eitaa logo
قرارگاه تربیتی شهید پاسدار علی اصغر محمودی نژادی
109 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
7 فایل
با حضور خواهرها و برادرها و همرزمان پاسدار علی اصغر محمودی نژادی متولد ۱۳۴۴/۹/۲۱ تبریز مجروحیت سال۱۳۶۱ عملیات رمضان پاسگاه زید شهادت ۱۳۶۲/۸/۱ منطقه پنجوین مرز ایران و عراق آیدی ما جهت خاطره گویی از شهدا👇 @Antzar110
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰•🕊🍃•⊱ 🔸سال ۱۳۶۱ ‎ را که جوان حزب‌اللّهی بود، گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان؛ 🔸 بنا بود او این پایگاه را اداره کند؛ کار سختی بود. دل همه می‌لرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم،می‌لرزید که آیا می‌تواند؟! 🔸اما توانست... او یک انسان واقعاً مؤمن و پرهیزگار و صادق و صالح بود. (مدظله‌العالی) ۱۳۸۳/۱۰/۲۳ 🕊🕊
۲۰ خردادماه ، آیت الله شهید گرامی باد . 🥀 🗓 ولادت : ۲ اردیبهشت ۱۳۰۸ استان خراسان، مشهد مقدس، نوغان 👈از مبارزان و زندانیان سیاسی دوران ستمشاهی 👈از شاگردان حضرت امام خمینی 👈از اولین حامیان مرجعیت حضرت امام بعد از رحلت آیت الله بروجردی  👈فعالیت مؤثر برای بسیج کردن علما و مراجع به منظور آزادی حضرت امام از زندان در سال ۱۳۴۱ 👈دستگیری در سال ۱۳۴۲ به دنبال مبارزات پیگیر در شروع نهضت اسلامی 👈امام جماعت مسجد موسی ابن جعفر (علیه السلام) قم با حکم حضرت امام 👈ممنوع المنبرشدن از سوی رژیم ستمشاهى پهلوی به دنبال فعالیت های روشنگرانه در مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام) 👈زندانی شدن به مدت ۶۱ روز به دنبال سخنرانی علیه رژیم اشغالگر قدس 👈دستگیری و انتقال به زندان قزل قلعه در پی صدور اعلامیه و مخالفت با سرمایه گذاری آمریکایی ها در سال ۱۳۴۹ 👈اولین مجتهد شهید در نهضت امام خمینی (ره) ‌ 🗓 شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ 🔹 زیر شکنجه به دست مأموران ستمشاهی پهلوی 📌 زندان ساواک در تهران 📍 مزار : قم، در جوار حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها)  جمله مشهور آيت الله شهید🌷 سید محمدرضا سعیدی در زندان راجع به حضرت امام: به خدا سوگند اگر مرا بكشيد و خونم را بر زمين بريزيد، در هر قطره خونم نام مقدس خمينی را خواهيد يافت. 💔🕊💔🕊💔🕊💔🕊💔🕊💔🕊🌹😢🌹😢🌹😢🌹😢🌹😢🌹😢🖤🇮🇷🖤🇮🇷🖤🇮🇷🖤🇮🇷🖤🇮🇷🖤🇮🇷
        🌹شهیدان روز عرفه🌹 🌷در ۱۹ دی ماه  ۱۳۸۴ مصادف با   روزعرفه و شب عید قربان حوالی  ارومیه، در سانحه‌ی سقوط  هواپیمای حامل فرماندهان نیروی  زمینی سپاه، تعدادی از بهترین فرزندان  این ملک، شربت شهادت  نوشیدند و... چه نیک گفته‌اند که:  «ماجرای من و معشوق مرا پایان  نیست... »  🕊و این بار حاج احمد کاظمی و  یارانش، درست در روزی به دیدار  معبود شتافتند که شب عید سعید  قربان و یادآور جهاد اکبر ابراهیم(ع)  با نفس درون خویش...و فرزندان خمینی (ره) و خامنه‌ای عزیز، نیز جملگی ابراهیمی بوده و هستند و  این چنین اسماعیل‌وار،به قربان‌گاه  می روند...
🔹 بسیار پرجنب و جوش بود. درنماز آرامش عحیب و خاصی داشت ، روحیه عملیاتی داشت. دشمن در چشمش حقیر بود، از کثرت عده دشمن هراسی به دل راه نمی‌داد. خلاق و ابداع‌کننده بود، با این که آموزش نظامی کلاسیک ندیده بود، اما ذهنش بسیار باز بود. 🔸چنان رفتار می‌کرد که فرماندهان بالاترش در سپاه درباره طرح‌های او هیچ حرف و سؤالی نداشتند. هر جا مشکلی پیش می‌آمد فکر می‌کرد و راه حل می‌داد. از آن جمله طرح جامع و جالبش درباره نیروهای حراست مرزی بود. قدرت سازماندهی بالایی داشت. در مدت کوتاهی توانست سپاه سوسنگرد را که دچار به‌هم‌ریختگی شده بود، به یکی از پرجنب و جوش‌ترین مناطق جنگی سپاه مبدل کند. 🔹روزی کنارش نشسته بودم، دیدم دارد طرح‌های عملیاتی می‌نویسد. همان طور که با من درباره مسائل امنیتی و شناسایی صحبت می‌کرد، طرح عملیاتی‌اش را هم نوشت! 🔸از آن همه تمرکز حواس خیلی تعجب کردم. گفتم: چطور بدون آنکه که دوره خاصی ببینی، می‌توانی طرح عملیاتی بنویسی؟ 🔹 گفت: خداوند قدرتی به من داده که اگر تصمیم به کاری برای مقابله با دشمن بگیرم، حتماً آن را با یاری خدا انجام می‌دهم. 🔸آدمی چندبعدی بود؛ هم در مسائل فکری و نظری و فرهنگی صاحب‌نظر بود و هم در مسائل نظامی و استراتژیک. اهل قلم بود و خاطرات و مشاهدات خود را هر شب یادداشت می‌کرد. قدرت بیان خوبی داشت. اهل مشورت بود و قدرت تصمیم‌گیری خوبی در مواقع بحرانی داشت. 🔹 برترین صفت او این بود که وقتی تصمیم می‌گرفت، دیگر دچار شک و تردید نمی‌شد. قرص و محکم کارش را می‌کرد. چون همه جوانب کار را قبلاً سنجیده بود. همین قاطعیت به او صلابت خاصی می‌بخشید. 🔸در عمل توکل داشت نه در حرف، ندیدم زود و بی‌دلیل عصبانی شود. می‌دانست با نیروی زیردستش چگونه برخورد کند. 🔹علاقه عجیبی به امام خمینی (ره) داشت. به تمام معنا ولایتی و عاشق امام بود. یک بار خدمت امام رسید. هر وقت یاد آن روز می‌افتاد، حالت خاصی به او دست می‌داد. بی‌ریا بود. من دقت زیادی در رفتارش کردم، رفتارش با بالادست و پایین دست یکسان بود. 🔸با نیروها و حتی جوان‌ترها خیلی سریع دوست می‌شد. یادم هست به فوتبال و تیم استقلال علاقه داشت!مسابقات دوره‌ای برگزار می‌کرد و خیلی زود با نیروهای جدید رفیق می‌شد. 🔹هوای نیروهایش را خیلی داشت؛ اگر نیرویی در جبهه بود، تا آنجا که می‌توانست به پدر و مادر او سرمی‌زد و نیازهایشان را در حد مقدوراتش برآورده می‌کرد. یادم هست یک ماه در جبهه بودم و خانواده‌ام خبری از من نداشتند. روزی مرا کنار کشید و گفت: مگر تو برای خدا به جبهه نیامده‌ای؟ همان خدا سفارش پدر و مادر را هم کرده، برو به آنها سری بزن. حتماً نگران حالت هستند. 🔸نیروهایش را به زور به مرخصی می‌فرستاد. حتی گاهی به کسانی که پول نداشتند، پول می‌داد تا بروند و به خانواده سری بزنند. همین رفتارها باعث محبوبیت فوق‌العاده او در میان نیروهایش شد. به نیروها خودباوری و اتکاء به نفس می‌داد. به افراد مسئولیت می‌داد و همین نیروها را رشد می‌داد. 🔹به تقسیم کار بین نیروها بسیار معتقد بود. بر این باور بود که فرمانده باید وقت و توان و فرصت کافی برای تفکر و طراحی و کارهای بزرگ داشته باشد و نباید خودش را وقف کارهای جزیی کند. باید به نیروها اعتماد کرد و به آنان مسئولیت داد و در عوض از آن‌ها کار خواست. 📎فرماندهٔ سرّی‌ترین قرارگاه سپاه(نصرت) 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۰/۱۰/۱۰ اهواز ●شهادت : ۱۳۶۷/۴/۴ هویزه ، هورالعظیم🕊🌹🕊