eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.4هزار عکس
10.2هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
/ •﷽• 🥀ازش #پرسیدم ڪه شما رزمنده اسلامید⁉️ گفت:نه عزیزم! ما شرمنده اسلامیـم. 🍂از اون روز #فڪر میڪ
2⃣6⃣3⃣1⃣🌷 🌸"بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🔰 ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون♡ تو را سپاس می‌گویم که در تقدیر ما حضور در دانشگاهی را رقم زدی که نامش، هدفش، خصوصیاتش و پرچمش حسینی است تا فداکاری و را از مکتب والای او بیاموزیم.* " 🔰نامِ ، گره خورده به نامِ پرستوهایش، دل در گرو عشق او دارند و جز نمیتواند آدمی را به رهایی برساند.در پسِ نام خانطومان، یک نهفته است و در پشتِ این کربلا، مادران و همسرانی که وار قدم به سوی میدان می‌گذارند ،نه برای بازگرداندنِ پیکر،برای تقدیمِ جگر گوشه‌شان، به ساحتِ مقدسِ شاهِ کربلا 🔰جواد را بنگر... بی سر و سامان از این عشق، 💓بی تابِ پریدن است.می‌شود در تعزیه باشی و دلت مثل او فدا شدن نخواهد⁉️در مکتب حسین پرورش یافته ،جایی که هدف و مجاهدت راهِ آزادِگیست. از آسمان 🌫این مکتب، ستاره هایی چون بیرون می‌آیند تا چراغِ راهی باشند در نَفَس گیرِ عالم... 🔰امروز دوباره، در آغاز این گردونه عاشقی ایستاده ایم، جایی که سید جواد پای در زمین نهاد تا و چراغِ روزهای تاریکمان شود.انتهایِ مسیرش به خانطومان رسید و اینک نزد پروردگارش، روزی میخوردما اما، در نقطه آغاز تو مانده ایم.در 📅 تولدت ،آنجا که قدومت زمین را لاله 🌷گون کرد.محو توایم، دستمان را بگیر تا تغییرمان با نقطه آغاز تو تلاقی کند ،سربلندِ مکتبِ حسین *بخشی از وصیت نامه شهید♡ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز تولد 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNaz
🌷شهید نظرزاده 🌷
🖇روضه شنیده ای⁉️ سوریه از این روضه ها زیاد به خود دیده، از بگیر تا و و... جای جایش روضه است. از همان وقتی که زمزمه به مزار حجربن عدی پیچید و آسمان🌫 * از دیدن این بی حرمتی و آشفتگی طوفانی شد ، 🖇در دل💕 هم غوغایی به پا شد غیرتشان به جوش آمد گفتند و راهی زخم دیده شدند تا شاید مرهمی باشند بر روی زخمش فاطمیون هم پا در میدان نهادند تا نشان بدهند دوباره تکرار نخواهد شد، شاید از همان موقع بود که سوریه شد مسلخ محبان و شیعیان علی. 🖇محمود یکی از همان بود از آمده بود و به قول خودش، شیعه و انسانیت مرز ندارد و هرجا ظلمی باشد شیعه آرام ندارد اینکه سخن حریم عمه سادات(س) هم در میان باشد!حال میخواهم از بگویم. 🖇روزی که 🏴بود و همه عزادار ، جایی هزاران کیلومتر دور تر از ایران در حومه حلب، سری را از بدن جدا کردند و بدن را گلوله باران🌧 در دل💗 آشوبی بود و خبر شهادت همسر آتش🔥 به جانش انداخت و خبر شدنش دلش را بیشتر سوزاند. بچه ها دلتنگ 💔برای پدر و چشم انتظار تا پدر را ببینند، برای دو کودک انتظار دیدن پدر سخت است 🖇 بعد از ماه حال پدر آمده با تنی بی سر و پر از جراحت روضه مجسم ، تنی پاره پاره است که سر ندارد و که پدر هستند، و ما این چشم های منتظر و دلهای صبورشان هستیم‌* مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در  که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است. 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌺 ۱۶ اردیبهشت ۹۵ 😔 گرامی می داریم یاد شهدای کربلای #خانطومان را که در چنین روزی، فدایی عمه ساد
🍁اصحاب امام 💗عشق همه گرد فرمانده جمع شدند فرمانده قول داده بود که شهدای را برگرداند ولی خود زودتر به دیدارشان رفت حالا برگشتند و قول فرمانده عملی شد ... 🍁چشمان معظم شهید هنوز منتظر خبری از شهیدشان است خادمین این تصویر را مدتها قبل به نیت بازگشت شهدای تهیه کردند . تصمیم گرفته بودیم به جهت جلوگیری از انتشار تصویر را از این قاب جدا کنیم ولی نتوانستیم حتی در قاب ، این را از هم جدا کنیم 🍁تصویر را دست نزدیم تا ان شالله هر چه سریعتر پیکر شهید کابلی هم به میهن عزیزمان و به آغوش خانواده محترم شهید بازگردد .ان شالله بازگشت این شهید رحیم کابلی هم مرهمی بر داغ فرزندان باشد ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊✨🕊✨🕊 ♦️•طــرح جدید به #مـناسبت بازگشت پیکر شهدای #خانطومان 🥀 : #شهیدان 🌹#شهید_علی_عابدینی 🌱#شهید_
🔰از وقتی بازگشت را شنیده ام دلم💗 لرزیده. گلویم را به اسارت گرفته و چشمانم دنبال ای تا ببارند.😔 .سخت است در جاده به امید خبری از گمشده ات بنشینی و جز چاره ای نداشته باشی. 🔰خانواده روزهای زیادی را به انتظار نشسته اند برای خبری از ......شاید از و محرم اش خواسته اند و چله گرفته اند که خبری برسد .شاید از سه ساله خواسته اند تا دختران بی تاب با خبری از پدر آرام شوند. از خواسته اند تا نشانی از برادر گمشده بیابند. 🔰به متوسل شده اند تا چشم های منتظر مادران شهدا ،منور به وصال شود. به متوسل شده اند تا امیدشان ناامید نشود و خبری از پیکر به یادگار مانده در خاک برسد.🥀 . 🔰بگذریم از ها💔. از سختی های زندگی بدون مرد خانواده.بگذریم از درد . از کودکان شهدا..بگذریم از جای خالی که با هیچ چیزی پر نمی شود اما روشن✨ بالاخره خبری رسید..اگر روزی کردید حالا در معراج به رسیدید.پیکری را آوردند تا بغضهایتان را خالی کنید و آرام شوید. 🔰حال دیگر هست که ها که دلتان❣ گرفت بروید و عقده دل باز کنید.😭.چشمتان روشن چشم های .دعا کنید برای آنها که هنوز هم منتظرند تا خبری از برسد.. 🔰دعا 🤲کنید برای آنها که خودشان را گم کرده اند و پریشان و بلاتکلیف اند... دعا کنید برای آن ای که با غیبتش در کلبه احزان به سر می بریم اما نیست که منتظر ظهورش باشیم.... برای دعا کنید....🥀 ...😔💔 ✍نویسنده: . 🕊به مناسبت بازگشت شهدای خانطومان. 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🎬 شور و شعف شهید ، هنگام اعزام به خانطومان 🌾در کربلای از آخرین نفراتی بود که از خط خارج شد، موقع عقب نشینی داشت از رد می شد که روی خاکریز یه تیر از پشت خورد و گفت یا زهرا (س) و با صورت از بالای خاکریز زمین افتاد تیر☄ خورده بود توی شش و سینه اش و خس‌خس میکرد و یا حسین و یا زهرا میگفت 🌾بهم گفت آب داری⁉️گفتم نه، گفت پس جیب خشاب رو باز کن داره رو سینم سنگینی میکنه جیب رو باز کردم شروع کرد به شهادتین گفتن، گفتم شیخ مجید من میرم کمک بیارم ببرمت، گفت نمیخواد و لحظاتی بعد شد پیکر مطهرش هم همونجا موند... 🌾قسمتی از شهید حجت الاسلام مجید سلمانیان؛اگر خواستید نذر کنید فقط گناه نکنید بگید نذر می کنم یه روز گناه 🔞نمی‌کنم هدیه به حضرت صاحب الزمان از طرف مجید، یعنی از طرف من این رو انجام بدید... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷❣🌷🍃🌷❣🌷🍃🌷❣🌷 💢امشب مےخوام دو تا #میانبر_شهادت رو بهتون بگم... ♦️گر چه خودم شکسته بال و پرم ولی د
: ♥️دوست داریم که از آنجا صدایی بیاید. صدایی آشنا؛ صدایی از حلقوم یکی از شماها... صدایی که به پایان دهد💔 پ.ن: همه از برگشتند تو نمی‌خوای بیایی آقا رحیم⁉️😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃چشم هایم مسیر تهران تا حلب، مازندران تا و... را می‌کاوید به امید اینکه کوچ عشاق را ببیند. اگر عشاق به قاعده یک پر میگیرند و با یک لبیک یازینب روی بام زینبیه فرود می‌آیند، هستند کسانی که با یک یا حسین تا خود پرواز می‌کنند 🍃پاییز آن سال شهر با تنی زخمی و خسته را به آذر رساند، دود سیاهی که حاصل به آتش کشیدن شهر بود به هوا می‌رفت و آینه آسمان رو به سیاهی و کدری می‌رفت. 🍃مرتضی در تکاپو بود قائله را بخواباند اما، روضه این بار نه در و دمشق بلکه در تهران تکرار شد ضربه ای به پهلویش زدند و روضه کوچه پیش چشمانش جان گرفت😓 🍃خون❣ از فرق سرش جاری شد و شکاف سرش او را برد به ، پای آن سجاده خونین 🍃دیگر نفس های خونینش یارای مقابله با خوی وحشی‌شان نبود که آخرین ضربه کار خودش را کرد یا حسینش آسمان شب را آزرده خاطر کرد😔 🍃در میان آن هیاهو فقط یک آروز داشت دست بر سینه نهاد و زیر لب زمزمه کرد: السلام علیک یاحسین بن علی. دیگر حتی صدای زمزمه اش هم نمی‌آمد. و آرامشی که در آشوب را در آغوش کشیده بود💞 او را با خود تا اعلا برد😭 🍃تاریخ شاهد داغی بود که بر دل ها نهادند و یک را عزادار کردند. نود و هشت، سال پر کشیدن بود🕊 مدافع امنیت❤ ✍نویسنده: 🕊به مناسبت ایام شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پست اینستاگرامی به مناسبت چهلمین روز رجعت پیکر مطهر شهید: بسم الله خنده ام می‌گیرد از چشم روشنی هایی که این چهل روز شنیده ام و هر بار با شنیدنش لبخند به لب به چشمانت خیره می‌شوم لبخندی معنادار☺️ خودمانیم ها! خوب سرم را شیره مالیده ای! شاید همه باور کرده اند که تو اما من که می‌دانم ... من که با چشم خودم دیدم که چقدر شده بودی😔 آنقدر کم که با دستان کوچکش هم می‌توانست تو را بلند کند تعجب می‌کنم، همه تو را به نظم و تمیزی ات می‌شناسند💥اما تو چرا این طور بودی و این قدر پراکنده و پخش و پلا حالا جایی برای قرارمان داریم. اما من خوب می‌دانم که هنوز هم مادرت زهرا♥️ بالای سر بقیه پیکری که در جا گذاشته ای حاضر است میدانی که من هنوز هم حواسم هست که چه در سر تو می‌گذرد ...خوب می‌شناسمت❤😉 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡‍ بسمِ ربِّ شهدا♡ 🍃متولد بهاری و مثل ، سبز، زیبا، با نشاط و جاودان. وارثِ نامِ عموی شدی، علیرضا و آرزو میکردی روزی نامَت، در سایه سارِ واژه شهید بر قلب سنگ حک شود. 🍃به همسرت میگفتی، "فکر کن روزی اسم مرا روی سنگ مزار حک کنند" و مستانه میخندیدی. میگویند، شهدا در قهقهه مستانه شان"عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونند" و تو از همان ابتدا جای خود را بر سفره پروردگارت مشخص کرده بودی😌 🍃موقع رفتن به همسرت گفتی، "اینجا کربلاست...امروز و (ع)، ندای "هل مِن ناصِر..." سر داده است و تو چه زیبا به این ندا لبیک گفتی... 🍃تو و رفقایت بی شباهت به ارباب و یارانش نیستید...چون ۷۲ تن به عشق جنگیدید و همچون آنها در کربلای خانطومان سر بر زانوی ارباب سلام آخر را زمزمه کردید🌺 🍃بدن مطهر اربابتان، چند روز زیر آفتابِ سوزان کربلا بود و بدن شما چند سال زیر آفتابِ . حالا دیگر همه با شنیدن نامِ خانطومان به یاد شما و رشادت‌های شما می‌افتند. 🍃چند سال بعد محض آرامشِ قلبِ مادرت، دلگرمی همسر و پسرت پیکرت به آغوش خانواده بازگشت و چه سخت بود آخرین دیدار محمدامین و پدر... 🍃از اگر خبر داری، سلامِمان را به او برسان بگو بزرگ شده است و چشمانِ همسرش، هنوز خیره به راهِ بی بازگشتش به انتظار نشسته. 🍃جاودانی، چون آسمانی شدنت هم در بهار است...در ماه عاشقان، اردیبهشت❤️ محمدامین♡ ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۳۰ فروردین ‌۶۶. بابلسر 📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۹۵. کربلای خانطومان 📅تاریخ انتشار : ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بابلسر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃تحمل آفتاب سوزان را نداشت. حتی تحمل پوشیدن لباس گرم در زمستان. تاول های دستش به گرما حساسیت داشت و اگرکمی احساس گرما میکرد سوزش و خارش دست هایش شروع میشد. این ها یادگار دوران بود. همان عملیات که شیمیایی شد و ترکش به گوشش اصابت کرد. یادگاری تلخ از روزهای شیرینی که جان بر کف در جبهه های جنگ آماده بود اما جاماند از قافله شهدا و حسرت بر دلش سنگینی کرد... 🍃حرفِ بر دل مانده خیلی از هم رزمانش این بود که محمدرضا با این همه خدمت در جبهه چرا نشد. شاید آن روزها کسی گمان نمی کرد که بزم دیگری برپا خواهد شد تا آنان که از سفره شهادت جامانده اند خود را برسانند. 🍃 وقتی حرف از شد محمدرضا خود را مهیای مهمانی کرد و راهی دیار دفاع از حرم شد. هنوز هم منش آن روزهای جنگ در وجودش بود که وقتی مهیا می شد برای برگشت به خانه و شنید بچه ها در خانطومان نیاز به کمک دارند چشم گذاشت بر انتظار خانواده اش و برای کمک به بچه های بند پوتین هایش را محکم کرد. کمک کرد و پیش رفت تا جایی که دعوت شد به بزم شهادت و لبیک گفت به دعوت الهی... 🍃او شهید شد و پیوست به قافله ای که سالها منتظرش بودند. حال تاول هایی بر دل خانوه اش مانده است که با گرما نه بلکه با زخم زبان عده ای می سوزد و تحمل دردش سخت تر از تحمل درد تاول های دست محمدرضا است. گاهی زخم های سوغات رسیده از آشنا تا مغز استخوان را میسوزاند مثل تاول های مانده بر دل .... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٣ خرداد ۱٣۴۴ 📅تاریخ شهادت : ٢ دی ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃و این بار گذری بر چشم هایی شیدایی ... چشم هایی که‌گویای و نوجوانی از است. چشم هایی که به نقل از آشنایی، گواهی رفتنی از جنس میداد.❤️ آری ،گویا چشمانش رمز ماندگاری بود که به سادگی میشد فهمید که ماندنی نیستند ...🌹 . 🍃 ، که به در بین مدافعان حزب الله معروف بود ... شوخ و خنده رو با تیپ و ظاهری امروزی و باطنی که اکنون الگوی بارز در میان اهل دلانی شده است که میخواهند به پرتو عاشقی حق برسند. 😌 . 🍃* علی * زیستن را خوب آموخته بود ... خــــوب میدانــست چگونه برای محبوبش دلبری کند .😍 . 🍃 آری از همان روزهای آغازین کودکیش بود، از همان روزهایی که کودکانه ی قنوتش نمیشد ، خوب چگونه عاشق کردن را درک کرده بود که اینچنین راه صد ساله را یک آن پیمود ... 🙃 . 🍃ای شهید !!! عاشقی را چگونه اموختی به من نیز عاشقی بیاموز ...😓 سال تولدمان یکیست اما خود را که با تو مقایسه میکنم ،گره ای از حسرت و آه،سد معبری برای میشود، که نمیتوانم به زبان اقرار کنم که من در کوچه پس کوچه های خود را کرده ام 😞 . 🍃عطر را بر من ظلمت زده روا دار که این زخم های هر چه سریعتر تسکین شوند... . 🍃راستی جانم ،میدانی ! قهرمان قصه ی ما، این روزاها هادی قلبهایی شده است که راه حق را گم کرده اند و تار کشنده ی ، پرده های قلب و روحشان را به خود تنیده و طنابی برا خویششان گشته است. . 🍃رفیق ! خوب حقیقت را فهمیدی ... عاشقان ملکوتی چه میتواند باشد جز پروازی از جنس عشقشان ...❤ . 🍃پرستوی عاشق ما در چنین‌روزی در مکان و مقیاسی از به وصال حق رسید ...🕊 . 🍃 در حالی که عطر آرام بخش (س) بر زبانها جاری میشد، پیکر علی به آغوش خاک سپرده شد. 🌹 این است عشاق ..❤ . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۵ اسفند ۱۳۷۷ . 📅تاریخ شهادت : ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ . 📅تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ . 🥀مزار شهید : گلزار شهدای جشیت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh