🌷شهید نظرزاده 🌷
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: #بپر بغل بابا و فاطمه به #آغوش او پرید. بعد به
همسر شهید صدرزاده:
بعدها شنیدم #شب_شهادتت از ساعت 12 تا 4 صبح با دوستت صحبت کردی و راجع به من #وصیت کردی.
و گفته ای: «بگویید خانمم از من #راضی باشد.موقع خاکسپاری #خاک.کفشش را روی سرم بتکاند و روی صورتم بریزد تا #جواز ورود من به بهشت شود.
به او بگویید هر اتفاقی افتاد مثل همین چند سال که سکوت کرد و به کسی چیزی نگفت، باز هم #سکوت کند.
به او بگویید از من راضی باشد و در معراج دمی با من #تنها بماند.»
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
#شهید_تاسوعا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐اللهم عجل لولیک الفرج
🎥 زمزمهی دعای فرج توسط مدافع حرم #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 با رزمندگان سلحشور لشکر فاطمیون
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(10) 🌐 قسمت سوم #حضرت_ابراهیم علیه السلام 1⃣ ظهور #ابراهیم بت شکن علیه
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران و #مهدویت(11)
2⃣ #هجرت_ابراهیم علیه السّلام
به هر حال و با گلستان شدن آتش ابراهیم علیه السّلام و نجات وی، این راه به شکست می انجامد و ابراهیم علیه السّلام تا مدتی در میان قوم خویش به دعوت دین خدا می پردازد.
در اینجا است که نه بر اثر فشار نمرودیان-که با بروز آن معجزه توان مقابله با ابراهیم علیه السّلام را از دست داده بودند-که با امر الهی ابراهیم علیه السّلام مأمور به #مهاجرت می شود.
#هجرت در همیشه تاریخ و برای مردان بزرگ راهی بوده است برای حرکت به سمت گشایش و بنای تمدن های جدید.
هجرت انبیا در این مهمترین و سازنده ترین هجرت های تاریخ بوده است. مولانا در اشعار خود این موضوع را به زیبایی تمام به نظم کشیده است.
نگر به یوسف کنعان که از کنار پدر***سفر فتادش تا مصر و شد شه والا
نگر به موسی عمران که از بر مادر***بمدین آمد و زان سیر گشت او مولا
نگر به عیسی مریم که از دوام سفر***چو آب چشمه حیوانست محیی موتا
نگر به صورت خضر و به سیرت الیاس***که یافتند ز سیر آن حیات روح افزا
نگر به احمد مرسل که مکه را بگذاشت***کشید لشکر و بر مکه گشت او والا
مقصد هجرت ابراهیم علیه السّلام دومین #سرزمین_راهبردی و تعیین کننده در این راستا را برای ما عیان می کند. سرزمین #فلسطین که آن را “لولای سه قاره” نیز نامیده اند، به نحوی در محل تلاقی سه قاره مهم آسیا، افریقا و اروپا قرار گرفته است که می توان آن را “چهار راه جهان” نیز دانست.
امروزه و با گسترش فناوری های ارتباطی که مرزها را در نوردیده و جغرافیا را تا حد زیادی از مجموع معادلات جهانی حذف نموده است. باز هم شاهد اهمیت این سرزمین #آخرالزمانی هستیم.
گسترش و شکوفایی تجارت از سوی فنیقی ها از این سرزمین و توسعه کار با اعداد و محاسبات به تبع آن و همچنین روحیه تاجرمآبانه لبنانی ها در دوران معاصر و جایگاه قابل توجه بیروت تا پیش از جنگ های داخلی همه مؤید این نکته است.
در میان کشورهای جهان شاید #لبنان تنها کشوری باشد که بدون اعمال سیاست های پذیرش مهاجر دارای تنوع فرهنگی است و چند فرهنگی بودن به راحتی از خلال توقفی کوتاه در آن قابل مشاهده است.
ابراهیم علیه السّلام با هدف هجرت و تبلیغ دین خداوند از این مکان مهم که نه تنها کالا که عقاید و دین نیز از آنجا قابل انتشار است، به همراه همسر خود ساره راهی این سفر سرنوشت ساز می شود.
در سرزمین فلسطین ابراهیم علیه السّلام که ابتدا از همسرخود دارای فرزندی نمی شود با دخالت او با کنیز وی هاجر ازدواج کرده و در 86 سالگی از او دارای فرزندی به نام اسماعیل می شود. در ادامه و با بشارت فرشتگان که در قرآن کریم نقل آن آمده است از ساره نیز در سن صد سالگی ابراهیم علیه السّلام و نود سالگی ساره دارای فرزند پسر دیگری به نام اسحاق می گردد.
🔻🔻🔻 #ادامه دارد...
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5870527412327940693.mp3
1.27M
#مبارزه_با_راحت_طلبی 5
✅ آغاز #بندگی، مبارزه با #هوای_نفس هست....
🎤🎤استاد پناهیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تکلیف 💎هر چه بهش گفتیم و گفتند فایده ای نداشت. #حکمش آمده بود باید فرمانده گردان #عبدالله بشود،ولی
🔴با مردم یک رنگ بود
🔹طرف با يك #موتور گازي آمد🏍 جلوي در مسجد🕌. سلام كرد.👋 جوابش را با #بياعتنايي دادم.😒 دستانش #روغني بود و سياه.🔧 خواست موتور را همان جلو ببندد به يك ستون، نگذاشتم.🚳
🔹گفتم: اينجا #نميشه ببندي عمو. با نگراني #ساعتم را نگاه كردم.⌚️ دوباره خيره شدم👀 به سر كوچه. سه، چهار دقيقه گذشت و باز هم خبري نشد.😳
🔹پيش خودم گفتم: #مردم رو ديگه بيشتر از اين نميشه👥 نگه داشت؛ خوبه برم به #مسئول پايگاه بگم تا يك #فكري بكنيم.
🔹 يك دفعه ديدم #بلندگوي مسجد روشن شد📢 و جمعيت #صلوات فرستادند! مجري گفت:
🔹نمازگزاران عزيز در خدمت #فرمانده بزرگ جنگ حاج عبدالحسين #برونسي هستيم كه به خاطر خرابي #موتورشان كمي با تأخير رسيدهاند.😟
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دشمنی صهیونیست ها با همکاری سلبریتی ها و بعضی از مسئولین داخل کشور
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔴 عهدنامه معروف شهدای گردان کمیل
🔹به دلیل شرایطی که طی عملیات والفجر یک پیش آمد، منطقه فکه تا پایان جنگ میان ما و عراقیها قرار گرفت و بازگرداندن شهدا و مجروحانی که در آنجا و در اثر تشنگی و جراحتهاشان به شهادت رسیدند، میسر نشد.
🔹بنا به روایت رزمندگانی که از والفجر مقدماتی وقایعی را بازگو کردهاند، چند روز بعد از اتمام عملیات والفجر مقدماتی و شهادت اعضای گردان کمیل رژیم بعث عراق داخل کانال را پر میکند و شهدا در آن کانال مدفون میشوند. گفته شده گردان کمیل معروف به گردان عاشقان عهدنامه معروفی داشتند که طبق آن:
"قبل از محاصره کانال کمیل تصمیم گرفتند پلاکهایشان را جمع کرده و به پیک گردان بسپارند تا با خود به عقب خط ببرد."
و به این ترتیب #گمنام شهید شوند.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 💎جواب پدرمان را میتوانیم بدهیم مهدی به همراه #برادر كوچكترش #مجید كه مسئول اطلاعات و عملیا
🌺🌻🌸🌺🌻🌸🌸🌻🌺🌸🌻🌺
🌾موقع انتخابات، مسئول صندوق بودم. دست که بلند کرد،✋ آقا مهدی را توی صف دیدم👁 تازه فرمانده لشکرشده بود.👮
🌾به احترامش بلند شدم. گفتم بیاید جلوی صف. نیامد.🗣
🌾ایستاد تا نوبتش شد.👥 موقع رفتن، تا دمِ در دنبالش رفتم پرسیدم :
🌾« وسیله دارین ؟ 🚗» گفت: « آره ». هرچه نگاه کردم، ماشینی👀 آن دور و بر ندیدم رفت طرف یک موتور گازی.🏍
🌾موقع سوار شدن با لبخند گفت: « مال خودم نیست. از برادرم قرض گرفتم.»😃
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خواب شهادتشو🌷 دیده بودم.میدونست پیمانه اش پره.کفن خریده ومتبرک کرده بود.⚡️امایه مدت بوددائماسفربه #س
نقاشی #چشمان تو را تا ڪہ خدا کرد
گشتند ملائڪ همه #مبهوتِ نگاهت
آیا ملکی تو ؟بشرے تو؟تو ڪہ هستی؟
که ماه نشستہ پسِ آن صورت #ماهت🌹
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نقاشی #چشمان تو را تا ڪہ خدا کرد گشتند ملائڪ همه #مبهوتِ نگاهت آیا ملکی تو ؟بشرے تو؟تو ڪہ هستی؟ ک
1⃣7⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠همسران شهدا
🔰ارادت خاصی به 🌷شهید حاجحسین #خرازی داشت. کنارقبرشهید چند دقیقهای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت: #زهرا این قطعه #آرامگاه_من است، بعد از شهادتم🕊 مرا اینجا به خاک میسپارند.
