شہید مدافع حرمـ امیر لطفے🇵🇸
#سال_شمار_زندگی #پارت_ششم راز پنهان امام در همان دوران جوانی ، صاحب خصوصیات اخلاقی و اعتقادی خا
#سال_شمار_زندگی
#پارت_هفتم
محبوب دل ها
امام کتاب خود را به نام 《کشف الاسرار》را در سال ۱۳۲۳ ه.ش منتشر کرد. او در این کتاب پرده از توطئه های رژیم شاه بر می دارد و خیانت های آن رژیم را درباره ی اسلام آشکار می کند. از طرفی، طرح اندیشه ی حکومت اسلامی و ضرورت تشکیل یک چنین حکومتی را با خوانندگان کتاب در میان می گذارد. با انتشار کشف الاسرار و مطالعه ی آن توسط طلاب و روحانیان، بسیاری از آن ها که امام را ندیده بودند و نمی شناختند، به او و اندیشه های درخشان و شجاعت قابل ستایشش علاقه مند شدند. مهر امام آن چنان در دل طلاب جای گرفته بود که بعضی از آن ها در خاطرات آن دوران خود می گویند که به بهانه های گوناگون سر راه امام می ایستادند تا موقعی که به درس و یا نماز می رفت، او را ببینند و یا نزدیکش بروند و سلام بدهند و جواب بگیرند.
عجیب است که امام به شدت از مشهور شدن فاصله می گرفت. از این که عده ی زیادی در اطراف او باشند و برایش تبلیغ کنند، ناراحت می شد و به کسی چنین اجازه ای نمی داد. مثلا اگر کسی از روی علاقه و مهر در کوچه به دنبالش راه می افتاد، وقتی متوجه می شد، می ایستاد و می پرسید:《شما فرمایش دارید؟》اگر طرف جواب می داد:《نه》، امام می گفت:《پس بفرمایید تشریف ببرید و به کارهایتان برسید.》در آن زمان شاید بعضی ها بدشان نمی آمد که همیشه عده ای دور و بر آن ها باشند، در خیابان ها و کوچه ها پشت سرشان راه بیفتد و در چشم مردم آن ها را مهم و محبوب نشان بدهند، اما امام از این اخلاق ها نداشت. از شهرت طلبی گریزان بود و عجیب این است که هر چه امام از این گونه تبلیغات فاصله می گرفت بیش تر محبوب دل ها می شد و نام و آوازه اش در همه ی حوزه های کشور و بسیاری از دانشگاه ها پیچیده بود.
بعضی ها آن قدر به امام علاقه مند شده بودند که دوست داشتند مثل او راه بروند مثل او لباس بپوشند و اصلا او باشند. بدون شک توفیق امام به این خاطر بود که تمام کارهایش را فقط و فقط برای رضای خداوند انجام می داد. او خود را برای خدا تربیت کرده بود. بنده ی خالص خدا شده بود. هر چه را که تشخیص می داد رضایت خداوند در آن است، با تمام توان انجام می داد، هر چند که در ظاهر آن کار به ضرر او باشد و هر آن چه را که متوجه می شد خدایی نیست، انجامش نمی داد،هر چند که آن کار در ظاهر به نفع او بود. اگر درس می داد، برای خدا بود؛ اگر تحقیق می کرد و کتاب می نوشت، برای خدا بود؛ اگر با کسی دوست می شد، برای خدا بود" اگر با کسی دشمنی می کرد، آن هم برای خدا بود. جز خداوند، هیچ کس و هیچ قدرت دیگری برای امام مطرح نبود. به همین دلیل امام، یعنی کسی که کوچک ترین قدیمی برای شهرت و محبوبیت خود بر نمی داشت، ناگهان تا این حد مشهور و محبوب شده بود و تا این اندازه طرف دار پیدا کرده بود. همان امامی که اجازه نمی داد طلبه ای پشت سرش راه بیفتد و او را تا خانه برساند، ناگهان در چند سال، تبدیل به یکی از برجسته ترین علمای بزرگ حوزه ی علمیه قم شده بود. به دست آوردن این شهرت و محبوبیت جز خواست خدا، امکان نداشت، چرا که امام هم فقط او را می خواست، تلاش می کرد گفتار و کردارش خدایی باشد، به همین دلیل هم بود وقتی امام درس اخلاق می داد، حدیث نقل می کرد، از اخلاق و رفتار پیامبر اکرم(ص) و ائمه (ع) می گفت، بیانش آن قدر شیرین و حالتش تا آن حد روحانی می شد که عده ای بی اختیار با صدای بلند گریه می کردند و بی قرار می شدند.
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》