4_5773986017916748826.mp3
13.99M
🎧🎧🎧
دوست شهیـــد من😍
خنده نکن، دلا رو دیوونه نکــن⭕️☺️
🎤🎤 #حسین_دانش
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_38333708.mp3
2.13M
💠 #برای_خدا خوشکل کار کن👌
🎤🎤 #استاد_پناهیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💞همسر شهید محمد تقی سالخورده: محمدم خیلی دوست داشت زینب #حافظ_قرآن شود. چند روزقبل از رفتنش #زینب
#دایی_جونمـ
خیلی دلمـ💔 برات تنگ شده
وقتی برا #اولین بار تو رو با چتر تو آسمون دیدم..گفتم: #دایی_بالا ...دایی بالا ...
همه خندیدن😄 و #تو شدی دایی بالای ما بچه ها ...
#عاشقت بودم❤️ و هر جا می دیدمت می پریدم تو بغلت💞
#امروز که تو مدرسمون یادواره برگزار شد، با افتخار لباس #پاسداری پوشیدم و عکس📸 مقدس #تو رو تو دستم گرفتم و به خود مي باليدمـ😌
#دايی_بالا_دوستت_دارمـ😍 و ...
#عاشقتمـ❤️
خواهر زاده ی شهید
#شهید_محمدتقی_سالخورده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مراسم جشن ولادت
#امام_جواد(علیه السلام)
💺سخنران:حجت الاسلام نصیری
🎤شاعر:کربلایی علی زمانیان
🎤مداح:کربلایی سیدامیراحمدنیا
کربلایی حسین شیرمحمدی
⌚️زمان:شنبه(25اسفند)ساعت19:15
#عکس_باز_شود
خواهران برادران
#هیئت_پیروان_ولایت
#هیئت_محبان_جواد_الائمه(علیه السلام)
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
علـــے را . . .
دست بیعت دادهای
چـون مالـڪ اشتـــر
بہ نسـل پاڪ پیغمبــر
چو سلمـانی ، سلیمـــانی
#اعطای_نشان_ذوالفقار
#توسط_امـام_خامنـه_ای
#به_سردار_قاسم_سلیمانی
#اولین_بار_در_جمهوری_اسلامی
بعضیا مثه بارون رحمت الهی می مونند هرجا برند خیرو برکت به همراه دارند .
حاج قاسم از اون دسته آدماست قدرشو باید دونست.
سلامتی رهبرمون مولاومقتدامون و یاران وفادارشون صلوات 🌹
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣ 6⃣1⃣ #قسمت_شانزدهم ✨وضو گرفتم....✨ و کم کم آماده شدم برای اومدن مهمونا،
📚 #رمان
❣🌸 #در حوالـےعطــرِیــاس 🌸❣
7⃣1⃣ #قسمت_هفدهم
چشم غره ای بهش رفتم و گفتم:
_هنوز نه به داره نه به بار، شاید من ایشونو نپسندیدم و ردش کردم😠
خنده ی کوتاهی کرد و گفت:
_ولی من اینطور فکر نمی کنم، مطمئنا تو از عباس آقا خوشت میاد😆
از روی تاسف سری تکون دادم و مشغول ریختن چای شدم،
با صدای مامان که گفت چای رو بیارم، چادرمو مرتب کردم و سینی رو بردم تو هال،
اول به عموجواد تعارف کردم، لبخند رضایت مندی رو لبش بود،
بیچاره عمو جواد حتما خیلی از این وصلت خوشحال میشد،😒
ملیحه خانم هم با لبخندی چای رو برداشت،
جرئت نزدیک شدن به 🌷عباس🌷 رو نداشتم اما چاره ای نبود سینی رو جلوش گرفتم،
احساس میکردم امروز بیشتر از همیشه عطر یاسش رو حس میکنم، 😍😣
بدون نگاه کردن به من چای رو برداشت، نیم نگاهی بهش انداختم
خیلی جدی و خشک نشسته بود،
اینم از این یکی واقعا نمیدونم دقیقا دلم باید برای کی بسوزه شاید خودم، 😥😔خود من که یار کنارمه و من ازش هیچ سهمی ندارم
هیچ سهمی شاید سهم من فقط همون یاسه!!
به مامان و محمد چای تعارف کردم و نشستم کنار مامان،
باز بحث خاستگاری و مهریه و چرت وپرت،
همه ی دخترا این جور وقتا پر از هیجان و استرس و خوشحالی ان اما من اونموقع هیچ حسی نداشتم،😕
فقط ناراحت بودم ناراحته همه، همه که انقدر جدی بودن و نمی دونستن این عروس خانم عروس نشده جوابش منفیه ...😔
تو فکر وحال خودم بودم نمیدونم چند دقیقه گذشت که ملیحه خانم گفت:
_خب اگه اشکالی نداره و اجازه بدین معصومه جون و عباس اگه حرفی دارن باهم بزنن😊
گوشه چادرمو تو مشت گرفتم، جای بدش تازه رسید....آه خـــدا!😣
#ادامہ_دارد....
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_نام_نویسنده_حرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣
8⃣1⃣ #قسمت_هجدهم
با اجازه ای که از ناحیه ی مامان صادر شد بلند شدم ...
و به سمت حیاط حرکت کردم عباس هم به دنبالم اومد،
بی توجه به عباس دمپایی پام کردم و از سه تا پله ی حیاط اومدم پایین، جایی برای نشستن نبود
برای همین لب حوض نشستم،
عباس بعد ور رفتن با کفشاش اومد پایین و با فاصله از من لب حوض نشست، نگاهم به آب داخل حوض بود اونم نگاهش تو آسمونا ،😒
من تو حوض دنبال ماهی ای🐠 می گشتم که نبود،
عباس هم دنبال ماهی🐟 تو آسمون می گشت که از شانس بدش اونم نبود!!
زیر لب زمزمه وار گفتم
"چرا حوضمون ماهی نداره! "😒😣
عباس تک سرفه ای کرد و بالاخره انگار از سکوت ناراضی بود که گفت:
_عجیبه که امشب ماه تو آسمون نیست
یه چیزی از قلبم گذشت چرا هر دومون باید مثل هم فکر کنیم!!😔
چادرمو کمی جلوی صورتم اوردم تا رومو بگیرم آروم گفتم:
_حتما دلش نخواسته امشب باشه😔
+چی؟
- ماه دیگه!
نگاهش به روبرو بود سرشو تکون داد که مثلا چه میدونم تایید کنه حرفمو
بازم سکوت ..
چه سکوت درداوری بود، بوی گلای یاسم دو برابر شده بود انگار،
دلم میخاست کاش میتونستم ازش بپرسم چرا همیشه انقدر عطر یاس خالی میکنی رو خودت نمیدونی یه نفر طاقت نداره،😒
اصلا دلم میخاست بزنمش و بگم چرا من باید از تو خوشم بیاد .. آه!!😔😣
بعد از کمی سکوت نگاهی به یاس ها انداخت و گفت:
_چه بوی یاسی پیچیده اینجا، الان فصل یاسه، من یاس خیلی دوست دارم😊
لبخندی رو لبم نشست،،😊
خاستم بگم چه تفاهمی داریم، اما یادم اومد این که جلسه ی خاستگاری نیست فقط یه نمایشه همین!!😒
از لب حوض بلند شد مشخص بود این موقعیت رو دوست نداره، منم دوست نداشتم این سکوت و باهم بودن اجباری رو، یه کم قدم زد اطراف حوض و باخودش آروم گفت:
_بالاخره تموم میشه ..
سرمو گذاشتم رو زانوهام،
منم دلم میخواست تموم شه، تموم شه این کابوس…😣
#ادامہ_دارد....
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
❌ #کپی_بدون_نام_نویسنده_حرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_13714624.mp3
8.67M
🎧🎧
#دلم_گرفته💔 ای رفیق
🎤🎤 #گرشا_رضائی
تقدیم به همه عزیزانی که #رفیق_شهید دارن💐💐
#بسیار_زیبا👌👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سردار رحیم صفوی درباره #شهید_همت چنین میگوید: «او انسانی بود كه برای خدا كار میكرد و #اخلاص در عمل
#همسر_شهید🌷
🔰حاج همت مثل #مالک_اشتر بود که در عین خضوع و خشوعی که در مقابل #خدا و برابر برادران دلاور #بسیجی داشت در مقابله با دشمن کافر👹 همچون شیر غرّنده و همچون شمشیر برّنده🗡 بود.
🔰جان کلام آن که آنچه #خوبان همه داشتند او یک جا داشت👌 و هنگامی که اطمینان نداشت غذای مناسب🍲 به نیروهای خط مقدّم جبهه رسیده باشد لب به غذا نمی زد🚫 و در خانه🏡 هم که بود اجازه نمی داد #دو_جور غذا سر سفره بگذارم
🔰و هنگامی که صدای #اذان را می شنید آرام و بی صدا می رفت و مشغول نماز می شد. #به_ندرت نمازی از حاجی می دیدیم که در آن نماز اشک نریزد😢
#شهید_محمدابراهیم_همت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
👆خواهر و برادر بزرگوار شهید بیضایی معتقد بود #شهادت مزدِ کسانی است که در راهِ خدا #پُر_کارند ✅پس ب
چندبار پیش آمد وقتی #عکسهای_سوریه را نشان می داد، از او خواستم یکی دوتا عکس به من بدهد اما #هیچ وقت نداد😢😒!
می گفت تا امروز یک فریم عکس از بچه های #سپاه در #سوریه منتشر نشده، بگذار منتشر نشود.
یکی از #عکسهایی که خیلی اصرار کردم به من بدهد عکسی بود که بعد از عملیاتش در منطقه حجیره و پاکسازی مناطق اطراف #حرم #حضرت_زینب(ع) از وجود تروریست ها بالباس #نظامی در #صحن_حرم گرفته بود.☺️👌
کیف کرده بود که با لباس نظامی توانسته داخل حرم عکس بگیرد😍.می گفت خیلی دوست داشت که هرجور شده در #حرم_حضرت_زینب یک عکس بالباس نظامی بگیرد.😁
بالاخره با تمام محدودیت هایی که برای ورود به حرم با لباس نظامی وجود داشته به #عشق حضرت زینب دل را زده به دریا و چندنفری با لباس رفته اند داخل #حرم.☺️😍
بعد از #شهادتش نگاه به این عکس کوهی از #حسرت روی دلم می گذارد😔.
یک عمر #زیارت_عاشورا را لقلقه زبان کردیم و در پیشگاه #امام_حسین(ع) و اولاد و اصحابش #ادعا کردیم که #(یالیتَنا_کُنا_مَعکُم) و به زبان گفتیم #لبیک_یا_حسین(ع)💔
واین اواخر باز هم با #ادعا گفتیم #(کُلنا_عَباسُک_یازینب)و در گفتنمان ماندیم ک ماندیم...😔
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5967423399239090419.mp3
2.78M
🎵 #صوت_مذهبی
🎬 ماه رجب ...💛
🎤شهاب مرادی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#فــــرازےازوصیتنــــامــہ⇩↯⇩
✍ ما در عصرى زندگى میکنیم که ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است؛ ما باید خون بدهیم و آن قدر کشته بدهیم که اسلام عزیز تا ظهور مهدى عزیز {عج} پیروز شود و قسط و عدل الهى در سایه توحید برقرار گردد.
🔹سردار بی سر🔹
#شهید_حجتاللّه_صنعتــڪار 🌺
الهم عجل لولیک الفرج
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh