#دلتنگے_شهدایے🕊
پنجشنبہاتبـہخیر.. رفیق!
راستی! ڪجایی؟
چـہمیڪنی؟
اینجـاشلـوغڪردهخیـالتاندرونما :)
راستیازآسمـانچـہخبر ؟!
شبجمعـہاست،ازڪربلاچـہخبر؟!
ازارباببرایمـانبگو...
پیشاربابازمایادیمیڪنید؟! 💔
#شهیدحسین_معزغلامی
#برادر_شهیدم
یک شبه جمعه من.mp3
6.92M
#مداحی_شهید
یک شبه جمعه من از شماااا یه حرم میخوام💔
شب جمعهاست هوایت نکنم میمیرم 😭
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله 💚
امام حسین قلبم ❤️
#شهید_حسین_معزغلامی 🌹
شهــیدحــسـین معزغـلامي
#مداحی_شهید یک شبه جمعه من از شماااا یه حرم میخوام💔 شب جمعهاست هوایت نکنم میمیرم 😭 صلی الله علیک
یک مداحی دیگه ازشهید حسین معزغلامی 💔صدای شهید واقعا زیباس
#ثوابیهویی
میتونینبراےآقاسهڪارانجامبدین؟
¹-براشوندوبارصلواتبفرستین🕊
²-سهباربراشوناللهمعجللولیڪالفرج🔏
³-اینپیاموحداقلبهیککانال،گروه🌱 یابیشتربفرستیدهرچےڪرمتونهدیگه✨
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
#سنگر_شهدا
گناههایکوچیك
مثلهمـونسنگریزههاییـهڪه
توڪفشگیرمیڪنهو
نمیزارهدرستراهبـری
#تݪنگࢪانھ
{♥️📿}
•
•
#حرف_قشنگ🍃
ســہجاخودتوبزݩزمیــݩبرےهوا🌱
درخــونہخدا🌹
درخـــونہاهلبیٺــ(ع)🌸
نــــزدپــدرومــادر...:)💐
◖💠🖤💠◗
•
•
خواهـرم!
بلاخـرهیہروزمجبـورۍباحجـٰاببشۍ!
وازسرتـاناخـنپـٰاترومۍپوشونَن...
امـٰادیگہدیرشـده
اینآخـرینحجـٰابتخـواهدبـود!
پسمحجـوببـٰاشو
نـزاراولیـنحجـٰابت،ڪفنت باشد
•
•
💠‹ #تلنگࢪانھッ . ›💠
🌱🌱🌱
در دفترچه یادداشتش نوشته بود:
«جنگ نرم؛ مرد میخواهد!»
خواهرم، برادرم،
خیلی حواست به سنگرت باشد
چادرت، غیرتت، ایمانت...!
همه و همه را هدف گرفتهاند...!
همه را...!
دشمن جنگ نرم را،
از جنگ سخت جدی تر گرفته است...!
#شهیدمحسنحججی
شهــیدحــسـین معزغـلامي
ازفردا ان شاءالله پارت های از کتاب سروقمحانه که مربوط به شهید حسین معزغلامی است توکانال قرار میدیم 🌹
پارت اول تولد یک فرشته🌸🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهید_حسین_معزغلامی 🌹
زمانی که مادر حسین باردار بود و می خواست حسین رو به دنیا بیاره،در پایگاه پنجم شکاری امیدیه اهواز ساکن بودیم.به خاطر مشکلات و کسالت هایی که مادر حسین داشت باید تحت نظر پزشک می بود.در پایگاه درمانگاه کوچکی وجود داشت که فقط یک ماما و یک دکتر عمومی در اونجا مستقر بود.ما برای درمان فقط به درمانگاه پایگاه مراجعه می کردیم.از روز اول فروردین ماه سال ۷۳ اکثر اعضای فامیل برای متولد شدن حسین روز شماری می کرد،برای همین به اهواز آمده بودن.در روز ششم فروردین تعدادی به دلیل بازگشایی ادارات برگشتند.اعضای فامیل از ابتدا نسبت به حسین و مادرش محبت خاصی داشتند.روز ششم فروردین ماه با شنیدن صدای اشهدان لا اله اله الله اذان ظهر صدای گریه حسین آمد.با شنیدن صدای گریه حسین خیلی راحت شدم،چون تمام مسئولیت با من بود و در اون منطقه امکانات بیمارستانی خوبی نبود،به خاطر اینکه بچه آسیبی نبینه فشار زیادی تحمل می کردم. بعد از به دنیا آمدن حسیناین خبر در پایگاه شکاری اهواز پیچید، چون در کارهای فرهنگی و اجتماعی پایگاه فعالیت داشتم و همه ما را میشناختن.تولد حسین امید رو توی زندگی ما زیاد کرده بود، حسین واقعا شبیه فرشته ها بود و تولدش موجی از شادی رو توی خانواده ما راه انداخته بود.
|راوی پدر شهید|