🔰نمیدانستم در برابر حرف #ابوالفضل چه بگویم. سکوت همراه بغض😢 را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به #مـامـوریت میرفت، موقع خداحافظی👋 موبایل📱، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دمدسـتی و #ضروریاش را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد☺️و خداحافظی کند.
🔰اما #دفعه_آخر که میخواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم💼 موقع #خداحافظی بوی عطر عجیبی😌 داشت. گفتم: #ابوالفضل چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است⁉️
گفت: «من عطر نزدهام🚫»
🔰برایم خیلی جالب بود با اینکه #عطری به خودش نزده ⚡️اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با #پدرومادرش به ترمینال رفت. مادرشان مـیگفتند: وقتی ابوالفضل سوارماشین شد🚎بوی #عطرعجیبی میداد
🔰چند مرتبه خواستم به #پسرم بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـیدهی امـا نشد🚫 و پدرشان هم میگفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان #شهید🌷 را میداد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا⚰ بود.
🔰مـوقـع خـداحافظی #نگاه_آخرش به گونهای بود که احساس کردم ازمن، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده💕 است. گفتم: #ابوالفضل چرا اینگونه خداحافظی میکنی⁉️ #نگاهت، نگاه دل کندن است
🔰شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه #شوخی کرد. گفت: چطور نگاه کنم که #تو احساس نکنی حالت #دل_کندن است؟!
امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشکهای من😭 نبود.
🔰وقتی میخواست از در خانه🚪 برود به من گفت: همراه من به #فرودگاه نیا❌ و #رفت. برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه⌚️ از رفتنش گذشت. منتظربودم مثل #همیشه برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید.
🔰زنگ زدم📞 و گفتم این بار وسیلهای جا نگذاشتهای که به #بهانهاش برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه #عجله_دارم، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد☎️، ابوالفضل از #سوریه بود. شروع کردم بیقراری کردن و حرف از #دلتنگی زدن.
🔰گفت: #زهـراجـان نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش میآید که ما را دوشنبه🗓 برمیگردانند. شاید تاآنروز #نتوانم با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا #حرف_نگفتهای هست برایم بزن😢
🔰تـرس هـمه وجودم را گرفت😰 حرف
هایش بوی #حلالیت و خداحافظی👋 میداد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، #برگشت؛ معراج شهدای تهران🌷، سهشنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر #شهیدخرازی آرام گرفت.
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#مراسم_وفات_حضرت_معصومه
(سلام الله علیها)
💺سخنران:
استادجهان شاهی
🎤مداح:
کربلایی مصطفی کیوان منش
کربلایی حسین شیرمحمدی
⏰زمان:دوشنبه(۲۶آذر)ساعت۱۹
🚪مکان:مشهد،حجاب۳۵پلاک۳۲
منزل آقای آقامحمدی
(علامت پرچم)
#فقط_برادران
#هیئت_محبان_جوادالائمه
(علیه السلام)
🍃🌹🍃🌹
کانال شهیدنظرزاده
👇👇👇👇👇👇👇👇
@shahidNazarzadeh
💐 امام حسن عسکری(علیهالسلام) میفرمایند:
«إِنَّكُمْ فِي آجَالٍ مَنْقُوصَةٍ وَ أَيَّامٍ مَعْدُودَةٍ وَ الْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةً مَنْ يَزْرَعْ خَيْراً يَحْصُدْ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّاً يَحْصُدْ نَدَامَةً»
بىشک شما را عمرى كوتاه و روزهایى محدود است. و مرگ، ناگاه و بىخبر میرسد، هركس بذر خوبى و خير بيفشاند، خوشى و سعادت درو كند و هركس بذر بدى و شرّ افشاند، ندامت و پشيمانى درو كند.
📚 تحفالعقول، النص، صفحۀ ۴۸۹
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
زمان بازرگان بہ ما بر چسب #چریڪ زدند، زمان بنےصدر هم برچسب #منافق! الان هم بر چسب خشڪ مقدسے و #تحجر
#سبک_زندگی_شهدا
میخواستم #سفره بیندازم که حاجی دستم را گرفت. گفت: «وقتی من میآیم، تو باید #استراحت کنی! من دوست دارم شما را بیشتر در #آسایش و راحتی ببینم!»
گفتم: «من که بالاخره نفهمیدم باید چه جور آدمی باشم! یک روز میگفتی میخواهی زنت #چریک باشد، حالا میگویی از جایم تکان نخورم!»
شروع کرد به انداختن و مرتب کردن سفره. سرش پایین بود. با صدایی که انگار دوست ندارد، کسی غیر از خودش بشنود، گفت: «تو بعد از من #سختیهای زیادی میکشی. پس بگذار لااقل این یکی دو روزی که در کنارت هستم، کمی #کمکت کنم!»
#شهید_محمدابراهیم_همت🌷
#شادی_روحش_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺🍂🌸🍃🌷🍃🌸🍂🌺 #کلام_شهید 🌾دشمن باید بداند و این #تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه #انق
🔴 ترس دشمنان از سردار اسلام
🔸نور #سيگارشان را ديده بود🚬 . چهار نفر را فرستاد تا ببينند قضيه چيست👀 . دو نفر #كومله بودند👥 ، يكي #فرار كرده بود🏃 و يكي را گرفته بودند . ازش پرسيد :" اينجا چكار مي كرديد" .طرف گفت :"شنيده بوديم قرار است #كاوه بيايد.
🔸گفته بودند هروقت رسيد #خبر بدهيد كه #مقر را خالي كنيم."🚨
🔸در مورد كاوه دستور براي كومله #عقب.نشيني بي درگيري بود . درگيري را مدتي #امتحان كرده بودند. ديده بودند فايده ندارد.
#شهید_محمود_کاوه🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5859219910193840231.mp3
8.86M
خبر داری
رفیق نیمه راهت
تنگه دلش
برای روی ماهت
چی شد قرار و وعده مون عزیزم
تاکی باید تو خودم بریزم
💔کجایی رفیقم
رفیقم کجایی...😔
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
★همه #شب دست به دامان خدا تاسحرم
❤که خدا از تو خبر دارد و من #بےخبرم
★#رفتی و هیچ نگفتی که چه در سر داری
❤رفتی و هیچ ندیدی که چه آمد به سرم😔
★کار #عشق است نماز من اگر کامل نیست
❤اخر آن گاه که دریاد #توام در سفرم
★مثل ابری☁️ شده ام دربه در شهر به شهر
❤وای از آن دم که به #سوریه بیفتد گذرم
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
#شهید_محمد_اینانلو🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂حجت #عاشق_شهادت بود 5سال قبل از شهادتش🌷 اتاقش را با عنوان ⇜"حجره شهید حجت رحیمی " مزین نمود☺️ و با
#شهـیـــد🌷
هواے دلمـ❤️
باران #نگاهت را می خواهد
مـی شود بر من ببارے🌧
هواے دلم کہ پر شود از #باران_نگاهت
منمـ چون #تو لایق می شومـ❣
#شهدا_گاهـی_نگاهی
#شهید_حجت_الله_رحیمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شھید ســال دوم یک #اسـتاد داشــتیم گیرداده بود همه باید #کراوات بزنند سرامتحان،"چـمران" کراو
#قهوه
مادرم موقع #خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که این دختر #صبح که از خواب بلند میشه باید یه لیوان شیر و قهوه #جلوش بذاری و... خلاصه زندگی با این دختر برات سخته.
اما خدا میدونه مصطفی تا وقتی که #شهید شد، با اینکه خودش قهوه نمیخورد #همیشه برای من قهوه درست می کرد. می گفتم: واسه چی این کارو میکنی؟ راضی به #زحمتت نیستم.
او میگفت: من به مادرم قول دادم که این کارها را انجام بدم . همین #عشق و #محبت هاش بود که به زندگیمون رنگ #خدایی داده بود.
#شهید_مصطفی_چمران🌷
منبع: کتاب افلاکیان، جلد۴، ص۷
#کلام_بزرگان
خانواده خوب یعنی زن و شوهری که باهم #مهربان باشند، با وفا و باشند، به یکدیگر #محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند، این در درجه ی #اول است.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#قهوه مادرم موقع #خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که این دختر #صبح که از خواب بلند میشه باید ی
2⃣7⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
❣عاشقانه هاے همسران شهدا
💠روسری قرمــ❤️ــز
💟هنوز ازدواج نکرده بودیم❌ تو یکی از سفراش🚕 همراش بودم تو ماشین یه هدیه🎁 بهم داد. #اولین هدیه ش به من بود؛ خیلی خوشحال شدم همونجا بازش کردم، #روسری بود.
💟یه روسری #قرمز با گلای درشت، جا خورده بودم. با لبخند و شیرین گفت☺️: "بچهها دوست دارن #باروسری ببیننت" میدونستم که بهش ایراد میگیرن که چرا خانومی رو که #بی_حجابه با خودت میاری⁉️
💟خیلی سعی میکرد منو به #بچهها نزدیک کنه. میگفت: "ایشون خیلی خوبن❤️ اینطور که شما فکر میکنید نیست❌ به خاطر شما میان اینجا و میخوان از شما یاد بگیرن...
#انشاءالله خودمون یادش میدیم👌
💟نگفت این #حجابش درست نیست🚫
#نگفت مثه ما نیست؛ نگفت فامیلش چنین و چنان هستن! این رفتارش خیلی روم اثر گذاشت☺️ اون #منو مثه یه بچه ی کوچیک قدم به قدم جلو برد و به #اسلام آورد.
#نُه_ماه زیبا😍 با هم داشتیم
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ| سلام خدا بر شهیدان
🔺️ روایتی کوتاه از دیدار اخیر جمعی از خانوادههای شهدا با رهبرمعظم انقلاب. ۹۷/۹/۲۱
➕ مصاحبه با فرزندان شهدای مدافع حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
یکی از جانبازان شیمیایی تعریف میکرد :
وقتی از #جبهه برا مرخصی برگشتم، راننده آژانس از من کرایه دو برابر گرفت چون لباسهام #خاکی بود و پول #کارواش رو هم ازم گرفت.
یک روز هم داخل تاکسی تو اتوبان بخاطر بیماری #شیمیایی
حالت تهوع داشتم راننده نگه داشت تا کنار اتوبان #استفراغ کنم و وقتی برگشتم راننده حرکت کرد و گفت ماشینم کثیف نشه
#موندم کنار اتوبان
وقتی برا درمان رفتم "ایتالیا" تو بیمارستان شهر رم #بستری بودم فامیلیِ پرستار، #مالدینی بود، اولش فکر کردم تشابه اسمی هست
ولی بعد که پرسیدم فهمیدم
واقعا خواهر "پائولو مالدینی" #فوتبالیست اسطوره ای ایتالیاست
ازش خواستم که یه #عکس یادگاری از برادرش بهم بده و اون قول داد که فردا صبح میده
ولی صبح که از خواب بیدار شدم دیدم #پائولو مالدینی با یه دسته #گل دو ساعتی میشد بالا سرم نشسته و بیدارم نکرده بود تا خودم بیدار شم
شب خواهرش بهش زنگ زده بود و گفته بود که یک #جانباز_ایرانی عکس یادگاری از تو میخواد و اون مسیر 600 کیلومتری میلان تا رم رو #شبانه اومده بود
تا یه عکس یادگاری واقعی با یه جانباز کشور بیگانه بندازه و از اون #تجلیل کنه
#انسانم_آرزوست😔
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh