🌷شهید نظرزاده 🌷
کلیپ روایتگری طلبه ی #شهید_سعید_بیاضی_زاده و آخرین خداحافظی قبل از اعزام به سوریه #بسیار_زیبا👌👌 #حت
اونقدر تو تشییع جنازه #شهدا گریه کرد و بهشون #متوسل شد تا بالاخره برات شهادتشو گرفت.
خوشا به سعادتشون.😭
#شهید_سعید_بیاضی_زاده 🌷
#طلبه_شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
⚫️عاقبت سیاه پوشیدن برای آقا #امام_حسین(علیه السلام)
⚫️یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه میگوید:
🔶یک سالی در ایام #محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید☀️ ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان #سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود.
🔷من درحالی که تعجب کرده بودم😟 و #نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم: فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض🤒 و یا #گرمازده شوید⁉️
🔶ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من #هرچه_دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت #سیدالشهداء (علیه السلام) دارم.
🔷پرسیدم: چطور⁉️
فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم:
پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر #خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود👌.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد😔 و خلاصه بچه دار نمیشدند🚫.
🔶روزی پس از آنکه #پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان #متوسل نمیشوید تا بچه دار👶 شوید؟
🔷پدرم این حرف را به #مادرم بازگو میکند،مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی #نذر امام حسین علیه السلام نمیکنی تا حضرت عنایتی✨ فرموده و ما نیز بچه دار شویم😃؟
🔶پدرم میگوید: ما که چیزی #نداریم تا نذر کنیم؟😔مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست❌ چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم،اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه #محرم و صفر را برای امام حسین (علیه السلام) از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد⚫️ و سیاه بپوشید.
🔶در آن سال پدرم به این #نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا #سیاه_پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار میشود😊 و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و #بچه_اش سقط نمیشود.
🔷یک شبی🌙 یکی از #طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید.وقتی پدرم درب🚪 را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک #سوال دارم.
پدرم میگوید بپرس.طلبه میپرسد آیا #همسر شما باردار است؟ایشان با تعجب😳 میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
🔶ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن😭 میکند و میگوید: #آسیدعلی_اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم.حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که #بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا #سیاه پوشیدی این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم
🔷و او سالم میماند و #ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم👌 در دین میگردانیم و به او #شهرت میدهیم.
🍀و او را به نام من " #ابوالقاسم" نام بگذار...
حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم⁉️.....
🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله🌹
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خَلاص شدن هنــر #خالِص شدن می خواهد و تــو #هنرمندی اے شَهیــد یادم بده چگونہ از #بند دنیـا خود
5⃣7⃣4⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_مدافع_حرم #شهید_حسن_قاسمی_دانا 🕊❤️
💠شهدا با معرفت هستند
🍃🌹حسن کار همه را راه میانداخت. از صبح تا شب برنامههاش يک چيز بود، آن هم #خدمت به رزمندگان. همه بچهها میگفتند: «حسن آخر #معرفت هست». همه را میخنداند. همه به یک طریقی #عاشقش شده بودند.
🍃🌹يک روز که میخواستيم غذا به دست بچهها برسانيم با #موتور راه افتاديم. وسط راه حسن و گم کردم. يک لحظه خيلى #ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى #بىمعرفتى. خيلى ناراحت شد. گفتم من را #تنها رها کردى. گفت نمیدانستم که راه رو بلد نيستى.
تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد.
🍃🌹وقت #خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من بى معرفت نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هر چى میخواهى بگى بگو، ولى به من بى معرفت نگو.
با این حرف حسن، من #گراى او را پيدا کردم.
🍃🌹بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش #متوسل میشدم و میگفتم اگر جواب من را ندهى خيلى بىمعرفتى. خيلى جاها به #کمکم آمد. خيلى داداش حسن و دوست دارم. با اينکه ٢٢ روز بیشتر با هم نبوديم، اما انگار که ٢٢ سال با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه #کنارم حسش مىکنم.
🍃🌷🍃🌷
🍃🌹 این #شالشو فقط محرم دور گردنش می انداخت تا آخر. بعد به من می گفت بشورم و میذاشت کنار تا محرم سال بعد.
🍃🌹محرم 92 می خواست جمع کنه گفتم: هنوز نشستم. گفت: می خوام همینطورى نگه دارم. منم #قسم داد که یه وقت نشورم.
و همونطور گذاشتم کنار تا اینکه روز رفتنش #شالشو از من خواست و با خودش برد .
🍃🌹نمی دونم چى تو دلش می گذشت. فقط اینو میدونم که شالشو برد تا روز #وفات حضرت زینب تو سوریه استفاده کند .
ولى دقیقا روز وفات حضرت تو مشهد پیکر قشنگش هم بستر #خاک شد.
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh