اے شهیـد...
میدانم از اینجا
ڪہ من نشسته ام
تا آنجا که تو ایستادهاے
فاصله بسیار استــ؛🕊
امّا ڪافیستـــ...
تو فقط دستم را بگیرے
دیگر فاصلهاے نمی ماند!✋🏻❤️🩹
#شهیدحسین_مُعزغلامی #شهید_مدافع_حرم
@shahidhosseinmoezgholami
بعد از دیدن تو فهمیدم
بهشت یک باغ نیست...
بهشت یک " آدم " است ...
❤️💜💖
#شهیدحسین_معزغلامی
@shahidhosseinmoezgholami
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🕊🌸•
بگـذار
در جستجوےِ کلماتے باشـم
بہ حجـم #دلتنگےام
براے تو...💔!
#شهیدحسین_مُعزغلامی 🌻
@shahidhosseinmoezgholami
2.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمتی از وصیت نامه شهید حسین معزغلامی:
هم به خانواده و هم به دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی، اقتصادی و… پیرو ولایت فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم آسید علی آقا را تنها نگذارید.
#شهیدحسین_معزغلامی
@shahidhosseinmoezgholami
زیارت نامہ شهـــــــــدا
به نیت همه شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
#شهیدحسین_معزغلامی
@shahidhosseinmoezgholami
شهــیدحــسـین معزغـلامي
پارت هفدهم دلیل حضور #کتاب_سرو_قمحانه #شهید_حسین_معزغلامی 🌹 یکبار که حسین می خواست به منطقه بره،بهش
پارت هجدهم همنشینی با شهداء🌷🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهیدحسین_مُعزغلامی🌹
حسین علاوه بر اینکه با دوستانش ورزش میکرد و به تفریح میرفت، باهاشون ب دیدار خانواده شهدا هم میرفت. در عرصه شهدا، خیلی فعال بوده در حوزه بسیج شهید شاهرخ ضرغام و شهید ابراهیم هادی خیلی کار میکرد.
حسین شیفته و مرید ابراهیم هادی بود. لباس های مشکی ک در مراسمات هیئت میپوشید، عکس واسم شهید ابراهیم هادی هم بود. به خانواده شهید ابراهیم هادی ارادت خاصی داشت . برادر شهید ابراهیم هادی در مراسم تشیع حسین شرکت کروه بود چون عمویم شهید بود و پدر و دایی هام رزمنده بودند، حسین با این روحیه بزرگ شده بود. عکس صفحه تلفن همراه هم شهید بیضایی بودگاین علاقه حسین به شهید و به ما نیز منتقل شده بود. هر روز ک من عکس شهید رو میدیم سلام میکردم و 14 صلوات به روح شهید میفرستادم. قبل از اینکه حسین وارد سپاه بشه ، من احاسا میکردم حسین مثل شهید بیضایه. علاقه خاصی به شهید کامران داشت، قبل از آخرین اعزامش که با هم سر مزار شهداء رفتیم، سر مزار شهید کامران خیلی توقف گرد. جالب اینجاست که الان کنار مزار شهید کامران دفن شده. حسین علاقه خاصی به فرمانده اش شهید جواد الله کرم داشت. یه روز برنامه از آسمان برای تهیه مستند زندگی خسین به خونه پدرم اومده بودن. من تو اتاق داشتم استراحت میکردم، حسین به خواب من امد و گفت بیدار شو برو در برنامه حتما یادی از شهید الله کرم، شهید همدانی بکن. جالبه وقتی بیدار شدم و برای مصاحبه رفتم. شنیدم مادرم از شهید جواد الله کرم و شهید همدانی یاد کردن. وقتی آقای خورشیدی تهیه کننده برنامه، داستان خواب منو شنیدن، اشک ریخت و گفت، شهید به این کارها نظر داره. اقا زاده شهید الله کرم مداحی در وصف پدرش خوند و گفت این مداحی رو شهید مُعز غلامی درباره پدرم خونده و من به حسین ارادت خاصی دارم.
[خواهر کوچک شهید]
#شهید_حسین_معزغلامی
@shahidhosseinmoezgholami
شهــیدحــسـین معزغـلامي
پارت هجدهم همنشینی با شهداء🌷🌿 #کتاب_سرو_قمحانه #شهیدحسین_مُعزغلامی🌹 حسین علاوه بر اینکه با دوستانش
پارت نوزدهم قرار عاشقی🌷🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهیدحسین_مُعزغلامی🌹
یکی از عادت هاش این بود که حتما پنج شنبه عصر هل رو باید می رفتیم بهشت زهرا س بارون می آمد، برف می اومد براش فرقی نمی کرد. یه روز بارون شدید ی میومد بازم با موتور رفتیم معمولا همین که خواستیم حرکت کنیم تو محب با یک جعبه شیرینی میخریدیم یا چند کیلو موز، هر هفته عوض میشد سر مزار شهید کامران همون جایی ک الان مزار خود حسین هست اونجا می گذاشتیم، پخش میکردیم . سر قطعه های دیگه هم می رفتیم ولی نمی دونم اونجا چرا کلاجور دیگه ای بود وقتی می نشست سر مزار شهید کامران ، یه دقیقه یک ربع اصلا حرف میزد فقط قبر نگاه میکرد. اُنس خاصی داشت. حتی اون موقع قطعه 50 اصلا شلوغ نبود. نه ایستگاه صلواتی داشت ، نه انقدر مدافع حرمداشت، نه انقدر زائر داشت. خیلی ووقت ها میشد پنج شنبه که ما می رفتیم اونجا دوسه نفر دیگه ب غیر از ما بودن تو اون قطعه. ولی ایشون می موند اونجا نظراتش رو پخش میکرد. بعد سر مزار شهید رسول خیلی و محمد خانی ک یکم بالا تر بود می رفتیم. پنج شنبه اخر شب هم ک بعد از هیئت ، هر چند هیئت داشتیم با نداشتیم حتما شاه عبدالعظیم ع می رفتیم. حسین یه جوری تنظیم میکرد ک زود تر برگردیم. بخوابیم برا نماز صبح بیدار شیم، با اینکه همون ما کلا بخوره به نماز صبح . یادمه خیلی وقت بود که حسین بزار دم اذان برسیم میگفت نه نیم ساعت قبل از اذان برسیم، قبل نماز صبح عبادت میکردیم.
[دوست شهید]
@shahidhosseinmoezgholami
شهــیدحــسـین معزغـلامي
پارت نوزدهم قرار عاشقی🌷🌿 #کتاب_سرو_قمحانه #شهیدحسین_مُعزغلامی🌹 یکی از عادت هاش این بود که حتما پنج
پارت بیستم درد دین🌷🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهیدحسین_مُعزغلامی🌹
چند سال قبل از اینکه هیئت《منتظران مهدی عج》تشکیل بشه، حدودا من هفت، هشت سالم بود، حسین هم شاید 11 سالش بود. ما داخل مسجد حضرت زینب س یک گروه سرود تشکیل داشتیم. حسین مسجد قمر بنی هاشم بود. برادر من مسئول گروه سرود بود، میدونستم حسین صداش خوبه گفتیم بیاد تک جوان گروه ما بشه. اونجا می دیدم بچه های مسجد ما اعتراض میکردن که چرا تک خوان از مسجد می آرید؟من تنها کسی بودم که تو مسجد، حسین ته دلم نشسته بود و ازش دفاع میکردم. گفتم صداش خوبه، پسر خوبیه، بزارید بیاد چرا اعتراض میکنید. از اون موقع اولین دیدارهای ما شکل گرفت. سال 1391 ار تباطمون بیشتر شد. دسته جمعی بیرون می رفتیم، پنج شنبه شبها هم شاه عبدالعظیم ع می رفتیم. زیاد پیش میومد که با هم پیاده جاهای مختلف می رفتیم. حسین عقیده داشت، امنیتی که در این حاکمه به برکت خون شهدا است. خیلی پیگیر منکر های اجتماعی بود.
وقتی موتورش رو عوض کرد، یه موتور بهتر خرید، من یادمه همون موقع دو، سه شب اول ب من گفت《خدا شاهده من این موتور رو گرفتم که اگه کسی کشف حجاب کنه با موتور بهش برسم و بهش تذکر بدم》اینقدر روی این قضایا حساس بود. هر وقتی کار خلاف شرعی می دید، میگفت《امنیت امروز ما حاصل خون صدها هزار شهیده.》معتقد بود کارهایی مثل کشف حجاب و منکر های دیگه که الان داره رواج پیدا میکنه، خون شهدا رو پایمال میکنه.
[دوست شهید]
@shahidhosseinmoezgholami
شهــیدحــسـین معزغـلامي
پارت بیستم درد دین🌷🌿 #کتاب_سرو_قمحانه #شهیدحسین_مُعزغلامی🌹 چند سال قبل از اینکه هیئت《منتظران مهدی
پارت بیست و یک "هیئت پنج نفره"🌷🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهیدحسین_مُعزغلامی🌹
حسین مداح نسبتاً معروفی بود.تقریباً تمام افراد و هیئت های محل میدونستند که حسین مداحه هر هیئتی که می رفتیم به صورت ناشناس وارد می شد. یعنی اصلا توقعی نداشت که داخل هیئت بخونه. هیئت می رفتن فقط میخواستن استفاده کنن. موقع سینه زنی مثل بقیه سینه زنی ها می نشستن سینه زنی می کردن. یا اگر هیئت می رفتند بهش میکروفن نمی دادن ، اصلا انگار نه انگار، دنبال همچین چیز هایی نبود. شب پنجم محرم سال ۱۳۹۴بود. حسین به من گفت بیا بریم یه هیئتی من اونجا دعوتم بخونم. من با خودم فکر کردم، صدرصد یک هیئت بزرگ و به نام که ایشون رو دعوت کردن، رفتیم وارد اونجا که شدیم دیدم داخل محوطه باداربست هیئت زدن ، شاید هیئتش دوساله هیئته!رفتیم داخل دور و برم رو نگاه کردم گفتم که شایداشتباه اومدیم، فقط من و حسین بودیم! تو اون حسینیه هیچ کس نبود بعد از چند دقیقه دونفر دیگه اومدن. اقا خیلی خوش آمدید بفرمایید بشینید. بعد گفتم حسین می دونستی این طوریه؟ گفت من دوسه سال دارم میام اینجا.
گفت قضیه خاصی داره؟ گفت هیئتشون جمعیت نداره، ولی دعوت کردن که من یه امشب امسال بیام اینجا حتما رزقمون اینجوری. حسین اونجا دقیقا همون طوری که تو هیئت خودمون یا هیئت های دیگه که مثلا شاید صد نفر دویست نفر جمعیت داشت، تو اون هیئتی که پنج نفر یا شش نفر کلا ما بودیم خوند و مایه گذاشت. زیارت عاشورا و روضه خوند بعد میکروفن رو داد تحویل مداح خودشون و ما اومدیم. حسین تو هیئت خودمون براش هیچ فرقی نمی کرد یه شب ده نفر بیاد، یه شب نود نفر، با تمام قوا مایه می گذاشت هر چه قدر جمعیت یا هر شخصی بیاد و یا فیلم برداری باشه، نباشه. صدا ضبط بشه یا نه. حتی بعداز هیئت چند مورد پیش اومد که مسئول صوت مون گفت حسین امشب صدا ضبط نشه. حسین گفت باشه بابا اشکال نداره حالا یه شب دیگه.
[دوست شهید]
#شهیدحسین_مُعزغلامی
@Shahidhosseinmoezgholami
از دل رود هر آنکه از
دیده دور شدگفتند پیشینیانِ ما
باور نمی کنم، نه که چون دور شد
زِ من؛ جاودانه شد . . ♥🌱
#شهیدحسین_مُعزغلامی
@shahidhosseinmoezgholami
شهــیدحــسـین معزغـلامي
پارت بیست چهارم بزرگ مرد کوچک🌷🌿 #کتاب_سرو_قمحانه #شهیدحسین_معز_غلامی🌹 "کار تمی
پارت بیست پنجم بزرگ مرد کوچک🌷🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهیدحسین_معزغلامی🌹
"قوی علی خدمتک جوارحی"
با من خیلی شوخی میکرد. وقتی تو خونه بود، باهم کاراته تمرین می کردیم. کُشتی می گرفتیم.
یا باهم می رفتیم بیرون تنیس یا پینگ پونگ بازی میکردیم. وقتی که بزرگتر تر شد با دوستانش به ورزش پینت بال می رفتن. امکان نداشت جوانی به خانه ما بیاد و حسین با او فوتبال نره. به ورزش فوتبال علاقه خاصی داشت.جوان های فامیل رو جمع میکرد و با خودش به فوتبال می برد. جوان هایی که کمی تنبل بودند، جرات نمی کردن به خونه ما بیان!
|پدر شهید|
•
حسین قبل از شهادتش می رفت ورزش بوکس. حسین یه روحیه داشت اگه مثلا ورزش رز می رفت یا هر ورزش دیگه ای برای(قوی علی خدمتک جوارحی)رضای خدا و خدمت در راه خدا بود من این رو با اطمینان میگم، اصلا اینطور فکر نمی کرد که ورزش کنم برای سلامتی بدنم، نه فقط برا خدا که آماده باشه برای کار؛این رو همه می دونن که حسین، از وقتی که خودش رو پیدا کرده بود؛یا کار اسلام انقلاب بود و نوکری امام حسین (ع) رد میکرد.
|دوست شهید
@shahidhosseinmoezgholami
اۍ خوش آن جوانۍ
کہ ماندھ پاۍِ مڪتب
سر نهادھ آخر
بہ پیشِ پاۍ زینبۜ.
#شهیدحسین_معزغلامی
#هدیہبہࢪوحپاڪشھداصلـوات🖐🏻
@shahidhosseinmoezgholami