🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#پنجم_آذر
#قیام_پنجم_آذر1357
#مردم_گرگان
قیام #پنجم_آذر گرگان، ۷۷ روز قبل از پیروزی انقلاب اتفاق افتاد که در آن اهالی گرگان، بندرگز، کردکوی، علی آباد و تعدادی از ترکمنهای منطقه در اعتراض به جنایت ۲۹ آبان حکومت شاهنشاهی در یورش به صحن #حرم_رضوی و به #شهادت رساندن زائران به خیابان های گرگان آمده و علیه رژیم تظاهرات کردند.
واکنش ماموران ژاندارمری به معترضان تیراندازی مستقیم بود که به استناد مدارک کتب تاریخی و اسناد ۱۴ نفر به #شهادت رسیده و بیش از صد تن #مجروح شدند.
صبح روز #پنجم_آذر سال ۱۳۵۷ حدود ۳۰ هزار نفر از مردم استرآباد ساکن محدوده ای به وسعت بندرگز تا علی آباد در فلکه امامزاده عبدالله گرگان جمع شدند تا ضمن علنی کردن اطاعت خود از فرمان #امام_خمینی_ره مبنی بر برگزاری عزای عمومی واقعه ۲۹ آبان، خشم و ناراحتی خود را از اتفاق رخ داده در حرم مطهر #امام_رضا_ع نشان دهند.
تجمع مردم برای یک راهپیمایی آرام بود اما ماموران رژیم پهلوی در همان آغاز تظاهرات با تیراندازی مستقیم مانع بلندشدن صدای اعتراض مردم شدند و خیابان مولاندروژ (پنج آذر فعلی) را به دریایی از خون و اشک و فریاد تبدیل کردند.
بر اساس صورت جلسات به جا مانده از گروه ضربت ژاندارمری و کلانتریها و نیروهای شهربانی گرگان و ساواک، ماموران رژیم پهلوی از ساعت ۸ صبح تا آخر شب حدود #هشت_هزار انواع #گلوله برای سرکوب مردم بی دفاع گرگان شلیک کردند.
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#سلام_شهید_تشنه_لب
حسین محمدی مفرد از جمله #غواصان واحد تخریب لشکر ۵ نصر که همرزم #شهید_شفیعی بوده، درباره #شهادت وی میگوید:
#محمدرضا در شب عملیات کربلای ۴ با اصابت تیر به ناحیه شکم #مجروح شد و #اسیر عراقی ها شد.
نیمه های #شب بود که با یک ضربه از خواب بیدار شدم.
#محمدرضا در سمت چپ من روی یک پتو بود و من هم در سمت راست #محمدرضا نزدیک به نرده های درب زندان بودم.
مقداری #پنبه بود که خون آلود و مقداری هم مواد داخل روده بزرگ به من داد و خواست که این را از سلول بیرون بیندازم.
وقتی این را دیدم متوجه وضعیت بد #محمدرضا شدم؛ آنقدر جراحاتش زیاد بود که #دفع از طریق #شکم انجام میشد.
با خودم گفتم در داخل شکم #محمدرضا همه چیز جابجا شده است .
سعی کردم فکر نکنم و بعد از انداختن آن #بسته به خارج دوباره خوابیدم.
ساعت ۱۰ شب بود که #محمدرضا دیگر کاملا بی حال شده بود و دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من نگاه کرد و گفت حسین یادت نرود که من بچه #قم بودم و چگونه جان دادم (شهیدشدم) و بعد گفت خواهش میکنم کمی به من آب بده که خیلی #تشنه هستم و من به چشمان #محمد که میگفت آخرین لحظات زندگیم هست نگاه میکردم . صدای #محمد خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود، ولی دیگر خبری از آن صدا نبود دستم را به سمت قابلمه هایی که در آن آب بود بردم و بلند کردم و به سمت #محمد بردم فکرکنم این وضع شاید ۵۰ ثانیه هم طول نکشید که #دست محمد از قابلمه جدا شد و #پیکرش بر زمین افتاد و به #شهادت رسید
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
🌷🕊🥀🌴🥀🕊🌷
#عاشقانه_های_شهدا
#شهیدی که یک تنه
جلوی #چهل داعشی ایستاد
#شهید_والامقام
#عبدالکریم_پرهیزگار
اگر #عبدالکریم نبود، جاده #بوکمال به دست داعش میافتاد و به دنبال آن شهر #بوکمال نیز #سقوط میکرد .
او به تنهایی با ۴۰ تن رو به رو میشود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آنها، فشنگهایش تمام میشود .
به سوی او حمله میکنند تا #اسیرش کنند ، اما این بار با #سرنیزه دفاع و #دو_نفر دیگر را #مجروح میکند و در نهایت به #شهادت میرسد .
تولد : ۱۳۶۵
#شهادت : ۲۰ آذر ۹۶
محل #شهادت : سوریه
#مقاومت
#ایستادگی
#مردانگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
#خانم_موسوی یکی از #پرستاران دوران #دفاع_مقدس ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند :
یادم می آید یک روز که در #بیمارستان بودیم، #حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از #بیمارستانهای صحرایی هم #مجروحین زیادی را به #بیمارستان ما منتقل می کردند.
اوضاع #مجروحین به شدت وخیم بود.
در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود.
رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی #خونریزی شدیدی داشت.
#مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.
وقتی که دکتر اتاق عمل این #مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای #جراحی آماده اش کنم.
من آن زمان #چادر به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم #مجروح را جابه جا کنم .
همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و #چادرم را دربیاورم ، #مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه #چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت
گفت: من دارم می روم که تو #چادرت را در نیاوری.
ما برای این #چادر داریم می رویم... #چادرم در مشتش بود که #شهید شد.
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم #چادرم را کنار نگذاشتم.
🏴🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🍃🏴
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
🌹✨🌹✨🌹✨🌹
🌹✨🌹✨🌹
🌹✨🌹
🌹
خیلی وقت شده بود ندیده بودمش #مجروح شده بود و رفته بود #ایران
وقتی برگشت، با عصا آمده بود، وقتی دیدمش خیلی خوشحال شدم
گفتم:
#سید آماده شو بریم تا جایی
گفت: کجا؟
خندیدم گفتم: بهشت!!! چشماش برق زد گفت:
#یاعلی... سوار ماشین کردمش و بردمش #زینبیه، سر#مزار_شهدا... دفعه اول بود میرفت مقبره#شهدای_زینبیه، حال عجیبی پیدا کرده بود
بعد از #زیارت مزار #شهدا گفت:
فلانی چندتا عکس یادگاری بگیریم؟
گفتم:
چرا که نه... عکسهای زیادی گرفتیم، ولی نمی دونم چرا تمام عکس های #سید یه حالت خاصی داشت!!! یه جورایی بوی خداحافظی می داد
باهاش شوخی کردم و گفتم:
#سید_ابراهیم این عکسها جون میده برای #حجله و شب هفت... شب که برگشتیم #سراج به عکسها خیره شده بود
گفت:
آره فلانی ، برا عکسهای مراسم خوبه
شادی ارواح مطهر #شهداصلوات...
راوی:
#رزمنده_فاطمی
#مقتدر_مظلوم
#طوفان_الاقصی
🌷🍃🥀🌹🇮🇷🥀🌷🍃🌷
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