فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید 👆
🔻مصاحبـه با
#شهید_شاهرخ_ضرغام🌷
ملقب به حر انقلاب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#همسران_زینبی👌 ❣همسرم عزیزم، با اینکه تازه از #ماموریت تقریبا یک ماهه جنوب برگشته بودم و بعد از 4 ش
🍁پشت این چشم ها...
ابرها درگیرند!
و من...
کنار خنده هایت می مانم...
در این دقایق #دلتنگی!🍁
#فاطمه_خانم، فرزند
#شهید_محمد_بلباسی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 🌴ما یک ماشین #پاترول سفید داشتیم🚙 و هر کس که این ماشین را میدید به ما #خرده میگرفت که الان ز
✍ #برگی_از_خاطرات
🔹به شدت در مصائب و سختىهاى زندگى #توكل داشت. در زندگى پستى و بلندىهاى زيادى داشتيم و به لحاظ اقتصادى شكستهاى بزرگى را متحمل شده بوديم. اما من خيالم راحت بود كه با توكلى كه آقا مصطفى داشت همه موانع و مشكلات را پشت سر مىگذاريم.
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 139 #عبد_بودن 6 #استاد_پناهیان🔻 💖 اینجا میرسیم به یه مفهومِ مهم به نام "عبد" ✅
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 140
#عبد_بودن 7
#استاد_پناهیان🔻
🔞 اونی که میره دنبال هرزگی کلی پول میده ، زندگیش خراب میشه ....
لذّتش هم "لحظه ای" هست، بدبختِ دنیا و آخرت میشه...🔥🔥
✅ اما برای عبد اینطور نیست....
-- خدایا ممنونم ازت..... تو هم بهمون لذّت میدی ، یه لذّتِ دائمی! 💞
🎁 بعدش بهمون جایزه هم میدی. بعد توی بهشت به بالاترین مقامات هم میرسونی....
❤️ اینجا دیگه عبد، رنج میکشه.... همش "رنجِ شرمندگی......." 😓
💝🌍 بعد خدا دنیا رو میریزه به پاش...
به جایی میرسه که "دنیا اینو میخواد اما این دنیا رو نمیخواد...."
💎💎💎
🔷 بعدِ یه مدت، عبد به مولای خودش میگه: خدایا من دارم توی دنیا اذیّت میشم....
❣خدا میفرماید: عزیزدلم تحمل کن.....
-- عبد به خدا میگه : خدایا ممنونم که اومدی وسط......😍
🌷 خدا میفرماید: چاره ای نیست. اگه من نیام وسط پس تو رو به کی بسپارم؟
🚸 تو رو به هر کسی بسپارم عبدِ او میشی...بعد دیگه به من نمیرسی.....
💞 تو باید خودت رو "در راهِ من" فدا کنی....
تو "باید برای رسیدن به لذتی که از من میبری از خود بیخود بشی...."
* پس از امروز اسمِ تو رو میذارم عبد... قبوله؟
-- بله خدایا! حتماً قبوله.
من جونمم برات میدم....😌💖
✅🌹 پس "همیشه دنبال دستورِ من باش...."
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_25653408.mp3
3.05M
⏯پادكست
🎧با موضوع #وظایف_منتظران 7⃣
🎤استاد #جعفری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔆عكس العمل حساب شده🔆 🔅راننده كاميونها مي گفتند: اگه ما رو اعدام هم بكنين، با اين همه مهمات به خط مق
🔸یکی از بچه ها به شوخی #پتویش را پرت کرد طرفم، اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر #کاوه، کم مانده بود سکته کنم😰 سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد
🔹با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند🥺 چون خودم را بی تقصیر می دانستم، آماده شدم که اگر حرفی، چیزی گفت، #جوابش را بدهم، او یک دستمال از داخل جیبش در آورد، گذاشت رو زخم💔 سرش و بعد از سالن رفت بیرون.
🔸این برخورد از صد تا تو گوشی برایم سخت تر بود😓 در حالی که دلم می سوخت، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن، همان طور که #می_خندید گفت: مگه چی شده⁉️ گفتم: من زدم سرت رو شکستم، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
🔹همان طور که #خون ها را پاک می کرد، گفت: این جا #کردستانه، از این خون ها باید ریخته بشه، این که چیزی نیست☺️ چنان مرا شیفته خودش کرد❤️ که بعدها اگر می گفت: #بمیر، میمردم.
#شهید_محمود_کاوه🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #رمان 📚 #اینک_شوکران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر(شهلا غیاثوند) #قسمت_مقدمه ⏬⏬
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
1⃣ #قسمت_اول
📖وقتی رسیدیم #ایوب هم رسیده بود.
مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانه ام و گفت: خوش امدی برو بالا، الان حاجی را هم میفرستم. بنشینید سنگ هایتان را از هم وا کنید. دلمـ💗 شور میزد. نگرانی ک توی چشم های #شهیده و زهرا می دیدم.....دلشوره ام را بیشتر میکرد.
📖به مادر گفته بودم با خواهرهایم میرویم #دعای_کمیل و حالا امده بودیم، خانه دوستم صفورا. تقصیر خود مامان بود. وقتی گفتم دوست دارم با #جانباز ازدواج کنم یک هفته مریض شد🤒 کلی اه و ناله راه انداخت که ..تو میخواهی خودت را بدبخت کنی.
📖 #دختر اول بودم و اولین نوه ی هر دو خانواده. همه یزرگتر های فامیل رویم تعصب داشتند. عمه زینبم از تصمیمم باخبر شد، کارش به قرص و دوا و دکتر اعصاب کشید🤕 وقتی برای دیدنش رفتم، با یک ترکه مرا زد و گفت:
📖اگر خیلی دلت میخواهد کمک کنی، برو درس بخوان و #دکتر بشو به ده بیست نفر از اینها خدمت کن. اما خودت را اسیر یکیشان نکن که معلوم نیست چقدر زنده است. چطوری زنده است. فردا با چهار تا بچه نگذاردت. صفورا در بیمارستان مدرس کمک پرستار شده بود. همانجا #ایوب را دیده بود.
📖اورا از #جبهه برای مداوا به آن بیمارستان منتقل کرده بودند. صفورا انقدر از خلق و خوی ایوب برای پدر و مادرش تعریف کرده بود که انها هم برای ملاقاتش رفتند بیمارستان. ارتباط ایوب با خانواده صفورا حتی بعد از مرگ پدر صفورا هم ادامه داشت💕 این رفت و امد ها باعث شده بود صفورا ایوب را بشناسد و ما را ب هم معرفی کند☺️
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
2⃣ #قسمت_دوم
📖رفتم بالا و توی اتاق منتظرش ایستادم. اگر می امد و روبرویم مینشست، انوقت نگاهمان به هم می افتاد و این را دوست نداشتم. همیشه #خاستگار که می امد، تا می نشست روبرویم، چیزی ته دلم اطمینان میداد این #مرد_من نیست.
📖ایوب امد جلوی در و سلام کرد. صورت قشنگی داشت☺️ یکی از دست هایش یک انگشت نداشت و ان یکی بی حس بود و حرکت نداشت، ولی چهار ستون بدنش سالم بود. وارد شد. کمی دورتر از من و کنارم💕 نشست. بسم الله گفت و شروع کرد.
📖دیوار روبرو را نگاه می کردیم. و گاهی گل های قالی را و از اخلاق و رفتار های هم میپرسیدیم. بحث را عوض کرد.
+خانم غیاثوند، حرف های #امام برای من خیلی سند است.
_ برای من هم
+اگر امام همین حالا فرمان بدهند که #همسرتان را طلاق بدهید شما زن شرعی من باشید این کار را میکنم
_اگر امام این فتوا را بدهند من خودم را سه طلاقه میکنم من به امام یقین دارم💖
+شاید روزی برسد که بنیاد به کار من #جانباز رسیدگی نکند، حقوق ندهد دوا ندهد، اصلا مجبور بشویم در چادر زندگی کنیم
_میدانید برادر بلندی، من به بدتر از این هم فکر کرده ام، به روزهایی که خدای ناکرده #انقلاب برگردد، انقدر پای انقلاب می ایستم👊 که حتی بگیرند و اعداممان کنند.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5956297518387036444.mp3
19.67M
🎧🎧
سلام #فدایی_حسین
سلام مدافع حرم
بہ ما بگو از اون دمے ڪہ
صدای ارباب و شنفتے
مداحی بسیار زیبا 👌👌
🎤🎤 با نواے #حاج_محمود_ڪریمے
⇜براے #شهداے_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بخواب آرام💤
هوا اینجا
پُراز #تشویش و ابهام است
هوای آسمان ابرے☁️
زمین دلگیر💔
و #دریا هـــم پـر از فریاد و طوفان است ...
#بخواب_آرام
#شهید_محرمعلی_مرادخانی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - چرا کافران در رفاه و آسایش هستند - حجت الاسلام دانشمند.mp3
3.3M
♨️چرا کافران در رفاه و آسایش هستند
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #دانشمند
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهید علی الهادی نوجوان ۱۷ ساله مدافع حرم از حزب الله لبنان 💗 #رویای_صادقه دوستم شهید #علی_الهادی
🦋🐚🦋🐚🦋🐚
💟✨مغناطیس وجود علی همیشه همه را جذب خود می کرد و هم اکنون نیز وجود زنده و شهدائيش همه را جذب خود میکند؛
💟✨امکان نداشت کسی شیفته علي نشود؛ علی جوانی مؤمن و دوست داشتنی بود؛او فرزند اول خانواده بود.
💟✨ مادر علی میگفت: علی نافله شب هایش و زیارت عاشورای هر روزش هیچ وقت ترک نمی شد...
پ ن: شهادت بال نمی خواهد، حال می خواهد.
#شهید_علی_الهادی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ماندن در #تهران برایش به معنی ماندن در میانه #میدان و برگشتن به #تبریز، به معنی پشت میز نشینی و از د
#تولدت_مبارک ای شهید آسمانی🕊
🎀 #امروز تولد فرشته ای آسمانیست...
🎊فرشته ای خاکی از جنس #آسمان و با دلی💖 دریایی...
🎀پرستویی🕊 که هجرت کرده اما هجرت به هرجایی نه❌ هجرت به #وادی_عشق...
🎊آری #مقصدش وادی عشق بود...
🎀وچه زیبا✨ پا به عرصه گیتی نهادی
🎊وچه زیبا رفتی و #افتخار آفرین شدی و چه زیبا #لبیک گفتی...
🎀 #فرشته جایش این دنیا نیست🚫
🎊 #تو از همان اول رفتنی بودی...
#شهید_محمودرضا_بیضایی 🌷
#سالروز_ولادت🎈
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صوت شهید بیضایی.mp3
1.81M
صوتی از #شهید_محمودرضا_بیضایی:
🔹بچه ها وقت نداریم، از حاشیه بزنید!
حتما گوش کنین👌
شادی روحش #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۱۲۸ استاد پرهیزگار .MP3
1.01M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه انعام✨
#قرائت_صفحه_صدوبیست_وهشتم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹آقا مرتضی، خودشان، 10روز در #پلدختر بودند. با 15 نفر #بسیجی آنجا حضور داشتند. من هم دو سه روز رفتم
💢 #قصه_شهادت
🔺فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود...
◽️ #شهید_ابراهیمی میگفت باید مردم معترض بیگناه را از این صف جدا کرد، بدون سلاح، تأکید میکنم بدون سلاح بین جمع رفت.
◽️همین که میخواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصرهاش میکنند، یک نفر تیر به پهلویش میزند. بعد چاقو به قلبش میزنند، وقتی خونین روی زمین میافتد و بیحال میشود یک نفر چاقو را توی سرش فرو میکند.
◽️آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار میکرد. فرماندهی که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی میکرد.
◽️زندگی سادهای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست و گوشت و استخوان حس میکرد.
◽️اصلا آن روز به خاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانهترین شکل او را به #شهادت رساندند. میترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آنها لو بروند، تنها بمانند.
#شهید_مرتضی_ابراهیمی🌷
#شهید_امنیت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5999049549836976826.mp3
3.21M
👈گناه مانع شهادت...
🎤🎤حجت الاسلام محرابیان
#از_دست_ندید
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh