(ره) را در محیط درس گسترش دهد و جان دانش‌آموزان را که ضمیرشان به صافی آب و آیینه بود، از عشق «روح‌الله» لبریز سازد.❤️ او در خصوص(ره) و احکام مترقی اسلام همواره به بحث می‌نشست و دانش‌آموزان را به مطالعه کتاب‌های سودمند و روشنگر ترغیب می‌نمود.👌 همین امر سبب شد که در چندین نوبت از طرف به او اخطار شد لکن روح سرکش و بی‌باک😉 او به همة آن اخطارها بی‌توجه و بی‌اعتنا بود💪. او هدف و راهش را بدون تزلزل و تشویش پی می‌گرفت👌 و از تربیت شاگردان لحظه‌ای غفلت نورزید. ❌ با گسترده شدن امواج خروشان ، نیز فعالیتهای سیاسی خود را علنی کرد. حضور او در پیشاپیش صفوف تظاهرکنندگان و سفر به شهرهای اطراف برای دریافت و نشر اعلامیه‌های کبیر انقلاب و ضبط 💾 و تکثیر 🖨 نوارهای سخنرانی🎙 ایشان و سایر پیشگامان، خاطراتی نیست که به سادگی از اذهان مردم شهر و اعضاء خانواده و دوستانش محو شود. ❌ وقتی به ثمر رسید و اماکن اطلاعاتی ساواک شهرضا به دست مردم انقلابی فتح شد، پرونده سنگینی از به دست آمد 📜.😲 در این پرونده بیش از بیست گزارش🗒 و خبر مکتوب✍در تایید نقش فعال وی در صحنه تظاهرات و شورش علیه رژیم به چشم می‌خورد که در صورت عدم پیروزی💪، مجازات سنگینی برای او تدارک دیده می‌شد. تیمسار «ناجی»، فرمانده نظامی وقت اصفهان، دستور داده بود که هر جا او را دیدند با گلوله مورد هدف قرار بدهند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حکایتی از توجه ویژه شهید❤️ به 💠 سال ۱۳۵۹ 🗓بود. برنامه تا نیمه شب ادامه یافت⏱ دو ساعت⏱ مانده به صبح کار بچه‌ها تمام شد. بچه‌ها را جمع کرد.👥 از خاطرات کردستان تعریف می‌کرد.🗣 خاطراتش هم جالب بود هم خنده‌دار. 😂 بچه‌ها را تا بیدار نگه داشت. بچه‌ها بعد از نماز به خانه‌هایشان رفتند. به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه‌ها، همان ساعت می‌رفتند👤 معلوم نبود🧐 برای بیدار می‌شدند یا نه،‌ شما یا کار بسیج را زود تمام کنید😍 یا بچه ها را تا اذان صبح نگه دارید که نمازشان قضا نشود👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹 همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت.😍 بارها به من می گفت: 🗣 "طوری و کن که احترامت را داشته باشند.😊 می گفت: "این و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره.😔 بابا ارزش این همه اهمیت دادن نداره👌. آدم اگه بتونه توی این دنیا برای کاری کنه ارزش داره."❤️ 🍃🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وقتی را به جرم فروختن نوار غیر مجاز😔 به کمیته آوردند و نوار هایش📼 را از بین بردند، دلش برای آن جوان سوخت.😳 به مقدار نوار هایش به پسرک پول داد 😞 تا کاسبی جدیدی را برای خود راه بیاندازد. ☺️ این گونه، هم مال به دست می آورد، هم صدای حرام و مبتذل نمی فروخت.👌 او یاد داد که باید این گونه مبارزه کرد . هم را از بین برد هم شخص را بیکار نکرد.😍 •برگرفتھ‌از‌کتاب‌خدای‌خوب‌ابراهیم📚 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌱 مۍگفت : مطمئن باش هیچ چیزے مثڵ برخوردِخوب روے آدم ها تٵثیر ندارد . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ 🔻شخصی در محله ابراهیم بود و برای این که پول خودش را به دست آورد خیلی خانواده اش را اذیت می کرد برای ترک این آقا خیلی تلاش کرد. وقتی دید که ترک نمی کند، به آن شخص گفت من پول مواد شما را می دهم به شرطی که دست از سر خانواده ات برداری و به همین خاطر خانواده او یک سال راحت بودند. 💶او وقتی مزد کار سخت خودش در بازار را می‌گرفت، قسمتی از آن پول را به جوان معتاد می داد تا خانواده اش را اذیت نکند! 🌻ابراهیم هر چه کرد برای رضای خداوند انجام داد و خدا هم این گونه او را در بین مردم بلند مرتبه کرد. این ماجرای ابراهیم بسیار عجیب بوده و در کمتر خاطرات شهیدی به چنین ماجرایی برخورد کرده ایم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡ابراهـــیم هـادی♡ 🍃حتی از اسمش هم درس‌ها می توانی بگیری .مانند ، بت شکن و مانند هادی، هدایت کننده☆ 🍃سرگذشت زندگی‌اش را ورق بزنی پر است از شکستِ بت های نفسانی، جسمانی و روحانی. هدایت کننده و پر از نور هدایت، از بچه های محل تا سربازان حزب بعث. 🍃ابراهیم هادی شهیـــــدی است که زمانی سراغمان می آید که راه گم کرده ایم و آنقدر غـرق شده ایم که باید دستمان گرفته شود😔 🍃به قول چشم او هرگز طغیان نکرد؛ برای همین با اولین نگاه به چهره اش تا مغز استخوان انسان نفوذ می کند‌. 🍃آدمی است که زندگی اش، لحظه شهادتش و بعد از رفتنش هرگز، کمک کردن را یادش نرفته و نمی رود🌹 🍃 کانال کمیل را به اسم تو شناخته ایم و بغض کرده ایم برای گشته ایم همه برگشتند جز تو. درکانال فقط تو مانده ای😭 🍃دست هایم را که روی خاک گذاشتم گرمای وجودت را در خودم عجیب احساس کردم من باتو بیعت کردم، اگر بیعتم شکست تو به بزرگواری خودت . 🍃حال ما ایستاده ایم تا آخرین نفس. حال که همه کبوترهایمان پرکشیده اند. حال که همه دونده هایمان دویده و رسیده اند. 🍃حال که ما در روبرو نیل دادیم و پشت سر سپاه فرعون و در بین جمعیت فتنه های گوساله سامری. (آماده شو بهر آن صبح اهورایی، چیزی نمانده تا آن سبز مسیحایی) ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۶۱.فکه کانال کمیل 🥀مزار شهید : جاوید الاثر (بهشت زهرا) 🌹🍃🌹🍃 @sha
مذهبے بودم📿 کارم شده بود چیڪ و چیک!📸 سلفے و یهویی..🤳🏻 عکس هاے مختلف با چادر و روسرے لبنانی!🧕🏻 من و دوستم یهویے توے کافے شاپ☕️ من و زهرا یهویے گلزار شهدا🥀 من و خواهرم یهویے سرخه حصار🎈 عکس لبخند با عشوه هاے ریز دخترکانه..😌 دقت میکردم که حتما چال لپم نمایان شود در تمامے عکسها..😇 کامنتهایم یڪ در میان احسنت و فتبارڪ الله احسن الخواهر!👏🏼 دایرکت هایم پرشده بود از تعریف و تجمید ها😻 از نظر خودم کارم اشتباه نبود🙌🏿 چرا که داشتم حجاب؛حجاب برتر!✌️🏾 کم کم در عکسهایم رنگ و لعاب ها بالا گرفت تعداد مزاحم ها هم خدا بدهد برکت!😶 کلافه از این صف طویل مزاحمت...😞 یکبار از خودم جویا شدم چیست علت؟!🧐 چشمم خورد به کتابی..📚 رویش نشسته بود خروارها خاڪ غفلت..🕸 هاا کردم.. و خاکها پرید از هر طرف.. "سلام بر ابراهیم" بود عنوان زیر خاکے من...📚🤩 هادے خودمان..😊 همان گل پسر خوشتیپ..🧔🏻 چارشانه و هیکل روے فرم و اخلاق ورزشی..🤵 شکست نفس خود را..🙅🏻‍♂ شیڪ پوشے را بوسید و گذاشت کنج خانه.. ساڪ ورزشے اش هم تبدیل شد به کیسه پلاستیکی! رفتم سراغ اینستا و پستها📱 نگاهے انداختم به کامنتها🙄 80 درصدش جنس مذکر بود!!!👱🏻‍♂ با احسنت ها و درودهاے فراوان!🤠 لابه لاے کامنتها چشمم خورد به حرفهاے نسبتا بودار برادرها!🙌🏿 دایرکت هایم که بماند! عجب لبخند ملیحی..😺 عجب حجب و حیایی...😼 انگار پنهان شده بود پشت این حرفهاے نسبتا ساده 😏 عجب قند و نباتے اے جان!😙 از خودم بدم امد😖 شرمسار شدم از اینهمه عشوه و دلبری..😔 شهید هادے کجا و من کجا!🙄 باید نفس را قربانے میکردم..😔 پا گذاشتم روے نفس و خواستم کمے بشوم شبیه ابراهیم ها...🎈 پست ها را حذف کردم و نوشتم ، از شهدا و پرورش نفسشان...🖤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ 🔻شخصی در محله ابراهیم بود و برای این که پول خودش را به دست آورد خیلی خانواده اش را اذیت می کرد برای ترک این آقا خیلی تلاش کرد. وقتی دید که ترک نمی کند، به آن شخص گفت من پول مواد شما را می دهم به شرطی که دست از سر خانواده ات برداری و به همین خاطر خانواده او یک سال راحت بودند. 💶او وقتی مزد کار سخت خودش در بازار را می‌گرفت، قسمتی از آن پول را به جوان معتاد می داد تا خانواده اش را اذیت نکند! 🌻ابراهیم هر چه کرد برای رضای خداوند انجام داد و خدا هم این گونه او را در بین مردم بلند مرتبه کرد. این ماجرای ابراهیم بسیار عجیب بوده و در کمتر خاطرات شهیدی به چنین ماجرایی برخورد کرده ایم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰غفلت از سبک زندگی بیشترین ضربه را به ما وارد میکند. "مراقب باشیم که دشمنان قصد دارند روی فرهنگ شهادت🌷 و سبک زندی شهدا خاک بریزند" 🔸ما با ترویج این هم این دنیا و هم اخرت خود را تضمین میکنیم. تا میتوانید از این گنجینه تمام نشدنی و از این امامزادگان🕌 عشق بهرببرید" مثل باشیم"برای خدا باشیم😇 تا خدا هم برای ما باشد♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 🔰می دیدم که با اخلاق خوب همیشگی خودش با آن صاحب مغاره صحبت می کند و خوشحال😍 از مغازه بیرون آمد. در طی مسیر پرسیدم راستی اینجا چه کار داشتی گفت: یک بنده خدا دیروز اومده بود توی محل و می گفت شاگرد هستم و صاحبکار من من رو نمیده و من را اخراج کرده من هم آدرس مغازه را گرفتم که با صاحب کار شما صحبت می کنم ان شاءالله که مشکل شما حل میشه 🔰گفتم ابرام جون تو هم بیکاری ها. اما ابراهیم ادامه داد: آدم هر کاری از دستش بر میاد باید برای خدا انجام بده. 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸اگه يه روز نمی ديدمش دلم براش تنگ ميشد💔 واقعا ناراحت ميشدم، به خاطر او ميرفتيم ، يكبار هم ناهار ما رو دعوت كرد و كلي با هم صحبت كرديم🙂 او با روش محبت و ما رو به سمت نماز و مسجد كشاند 🔹اواخر مجروحيت بود و ميخواست برگرده جبهه، يه شب🌙 توی كوچه نشسته بوديم، براي من از بچه های سيزده، چهارده ساله در فتح المبين ميگفت، همينطور صحبت ميكرد تا اينكه با يك جمله حرفش رو زد: 🔸"اونها با اينكه سن و هيكلشون از تو كوچیكتر بود ولی با به خدا چه حماسه‌هایی آفريدند✌️ تو هم اينجا نشسته اي و چشمت به آسمونه كه كفترهات🕊 چی ميكنند." 🔹فردای اون روز همه كبوتر ها رو رد كردم، بعد هم شدم، ابراهيم در اون زمانی كه هيچ حرفی از روش های تربيتی نبود چقدر دقيق و صحيح👌 كار تربيتی خودش رو انجام می داد و چه زيبا "امر به معروف و نهی از منكر" ميكرد. 🌷 📚سلام بر ابراهیم، ج ١، ص۱۶٧ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
باران شدیدی در تهـران باریده بود خیابان۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگرخیابان بروند مانده بودند چه کنند..! 🍃 همان موقع از راه رسید پاچه شلوار را بالا زد با کول کردن پیرمـردها آن ها را به طـرف دیگر خــــیابان بُرد ابراهیم از این کارها زیاد انجام میداد هـدفی جز شکستن خودش نداشت مخـــــصوصا زمانی که خـیلی بین بچـــــه‌ها مطـــرح بود!✨ •برگرفته از‌کتاب‌ 📚 کانال شهید ابراهیم هادی ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹 💠مهدي همواره مي گفت شهدا زنده اند و به اين حرف اعتقاد قلبي داشت. ما اين را در رفتار و عمل مهدي به عينه مشاهده مي كرديم. براي همين هميشه به رفتار وكردارش توجه داشت، چون خود را در محضر خدا و شهدا مي ديد. 💠هر زمان از كنار عكس شهيدي رد مي شديم، مي داد. يك بار از كنار عكس عبور كرديم. مهدي سلام كرد. باتعجب به مهدي گفتم: مهدي جان حمدي بخوان، صلواتي بفرست، چرا سلام مي كني؟ 💠گفت: « زنده است و داره ما رو مي بينه.... » 📙مدافعان حرم. اثر گروه شهید هادی ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سہ برادر با هم هماهنگ بودند داخل خونه بیرون از خونہ با هم سر کار مے رفتند، بعد هم تظاهرات و فعالیت های سیاسے، آخر هم جبهہ و ... شهید شد مفقود الاثر شد رو هم پس از نہ سال تڪہ ای از استخونهاشو بہ همراه پلاڪ برای خانواده اش آوردند... 🌷 شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات🌹 🌷@ShahadatNameOshagh