eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیخوایین یھ راهیان نور' مھمونمون ڪنید⁉️ بخدا ڪه دلمون خیلۍ تنگه💔 😉 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
"کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد یعنی طوری با آنها رفتار کند که آنها را جلب نماید همیشه پیش خداوند♥️ عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود..."😍 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
- مگر هم شهید می شوند که ما شهید شویم⁉️ - تنها برای "زنده ها" است - آنان که یک عمر مرده اند🥀 یک هم شهید نخواهند شد❌ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢چقدر سخت است حال که نمی‌داند محبوبش نیز هوای اورا دارد یا نه⁉ 🔰یک جمله از دل نوشته هایت را خواندم. حالا سال هاست، دلم به حال خودم می سوزد😓 🔰روزهایی که از خیل جامانده بودی و درد فراق، دلت را به تنگ آورده بود💔به روضه های ارباب پناه آوردی. برایِ غربت امام ، اشک ریختی. از ، شهادت خواستی و چه زیبا دعایت مستجاب شد🥀 🔰جانبازِ شهید، برای رسیدن به تو و چون تو زندگی کردن، پاهایم بی رمق و سرزانوهایم، زخمیِ است. مسیر طولانی و نفس اماره، نفس هایم را به شماره انداخته است😞 🔰باید در دفتر زندگی ام📖 قوانین دهگانه ات را بنویسم و سرمشق روزهای بلاتکلیفی بکنم. می خواهم بغض هایم را در کوله پشتی تنهایی ام بریزم. دلم یک سفر میخواهد به مقصد 🔰آرزو دارم همانگونه که درکتابت خواندم، راهنمایم شوی و مرا به گلستان ببری. چشم هایم را ببندم و در عاشقان بگشایم. دلِ سوخته، از آتش هجران را با سنگ سرد مزارت تسکین دهم. تسبیح تربتم📿 را در دست بگیرم و آنقدر ذکر (س) بگویم تا نگاهم کنی 🔰باب الحوائجِ جوانان، دست دلم را بگیر، باش. برای این سر به هوا کمی روضه بخوان😭 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_2631655298.mp3
3.3M
چه قدر سخت است حال عاشقی 😇 که نمیداند نیزهوای او را دارد یانه....😞💔 👌 🎤 🌷🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌸🌸🌸هیئت محبان جواد الائمه علیه السلام, جهت برگزاری باشکوه تر و بهتر🎉🎉🎉 میلاد با سعادت علیه السلام و شش ماهه اباعبدالله، حضرت علی اصغر علیه السلام🎉🎉🎉 به مبلغ ۵ میلیون تومان بابت پذیرایی، تزیینات و صوت نیازمندست در صورت تمایل وجه نقد خود را به💳 شماره کارت هیئت(داخل عکس) واریز نمایید🌺🌺🌺 👆👆 ••هِیئَت مُحِبانٖ جَوْادُ الاَئِمِهٰ(علیه السلام)•• ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💥کارتان را برای خدا نکنید، ↜برای خدا کار کنید !! ◈تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است علیه السلام در کربلا باشد و من درحال کسب علم📚 برای رضای خداوند. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی 🦋آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان♥️ را برای امتحان کرده. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 4⃣4⃣ #قسمت_چهل_وچهارم 📖ای
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 5⃣4⃣ 📖از استاد تا باغبان دانشگاه را میشناختند. با همه احوال پرسی میکرد پیگیر مشکلات مالی💰 انها میشد. بیشتر از این دلش می تپید برای سر و سامان دادن به زندگی . واسطه اشنایی چند نفر از دختر، پسرهای💑 دانشکده با هم شده بود. 📖خانه ما یا محل های اولیه بود یا محل اشتی دادن زن و شوهر ها💞 کفش های پشت در برای بهانه شده بود. میگفت: من خانه را به شما اجاره دادم، نه این همه ادم. بالاخره جوابمان کرد☹️ 📖با وضعیتی که ایوب داشت نمی توانست راه بیوفتد و دنبال خانه🏘 بگردد، کار خودم بود. چیزی هم به کارشناسی نمانده بود. شهیده و زهرا کتاب های درسی📚 را که یازده سال از انها دور بودم، بخش بخش کرده بودند. جزوه های کوچکم را دستم میگرفتم و در فاصله ی این بنگاه تا ان بنگاه درس . 📖نتایج دانشگاه که اعلام شد، ایوب بستری بود🛌 روزنامه خریدم و رفتم . زهرا بچه ها را اورده بود ملاقات دست همه بود حتی ایوب. خودش گفته بود دیگر برایش نبرند کاکائو🍫 بیشتر دوست داشت. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 6⃣4⃣ 📖روزنامه📰 را از دستم گرفت و دنبال گشت چند بار اسمم را بلند خواند، انگار باورش نمیشد. هر دکتر و پرستاری که بالای سرش می امد، را به او نشان میداد. 📖با ایوب شدم. او ترم اخر مدیریت دولتی بود و من مدیریت بازرگانی را شروع کردم. روز ثبت نام📝 مسئول امور دانشجویی تا من را دید شناخت"خانم غیاثوند؟ درست است؟" چشم هایم گرد شد😧 "مگر روی پیشانیم نوشته اند؟" 📖-نه خانم، بس که همه جا از شما حرف میزنند. می نشیند، میگوید ... بلند میشود، میگوید شهلا♥️ من هم کنجکاو شدم اسمتان را که توی دیدم، با عکس پرونده تطبیق دادم، خیلی دوست داشتم ببینم این خانم کیست که اقای بلندی این طور از او تعریف میکند😉 📖کلاس که تمام شد ایوب را دم در دیدم👤 منتظر ایستاده بودم برایم دست تکان داد. اخم کردم😠 گفتم باز هم امده ای از بپرسی؟ مگر من بچه دبستانی ام؟ که هر روز می ایی، در کلاسم و با استادم حرف میزنی؟؟ 📖خندید😄 "حالا بیا و خوبی کن، کدام مردی انقدر به فکر است که من هستم؟ خب دوست دارم ببینم چطور درس میخوانی❓ 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌟دوست دارم مثل ش.ه.د.ا باشم. ↵با اخلاق ↵ایمان ↵محبت ↵کیّس ↵شجاعت ↵مردانگی. اما کو؟ کو همت⁉️ کجاست همت من و که واقعاً نامش برازنده اوست👌 ✨کجایند مردان بی‌ادّعا 🌙 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا