🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم5⃣6⃣ ☘🌹استاد پناهیان؛ ⭕همه اهل جهنم بوی بهشت به مشامشان میرسه به جز
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم6⃣6⃣
☘🌹استاد پناهیان:
خدا میخواهد تو خودت را محکم کنی،
در تواضع !!!
✅ پس من رفتم سر نماز ،
اتفاقا هر موقع خدا اذان گفت ،
موذن اذان گفت ،
من حالش و نداشتم ، رفتم سر نماز ،
👈بهترتکبرم خوردمیشه .
خدایا میخواستی بزنی ؟
ماکه کتک خورده تیم ، الله اکبر...
دیدی کار خودش و کرد؟
ببین من چه جور مودب وایسادم
دلم جای دیگه س ها ،
اما زیر سنگ آسیاست تکبر دلم ،
👈داره آدم میشه
🔰 توجهت به خدا باشه ،
البته طول میکشه تا ما توجهمون به خدا جلب بشه هااا ،
بذار آدم بشیم ، همینکه مودبانه داریم نماز میخونیم ،
داریم کم کم آدم میشیم .
یه مدتی مودبانه نماز بخون تکبر از دلت میره،
بخدا دیگه به هیچ منبری هم احتیاج نداری ،
یه دفعه ای خدا از دلت طلوع خواهد کرد ،
بعد یه دفعه ای شروع میکنی خدا رو دوست داشتن ،
انقده عااااااشق خدا میشی
اشک میریزی گلوله گلوله در فراق خدا ،
خدایاااااا ، کی میشه من ببینمت ؟
همه تعجب میکنند ، میگن مگه تو دیوانه ای ؟
میگی دلم برای خدا تنگ شده،
ادامه دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 عیبےندارد #خاڪ هم باشے قبول است یڪچفیہ ویڪ ساڪ هم باشے قبول است برگردتنھایڪ #بغل باباےمن باش
5⃣9⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_محمد_بلباسی❤️🕊
💠 نظم
🔹خیلی ساکت و #مظلوم بود. خیلی هم نظم داشت،
هر وقت از مدرسه میآمد خانه، اولین کاری که میکرد #پلهها را تمیز میکرد و #کفشها را دستمال میکشید،
بعد دستهایش را میشست و جلوی آفتاب خشک میکرد.
#بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی #مهمان میآمد لذت میبردم از اینکه همه چیز یکدست و #سفره منظم چیده شده.
خودش غذا نمیخورد تا مهمانها غذایشان تمام شود».
✍ راوی: #مادر شهید
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
اگه طاقتشو نداری نگاه نکن 🔻دلگویه دختر #شهید_محمد_بلباسی #شهدا_شرمنده_ایم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺
#خوابش رو دیدم گفتم چی اون دنیا خیلی بدردتون خورد؟ گفت تو دنیا خیلی کارهای #خوب انجام دادم ولی بدردم نخورد، چیزی که خیلی به کارم اومد همین #خدمت_به_خلقه، همین اردوهای جهادی.
#همسر_شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمد_بلباسی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
براي بچهها شڪلات آورده بودند. مصطفي ميگفت: هرڪس شکلاتش رو بہ من بده براش قرآن مےخونم.
هرچہ اصرار ڪردیم، علتش را نگفت!
☜من هم گفتم: بہ شرطے ڪہ براي من یاسین بخونے.
مدتي بعد بہ دیدار خانوادهے شهیدي در بوشهر رفتیم
وضع مالي مصطفي طورے نبود ڪہ بتواند براے آنها چیزے بخرد.
شڪلاتها را درآورد و بہ بچهها داد خجالت ڪشیدم از اینڪه گفته بودم برایم یاسین بخواند.
#شهید_مصطفی_شمسا
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ ویژه "عزت غربت"
📍روایت حاج حسین یکتا از ۱۸ هزار مجاهد افغانستانی حاضر در سوریه در جمع خانواده شهدا فاطمیون
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
0⃣3⃣ #در_محضر_شهید 🌷 🌸🍃در زمان غیبت #امام_زمان(عج) چشم و گوشتان به #ولی_فقیه باشد تا ببینید از کان
#در_محضر_شهید 1⃣3⃣
همیشه به دو چیز مقید باش، تا محبوب خدا شوی:
اول، شروع هر کار #صدقه را فراموش نکن
دوم، #صله_رحم . . .
🌷شهید صیاد شیرازی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه3⃣4⃣ 💠 #رعد_و_برق 🔹یک شب که تو منطقه عملیاتی سمت #کردستان بودیم دشمن شروع کرد و با گلول
🌷 #طنز_جبهه4⃣4⃣
💠 وضو می گیری یا من را غسل می دهی
🔹از جمله بچه هایی بود که وقتی #وضو می گرفت از شست پا تا فرق سرش را خیس آب می کرد. ای کاش فقط خودش را خیس می کرد، تا چهار نفر این طرف و آن طرف خودش را هم بی نصیب نمی گذاشت.
🔸صدای شالاپ شلوپ دست و رو شستنش را هم که دیگر نگو و نپرس. برای بچه های قدیمی این عادی شده بود ولی بچه هایی که سر زبان دارتر، وسواسی تر و ناآشنا بودند، می گفتند:" وضو می گیری یا ما را غسل می دهی؟"😂😂
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣7⃣ به یاد #شهید_محسن_حججی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات #سالروز_ولادت😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣9⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠 تولد و كودكى
🔸محسن حججی در ۱۳۷۰/۴/۲۱ در خانواده ای #متدیّن در نجف آباد اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت و به یاد فرزند شهید حضرت زهرا (س) ، نام او را #محسن گذاشتند.
🔹جدّ پدری او عالم فاضل #شیخ_ابوالقاسم_حججی از علمای بنام نجف آباد بود.
🔸محمدرضا حججی (پدر محسن) که از #رزمندگان دوران دفاع مقدس بوده، به شغل شریف رانندگی تاکسی مشغول است و در تمام سالیان عمر کوشیده است #نان_حلال بر سر سفره خانواده بگذارد.
🔹مادرش زهرا مختارپور از خانواده ای مذهبی و فعالیت اصلی او #خانه_داری است. محسن فرزند سوم خانواده و دارای سه خواهر و یک برادر است.
🔸کودکی و نوجوانی محسن، همچون سایر بچه های نجف آباد، خیلی عادی گذشت. از ۷ سالگی وارد فضای #مسجد و فعالیت های #بسیج شد.
🔹حضور در #هیئت خانوادگی که پدرش در منزل برپا می کرد، برای نخستین دفعات، طعم شیرین محبت اهل بیت (علیهم السلام) را به او چشاند. علاقه زیادی به #مداحی داشت و در نوجوانی در مراسم ویژه نوجوانان مداحی و قرآن قرائت می کرد. اولین کتاب غیردرسی که از پدرش هدیه گرفت: #مقتل_حضرت_سیدالشّهدا(ع) بود.
#شهید_محسن_حججی🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 مداحی با صدای زیبای #شهید_محسن_حججی در ماه محرم در ایام نوجوانی
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از M A
#اطلاعیه
هیئت محبان جوادالائمه (علیه السلام)
یادواره شهید مفقود الاثر مدافع حرم مجتبی رخشانی
#زمان:امشب( پنجشنبه ۲۱ تیر )ساعت۲۱
#مکان:مشهد، اندیشه ۷ ، بیت شهید
#عکس_باز_شود
#نشر_حداکثری
کانال شهیدنظرزاده
👇👇👇👇👇👇👇👇
@ShahidNazarzadeh
💬یادش بخیر
جبهه همه چیزش خوب بود و دلچسب😌
حتی #خاکش که همه رو خاکی کرده بود و با صفا🌸🍃
💬یادش بخیر تابلو نوشته هاش🎫 که هر جا میرفتی👤 جلوت بودن.
حتی تو مسیرهای سوت و کور🌌 مرداب های #جزیره_مجنون.
گاهی پیش خودمون می گفتیم:
یعنی خدا اول #جبهه رو خلق کرد یا اول تبلیغاتی ها رو
و وای اگر به یک #چند_راهی می رسیدیم☺️
آنقدر تابلوهای موقعیت تیپ و لشکر ها زده شده بود که باید پارک🚍 می کردیم تا بتونیم #گردان خودمون رو پیدا کنیم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنـوشتہ
تـاریـخ معـاصر؛ معجزهےچـشمانـَت بود!🌙
ڪہ نسـل هاےبعد؛
ورَق میـزنـند تمامِ رشادت هایـَت را
💕نمیـدانمـ #تـولـد خودت را تبریڪ بگویـمـ یـا تولـد هزاران نفـر آدمــ بے سروپـایـے شبیـهه خودمـ را 🙂
#چشـمانتـ دسـتِ آخر #معـجـزه ڪرد✨
سنـَدش، دلـهاے شـیدایـے ڪہ هیـچ ڪجا خریـدارے نشد الّا بـہ #نگاهـت💜
#تـولدتمبارڪقهرمانِبےنظیرمـ😍🎈
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
7⃣9⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
👈 #شهید_محسن_حججی❤️🕊
💠 پیگیـر #شهــادت بــود ...
🔹محسن #پیگیـری خاصے براے شهـادت داشت، عیـد با خانمش آمد پیش من خیلی نصیحتش ڪردم ڪہ محسن نمیخواهد، تو بچہ داری و… هیچ جورے توی ذهنش نمیرفت...
🔸روز آخرے ڪہ آمد پیش من، گفت: « حاجـی، چرا من نمیتوانم بروم؟ چرا کارم جور نمیشود کہ بروم؟» گفتم: «محسن، یڪ جای ڪارِت #گیر دارد؛ مثل مایی. برو آن گیـر را درست ڪن.» باتعجب گفت: «من فهمیدم کجای کار گیر دارد: #مـادرم راضی نیست!»
🔹من هم میدانستم که نمیرود پیش مادرش تا #رضایت بگیرد؛ گفتم: «پس برو رضایتش را به دست بیـاور.» احساس هم ڪردم کہ نمیرود. ولے با مادرش کہ صحبت ڪردیم، میگوید کہ رفته آنجا، بہ دست و پای #مـادر افتاده و گریه شدید ڪرده که از #گریهاش پاهای ایشان #خیس میشده است.
🔸به مـادر #التماس ڪرده است: «اجازه بده من بروم.» مـادرش هم میگوید: «برو؛ ولے شهید نشو » ڪہ محسن در جواب گفته است:
«نه، من میروم؛ ولی #عزیز میشوم مادر.»
✍ راوی : جناب حمید خلیلی
( مدیر انتشارات شهید ڪاظمی )
#شهید_محسن_حججی🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh