eitaa logo
『مُدافِـ؏ـان‌حَࢪیم‌ِآل‌اللّٰھ』
1.4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
38 فایل
⊰بِ‌ـسْمِ‌ࢪَبِ‌بابڪ..!🎗⊱ •• ⊰جور؎زندگۍڪن‌ڪہ‌اگردیدنت‌ بگن‌این‌زمینۍنیست‌،شھید‌میشھ⊱ •• ⊰اطلـٰاعـات‌ڪانالـ↓⊱ ➜‌" @etelatmoon " •• ⊰خـٰادم‌ڪانالـ↓⊱ ➜‌" @Alllip " •• ⊰مدافـ‌؏ـان‌حࢪیم‌آل‌اللّٰـھ🎗⊱
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰•🌱•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت سی و یکم...シ︎ رهبر ما گفت اون ها هدف شون فقط سوریه نیست؛ برای کشور های هم جوار هم برنامه ریزی کرده ان . پس باید مقاومت کنیم و همون جا با این ها مقابله میکنیم خوب ، تو این اوضاع ، امثال بابک نوری به علت تربیت شون چون از بچگی با این جور مسائل مواجه بوده ان، احساس مسئولیت میکنن. تو سوریه رزمایش و آموزش نبوده؛ جنگ بوده. یعنی کسایی که جنگ تحمیلی رو ندیده ان، اونجا دیده اند که چطور جوون های ما تونستن مقابله کنند. بابک ، بچه مودب و محجوب و مسئولیت پذیری بود. بار ها تو اون دوره ها دیدم چطور تو فعالیت های جمعی شرکت میکرد و چطور به کمک دوستانش میرفت. پس، از کسی که تو محیط به اون کوچیکی یاری رسونه، باید انتظار این رو داشت که در برابر کشورش و ناموسش احساس مسئولیت بکنه و راهی بشه و بگه میرم از بی بی مون دفاع کنم. البته در این بین، غلبه کردن بر نفس هم خودش یه جهاده و سختی های خودش رو داره. هر انسانی، تو وجودش ترس داره، و این کاملا طبیعیه. یادمه فردای عملیات کربلای چهار، اقای املاکی، فرمانده ام اومد و گفت «چی شده؟ از کجا شلیک میکردن؟» ما داشتیم از پنجره ی کوچیک سنگر، سمت رود الوند رو نگاه میکردیم و بهش توضیح می دادیم که دیدیم دوشکا رو گرفتن سمت ما. هی گلوله بود که می اومد . طرف ما، به دیواره ی سنگر، به لبه ی پنجره، به این ور و اون ور می خورد. ما با هر گلوله هی کج و راست می شدیم. هر لحظه میگفتیم الان یکی از ترکش ها میگیره به ما. اما املاکی همون جور وایستاده بود و زیر چشمی ما رو نگاه میکرد. یه لبخند هم به ما میزد. خوب، ما همه تو جبهه بودیم و تو یه مکان؛ اما یکی مثل ما خم و راست می شد که گلوله نخوره ؛ یکی صاف تو چشم غراقی ها نگاه میکرد. اما خوب، یه جایی هم می ظد ما اصلا ترسی نداشتیم و هی پیش می رفتیم. تزس ، یه جا هست؛ یه جا نیست. و بــابــکـــ............... نویسنده:فاطمه رهبر . ⊰•🌱•⊱¦⇢ ⊰•🌱•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🌻•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت سی و دوم...シ︎ ترس یه جا هست؛ یه جا نیست؛ و بابک تو هرزمان به ترسش غلبه کرد. مصمم به رفتن شد؛ بدون کوچک ترین ترسی. اونجا هم تا جایی که اطلاع دارم، هر کاری کردن عقب نموند و خواست تا خط بره و اخرش هم رفت؛ باز هم بدون هیچ ترسی. صدای در می آید‌. فنجان های چای برداشته میشوند ، و لیوان های باریک و بلند چای جایشان را می گیرند. سردار به ساعتش نگاه می کند. میگوید که برای مسافرت چند روزه امده و باید برگردد، و حالا سردشت را با برف ها و سرمای همیشگی و طبیعت خشنش، بیشتر از زادگاعش که روستایی در رشت است، دوست دارد. وقت نوشیدن چای، از فرصت استفاده میکنم: _خاطره ای از بـابـــکــ ندارید؟! _خاطره نه، متاسفانه! خیلی با هم و کنار بچه ها تو جمع صحبت کرده ایم اما چیزیی که قشنگ و پر رنگ یادم باشه، نیست؛ جز این که یه بار ، برف شدیدی بارید؛ طوری که صبح، وقتی در مقر رو باز کردیم، کلی برف ریخت داخل. بچه ها رو جمع کردیم که بریم باند هلیکوپتر را پاک کنیم؛ چون اونجا وقتی برف می باره، جاده ها صعب العبور می شن و برای مواقع اضطراری یا کمک رسوندن به پایگاه هایی که دور از ما تو دل کوه ها قرار دارن باند باید همیشه اماده باشه. چند نفر از بچه ها که وقت رفتن شون بود، ازم خواستن باهاشون یه عکس بگیرم. اون زمان بـابــکـــ نگهبانی میداد. دیدم هی دست تکون میده و یه چیزی داره میگه. که من نمیفهمم. رفتم جلو تر و گفتم«چیه، بابک؟» . گفت« می شه من هم بیام باهاتون عکس بگیرم؟» . یه کاپشن بادی سفید پوشیده ‌ و کلاه سرش بود . رو کردم بهش و گفتم............. نویسنده:فاطمه رهبر . نویسنده:فاطمه رهبر . ⊰•🌻•⊱¦⇢ ⊰•🌻•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰•📝•⊱ . ای‌داغداراصلی‌این‌روضه‌هابیا صاحب‌عزایِ‌ماتم‌کرب‌وبلابیا..💚 . ⊰•📝•⊱¦⇢ ⊰•📝•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🖇•⊱ . ‌ نجات اهل عالم با حسین است :) . ⊰•🖇•⊱¦⇢ ⊰•🖇•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مزاࢪشهیدمصطفےصــدࢪزادھ🌱
⊰•💚🔗•⊱ . ـذهن‌هآےڪوچیڪ‌آرزودارن ـذهن‌هآےبـزرگ‌هدف‌دارن..シ! . ⊰•💚•⊱¦⇢ ⊰•💚•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـان‌حَࢪیم‌ِآل‌اللّٰھ』
⊰•💫•⊱ . • بھ مناسبت سالگرد شھادت قھرمان ایران شهید بۍسر شھید محسن حـجـجــے🕊! . ⊰•💫•⊱¦⇢#داداش‌محسنم
⊰•🎗•⊱ . وصیت نامه شهید محسن حججی: خودتان را برای ظهور امام زمان (عج) و جنگ با کفار بخصوص «اسرائیل» آماده کنید که آن رو‌خیلے‌نزدیڪ‌است شادی روح شان صلوات♥️^^! . ⊰•🎗•⊱¦⇢ ⊰•🎗•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•💙🦋•⊱ . حقاڪہ‌مراد؎ومریدت‌شده‌ام‌من.. حقاڪہ‌توخورشیدزمینۍوزمانۍ.. حاشاڪہ‌بہ‌غیرازتوڪسۍدردلم‌افتد.. هم‌سروروهم‌بۍسروهم‌عین‌وعیانۍ اللهم‌عجݪ‌ݪولیڪ‌الڣرجــ . ⊰•🦋•⊱¦⇢‍ ⊰•🦋•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•💛✨•⊱ . آنـقدرنجیبـۍو‌مٺینـی‌و‌ملیـح ، پیدـآنشود‌شبیہ‌تــــووجدانی ؛ آغازگـرجنگ‌جھانـی‌بآشــد یڪ‌چـٰادرویڪ‌روسـرے‌تــو :) . ⊰•💛•⊱¦⇢‍ ⊰•💛•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🌲•⊱ . دل کندن کار راحتی نیست شهدا سخت ترین ها را آسان کردند . ⊰•🌲•⊱¦⇢ ⊰•🌲•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⊰•❤️🎀•⊱ . عاشق‌شدن،عاشق‌بودن‌‌به‌حرف‌نیست به‌عمل‌است! خدایا‌مرا‌از‌خود‌عاشق‌پنداری‌نجات‌بده... . ⊰•❤️•⊱¦⇢‍ ⊰•❤️•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•☘️🔗•⊱ . اینجا‌جھـٰاد‌با‌تفنگ‌شناختہ‌شد! و‌ڪسی‌بہ‌ما‌نگفت؛ مگر‌دوربین‌روی‌شانہ‌ات،📸 قلم‌توے‌دستت،🖊 و‌اخلاص‌حل‌شده‌در‌وجودت، ڪم‌از‌گلولہ‌داشت‌روی‌افڪار‌دشمن...؟🤔 . ⊰•🔗•⊱¦⇢‍ ⊰•🔗•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰•💔🥀•⊱ . الحمدالله‌نوکرتم‍ الحمدالله‌اقای‌منی!؛) . ⊰•🥀•⊱¦⇢ ⊰•🥀•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰•📎•⊱ . حسین‌من‌ سلام‌من‌به‌‌روضه‌ی‌شبیب‌و‌خیر‌تو! . ⊰•📎•⊱¦⇢‍ ⊰•📎•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🌸🌱•⊱ . شنیدین‌ڪہ‌میگن‌فلانــۍتہِ‌تہ‌رفاقتہ تَہِ‌تَہِ‌رفـٰاقت‌فقط‌این‌دونفر..(=✨😇 . ⊰•🌱•⊱¦⇢ ⊰•🌱•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰•💕•⊱ . داروندار‌قلبم‌💔🥀 . ⊰•💕•⊱¦⇢ ⊰•💕•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🍭•⊱ . همیشہ‌باوضوبود،موقع‌شهادت‌هم باوضوبود دقایقے‌قبل‌ازشهادتش‌وضوگرفت‌ وروبہ‌من‌گفت‌ان‌شاءاللہ‌آخریش‌باشہ.. وآخریش‌هم‌بود💔. . . ⊰•🍭•⊱¦⇢ ⊰•🍭•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰•💌•⊱ . کربلا‌رویامه‍ کربلا‌دنیامه‍... . ⊰•💌•⊱¦⇢ ⊰•💌•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii