eitaa logo
🚩شمیـــــــــم یـــــاس
212 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
4.9هزار ویدیو
51 فایل
تحلیلها و فعالیت های رسانه ای در اینجا بارگزاری می شود ارتباط با ادمین @Shamim_yass
مشاهده در ایتا
دانلود
تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از . نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنی اروپاست؛ هر جائی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیک‌تر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، است! این تعریفی است که خود اروپائی‌ها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. یک قاره‌ای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقه‌ی ما اسمش منطقه‌ی است، نه منطقه‌ی خاورمیانه. 1391/05/22 @shamim_yasz
| 🔸اروپامحوری به‌طور خلاصه یعنی تعریف جهان معاصر و معادلات و تعاملات آن، به‌نحوی که حوادث 500 سال اخیر اروپا، کانون الهام‌بخش آن قرار بگیرد و شیوه‌ی رفتار این نقطه از جهان، شاخص عقل و عقلانیت تعریف شود. 🔹اروپامحوری 📎 یا اروپامرکزی، همان چهره‌ای از است که جنبه‌ی آکادمیک و علمی پیدا کرده است. دانش این امکان را می‌دهد که به مشاهده‌ی جنبه و چهره‌ای از غرب بپردازیم که معمولا غرب و مدرنیته آن را در پشت دانش و تکنولوژی و دموکراسی پنهان می‌کند. 🔸دو تلقی عمده از اروپامحوری در مطرح است: «ادراک فرهنگی» و «ادراک ژئوپلیتیکی». تلقی اول را غالبا جریان‌های چپ دنبال نموده‌اند؛ تلقی دوم بیش‌تر مورد اقبال ژئوپلیتیسین‌ها و استراتژیست‌ها بوده است. 🔹یکی از چهره‌های نامداری که اساسا مفهوم را وارد ادبیات سیاسی کرد، دانشمند مصری است. سمیر امین 📎، از نظریه‌پردازان توسعه است که از نظر گرایش فکری، نئومارکسیست انتقادی محسوب می‌شود. وی اروپامحوری را یک پدیده‌ی فرهنگی می‌داند و معتقد است که اروپامحوری، نمود فرهنگی و روبنایی است؛ لذا زیربنای آن را باید در فرآیندهای اقتصادی جست‌وجو کرد. 🔸سمیر امین که یکی از چهره‌ی ضداستعماری است که در متولد شده و زیسته است. البته اتکای وی در نقد جریان اندیشه‌ی بوده است. وی در اثنای این فعالیت‌ها بود که دانش‌واژه‌ی «اروپامحوری» (Eurocentrism) را تاسیس کرد و ذیل آن تلاش کرد تا بازتعریف جهان به‌تبع را توضیح دهد. توضیح او از و ، به‌دلیل تعلق خاطرش به مارکسیسم، تبیین اقتصادی بوده است. او از موسسین مجله‌ی «دانشجویان ضد استعمارگر» بود که در فرانسه به چاپ می‌رسید. 🚩 در ادامه به برخی از آثار سمیر امین اشاره می‌کنیم: 2019- انقلاب طولانی جنوب جهانی: به‌سوی یک انترناسیونال جدید ضدامپریالیستی 2018- امپریالیسم مدرن، سرمایه‌ی مالی انحصاری و قانون ارزش مارکس 2017- انقلاب اکتبر 1917: یک قرن بعد 2016- روسیه و گذار طولانی از سرمایه‌داری به سوسیالیسم 2013- انفجار سرمایه‌داری معاصر 2011- امپریالیسم و جهانی‌شدن 2010- پایان‌دادن به بحران سرمایه‌داری یا پایان‌دادن به سرمایه‌داری؟ 2010- دوگانه‌ی مدرنیته و اروپامحوری: دین و دموکراسی و نقدی بر فرهنگ‌گرایی و اروپامحوری 2006- فراتر از هژمونی ایالات متحده: ارزیابی چشم‌انداز یک جهان چندقطبی 2004- ویروس لیبرال: جنگ دائمی و آمریکایی‌شدن جهان 2003- سرمایه‌داری منسوخ 2002- جهانی‌شدن، درک عمل 1994- حمله قومی به ملل 1992- امپراتوری هرج و مرج 1991- امپراتوری آشوب 1988- اروپامحوری 1984- تغییر اقتصاد جهانی؟ نه مقاله انتقادی در مورد نظم جدید اقتصادی بین‌الملل 1976- امپریالیسم و توسعه‌ی نابرابر 1973- مبادله‌ی نابرابر و قانون ارزش 1970- انباشت در مقیاس جهانی 1957، اثرات ساختاری ادغام بین المللی اقتصادهای ماقبل سرمایه‌داری؛ مطالعه‌ی نظری مکانیسمی که اقتصادهای توسعه‌نیافته را ایجاد کرد @shamim_yasz
| 🔴 تغییر در شیوه‌ی تقسیم زمین 🧩 قسمت اول: گذار به جهان شمال-جنوب 💰 تعداد کلمه: 350 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 3 دقیقه پیش‌تر گفتیم که ژئوپلیتیک به‌عنوان یک دانش، به‌‎دلیل تکوین و تدوین در اروپا، رویکرد غرب‌محورانه به خود گرفت؛ این ویژگی نگاه‌های منتقدان را در برخی کشورها برانگیخت. رهیافت‌های انتقادی در تعدیل به راه افتاد و به بسط ادبیات خاصی در این حوزه انجامید. این ادبیات انتقادی را در بیانات آیت‌الله خامنه‌ای نیز می‌توان پی‌جویی کرد. طبیعتا انتظار می‌رود که محصول توسعه‌ی این ادبیات، تغییرات محسوس در واقعیت تقسیم قدرت در جهان امروز و زمان اینک ما باشد. به‌نظر می‌رسد که بتوان انعقاد را از این منظر با دقت عالمانه‌تری نگریست. این مطلب را در چند قسمت توضیح می‌دهیم. @shamim_yasz
🚩شمیـــــــــم یـــــاس
| 🚩 نزاع نظریه‌ها 🔸 نظریه‌ها، برسازنده‌ی جهان واقعی هستند؛ به آن مشروعیت می‌بخشند و ترمیم و دوام آ
| 🚩 چگونه جبهه‌ی مقاومت از هژمونی غرب مرکززدایی کرده است؟ 🔹 دهه‌ی پایانی و دهه‌ی نخست بازه‌ی زمانی تدوین نظریه‌های ترمیم‌گر و رخنه‌پوش ژئوپلیتیک بود؛ بازه‌ای که در آن به پیروزی رسید و اتحاد جماهیر از هم فروپاشید. بار تئوریک این کار بر دوش و قرار داشت. نظرورزی آن‌ها کوه یخی را ساخت که نوک آن را می‌شد در طراحی و اجرای در و در و دید. هانتینگتون آشکارا در کتابش اعلام کرد که درصدد بازسازی نظم نوین جهانی از دل درگیری تمدن‌هاست. کاپلان نیز از کارکرد شورش و آنارشی در تبیین مسابقات جغرافیایی پرده برداشت. 🔸 تمرکز معماری دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی حول پی‌ریزی و پیاده‌سازی نشان‌دهنده‌ی اعتنای این نظام به اهمیت جغرافیا و قدرت برخاسته از آرایش زمین و سرزمین است. ما به تدریج عقلانیت خود را در برای هضم و ترتیبات امنیتی این نقطه‌ی حادثه‌خیز جهان رشد داده و همواره در مسیر بلوغ و تکامل حرکت کرده است. با این نشانه‌هاست که می‌توان قسم خورد که در پس تصمیمات این نظام با عقل شدیدا عمیقی روبه‌رو هستیم که به تغییر افق‌های برسازنده‌ی مناسبات بین‌المللی واقف است و خود را در مقیاس بازی‌گر می‌بیند و میدان را برای بازی‌گری خود تنظیم می‌کند. 🔹 ترسیمی که با ادبیات خاص خودشان از مواجهه‌ی با نظام سلطه ترسیم می‌کنند، بروز و برون‌داد همان عقلانیتی است که می‌خواهد تفوق اروپامحور را بشکند و هژمونی برآمده از آن را از مقام استیلاء به زیر بکشد. طبعا چنین مواجهه‌ای بدون پشتیبانی تئوریک نبوده و نمی‌تواند پیش برود. 🔸 ازاین‌‎رو می‌توان گمانه‌زنی کرد که یک پشتیبان و مجهز به ادراکات هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و روش‌شناختی در پس اراده‌ی معطوف به گذار از نظام سلطه وجود دارد؛ خواه این تئوری آشکارا عرضه گردیده باشد یا به هر دلیلی صرفا در و دولت عمیق آشکار شود. رد پای این تئوری را می‌توان در جاهایی سراغ گرفت که با تولید و به‌کارگیری ادبیاتی جدید، عزم خود را مبنی‌بر مشروعیت‌زدایی از نظم و موجود نشان داده است. 🔹مرکززدایی از نظم غرب‌محور یکی از مهم‌ترین نمودهای نظام فکری پشتیبان جبهه‌ی مقاومت است. تلاش‌های این جبهه به‌نحو واضح و میدانی، مرکزواقع‌شدن غرب در تعریف زندگی ایده‌آل را نشانه گرفته است. این جبهه موفق بوده که لخت‌بودن پادشاه غرب را فریاد بزند و نشان دهد که غرب عملا فاقد صلاحیت لازم برای تعیین هنجارهای اخلاقی، الگوهای سیاسی، شیب مبادلات اقتصادی و روندهای فرهنگی است. 🔸نویسنده‌ی کتاب «هراس بنیادین» در همان سال‌های نخست این ظرفیت را در انقلاب اسلامی مشاهده کرده است. در این کتاب می‌نویسد: رهبران اسلامی در ایران تا حد زیادی در راستای تخریب منطق اروپامداری و غرب‌مداری در جهان تلاش نموده‌اند. بنابراین ظهور اسلام‌گرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن، غرب و اروپا در وضعیت مرکزیت‌زدایی قرار گیرد. 🔹در توضیح سخن سعید باید گفت که وجه نامرئی امپراتوری غرب، همان مرکزیت‌بخشیدن به شیوه‌ی اداره‌ی عرصه‌ی عمومی و سبک زندگی اروپایی است. مرکزیت‌بخشی به تجربه‌زیسته‌ی اروپا، منطق سلطه را تامین می‌کند. این منطق در تعریف جغرافیا نیز بازتاب داشته است. برای مثال، تعریف به‌عنوان مدار شاخص برای تنظیم ساعت در جهان بازتاب همین منطق است. گذر از مستلزم به چالش‌کشیدن اقتدار آن‌دسته از ابزارهای غرب است که با توسل به آن‌ها وانمود می‌کند که بر جغرافیای جهان تسلط دارد و گویا عالم در ید کنترل اوست. این گذار در رفتار جبهه‌ی مقاومت و به چالش‌کشیدن اقتدار ژئوپلیتیکی غرب کاملا نمود و بروز دارد. 🔸با نگاهی عمیق‌تر به این تقابل و با درنظرگرفتن لایه‌های مختلف درگیری دو ، که در یک‌سوی آن جبهه‌ی مقاومت ایستاده است، از شکست نظریه‌ی فرانسیس فوکویاما تفسیر بهتری می‌توان ارائه کرد؛ ازاین‌منظر، اعتراف را باید اذعان به توانایی و توفیق جبهه‌ی مقاومت در مرکزیت‌زدایی از جهان آمریکایی دانست. 🔹در ادامه و امتداد همین تلاش‌های عملی و میدانی جبهه‌ی مقاومت، کاملا قابل فرض است که بتوانیم به لایه‌های دیگری از مبارزه با نظام سلطه از طریق مرکززدایی از جهان غرب در عرصه‌های مختلف بیاندیشیم تا به از خودش پایان ببخشیم. این یادداشت ادامه دارد... @shamim_yasz