eitaa logo
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
182 دنبال‌کننده
3هزار عکس
397 ویدیو
1 فایل
🌷«شهیدستان، کانالی برای فرزندان انقلابی این نظام» 📜تاثیرگذارترین و کوتاه ترین خاطرات شهدا به همراه بهترین عکس و کلیپ‌های مناسب استوری را از اینجا پیگیری کنید. 👤ارتباط با خادم الشهدای کانال⬇️ @babaei1757 @qjfarad_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 برگی از خاطرات سردار شهید محمدعلی علیپور (الفقیه)نویسنده: علیرضا اسدنژاد 🔰خاطره دوم: ساخت مسجد ✨راوی: غلامعباس رنجبر من و برادرم هر دو اوسا بنا بودیم. محمدعلی بیشتر با برادرم کار می کرد. گاهی نیز با من کار می کرد. فردی قوی و تنومند بود. هوش بسیاری داشت و حسابی کاربلد بود. در کارش فوق العاده منظم بود. به طوری که نمی توانستی به خاطر بی نظمی به او گیر بدهی. برعکس اکثر کارگرها که دائم و هر روز باید بهشون تذکر می دادی و داد و بی داد سرشان می زدی. اما محمد اینطور نبود. یک روحیه عجیبی که داشت، بر خلاف اکثر کارگرها که غالبا هر چه می توانستند از زیر کار در می رفتند و موقع انتخاب کار، هر کاری که آسان تر بود را انتخاب می کردند، محمدعلی همیشه زودتر از همه بدون اینکه من ازش بخوام که چه کاری رو انجام بده، خودش سخت‌ترین کار رو انتخاب می کرد. کلا آدم عجیبی بود. هم بسیار متعهد؛ هم بسیار معتقد. دید اجتماعی فوق العاده‌ای داشت و بسیار مردم دوست بود. تا جایی که می توانست سعی می کرد زحمت رو از دوش دیگران بردارد و کارشان را برایشان انجام دهد. ایثار کردن و خود را ندیدن، ویژگی جداناپذیر رفتار محمدعلی بود. روی همین حساب سر کار که بودیم اجازه نمی داد کارهای سخت به دیگر کارگرها بخورد. همیشه کارهای سخت رو خودش بر می داشت. البته این رفتار محمدعلی فقط ریشه در متعهد بودنش نداشت. او چون به لحاظ اعتقادی، فردی ریشه دار بود، اعتقاد داشت بهترین کارها و پرثواب ترین کارها، سخت ترین کارهاست. چون خیلی زبر و زرنگ بود، یک تومن بیشتر از بقیه کارگرها بهش مزد می دادم. در ساخت مسجد صاحب الزمان (عج) کارگرم بود. مخصوصا در ساخت آب انبار مسجد نقش محمدعلی خیلی پررنگ بود. کارگرها سر وقت که می شد کار را رها می کردند و می رفتند. او خیلی دغدغه کار مسجد رو داشت. محمدعلی به لحاظ کلامی بسیار خوش بیان، جذاب و در عین حال قاطع بود. بر همین اساس به کارگرها می گفت درست است که پول می گیرید اما برای آخرتتان هم قدری کار کنید؛ مازاد بر وقت هم برای کار مسجد بمانید و کار کنید. چه خبرتونه اینقدر دقیق سر ساعت کار رو رها می کنید و می رید خونه! خونه خبری نیست. خبرها همین جاست. کار آب انبار مسجد تمام نشده، مجددا اعزام شد. با کارگرها مشغول کار مسجد بودم که محمدعلی در روستا پیچید. خیلی از شهادتش نگذشته بود که خوابش رو دیدم. ازم پرسید: کار ساخت مسجد چه شد؟ معلوم بود بعد از شهادت هم به فکر اتمام ساخت مسجد بود. 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush