#سبک_زندگی #زندگی_به_سبک_روح_الله #امام_خمینی #حفظ_نظام #انتخابات 🌺 وظیفه‌‌‌ای است که باید به آن عمل کنیم 💠 امام خمینی رحمة الله علیه: 🌿 این وظیفه‌‌‌ای است الهی، وظیفه‌‌‌ای است ملی، وظیفه‌‌‌ای است انسانی و وظیفه‌‌‌ای است که ما باید عمل به آن بکنیم، همه مان باید در انتخابات شرکت بکنیم 🆔 @ShamimeOfoq

#سبک_زندگی #زندگی_به_سبک_رهبر #امام_خامنه_ای #مطالعه #علم_آموزی 🌺 بحث علمی 🍀 یک روز در هفته، جمعی از شخصیت‌‌‌های بارز علمی و عده‌ای از مجتهدین با معظم له جلسه‌ای دارند و برخی از مباحث فقهی را مطرح می‌کنند. 📚 ‌‌حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی، مسئول دفتر مقام معظّم رهبری 🆔 @ShamimeOfoq

#آرامش_بهاری #کودک_و_نوجوان 😍خواهر کوچولوی من کتاب داستانم را گذاشتم روی زمین. رفتم تا برای خودم میوه بیاورم. وقتی برگشتم خواهر کوچولویم را دیدم. او کتاب من را کرده بود توی دهانش. جلد کتابم را هم کنده بود. خیلی عصبانی شد و داد زدم: بچه ی بد کتاب من را بده. بشقاب میوه را با عصبانیت روی میز گذاشتم. بشقاب به گلدان خورد و شترق شکست. دویدم و کتاب را از دست خواهرم بیرون کشیدم. خواهر کوچولو بلند بلند گریه کرد. مامان آمد. خواهرم را بغل کرد. یک لیوان آب هم برای من آورد. آب را خوردم. کمی آرام شدم. چشم های قشنگ خواهرم قرمز شده بود. تا من را دید دوباره گریه کرد. خداجان، من دلم نمی خواهد خواهرم از من بترسد. قول می دهم دیگر از دستش عصبانی نشوم. 🌟خشم همنیشین بسیار بدی است. امام علی (ع) ✍🏻نویسنده: هاجر زمانی 🆔 @ShamimeOfoq

#سبک_زندگی #مبارزه_با_هوای_نفس #داستان_راستان #داستان 🌷 داستان موفقیت مرحوم شیخ جعفر مجتهدی رحمه الله در آزمایش هولناک و مهم دوران نوجوانی، در برابر دختران هوسباز 💠 مرحوم مغفور شیخ جعفر مجتهدی رضوان الله علیه می فرمودند: 🌿 در ایام نوجوانی، یک روز که از مدرسه بر می گشتم، در راه پیرزنی را دیدم که مقداری اسباب و اثاثیه در دست داشت. وقتی به او نزدیک شدم، از من خواست تا اسباب را به منزل او ببرم ... به منزل رسیدیم. در را باز کرده و داخل شد و من نیز داخل شدم. ناگهان در بسته شد و من با چند دختر جوان و زیبا، روبرو شدم. آن دختران خواسته نامشروعی داشتند. برای همین به تهدید متوسل شدند و گفتند: ما از تو خواسته هایی داریم که اگر انجام ندهی، با رسوایی مواجه خواهی شد. یک لحظه تامل کرده و نگاهی به اطراف انداختم. ناگهان چشمم به پله هایی افتاد که به پشت بام منتهی می شد. خود را از راه پله ها به پشت بام رساندم. آنها هم به دنبال من به پشت بام آمدند. با این که ساختمان سه طبقه عظیمی بود و دیوارهای بلندی داشت، با گفتن یک «یا علی» بی درنگ خود را از پشت بام به باغی که کنار آن خانه بود، پرتاب کردم. همین که در حال سقوط بودم، دو دست، در زیر کف پاهایم قرار گرفت و مرا به آرامی پایین آورد. 📚 برگرفته از «سوخته اهل بیت، ص10» 🆔 @ShamimeOfoq

#آرامش_بهاری #عترت #سخنرانی 🏷فایل صوتی 📖#تفسیر امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء 🎙با صدای شهید حاج شيخ احمد كافے 🆔 @ShamimeOfoq

#سبک_زندگی #کودک_و_نوجوان #مهارتهای_زندگی 🌿🌷🌿 برای شرکت در کلاس های اوقات فراغت تابستانی مجبوری هر روز راه نسبتا درازی را بپیمایی. کانون شهید مطهری(ره) کلاس های قرآن، احکام، زبان عربی و انگلیسی و امثال آن ها را با شهریه مناسبی دایر کرده است. البته می شد به کلاس‌های خصوصی نزدیک خانه هم رفت. اما چون پول زیادی می‌خواهد از آنها صرف نظر کرده ای. روزهای گرم تابستانی یکی بعد از دیگری می‌آیند و می روند و تو هم هرروز به سر درس و بحث حاضر می شوی. با خود بارها گفته ای: راه کانون در مقایسه با راه چین که چیزی نیست. مگر نه این که پیامبر(ص) فرمود: «علم را بیاموزید حتی اگر در چین باشد.» کانون که سهل است اگر لازم باشد صدها کیلومتر آن طرف‌تر هم که باشد، می‌روی تا به کسب علم نائل شوی. بچه ها نوروزتان مبارک🌿🌷🌿 ✍🏼او چراغ خانه ماست /بیژن شهرامی/ انتشارات بوستان کتاب 🆔 @ShamimeOfoq

#آرامش_بهاری #نماز_و_خانواده #نماز 💠 پایداری بر سفارش دعوت به نماز 💠 🆔 @ShamimeOfoq

#سبک_زندگی #مهارت_های_زندگی #فضای_مجازی #اینترنت #انیمیشن #کودک 🚫 اینترنت ممنوع! 🌐 جستجو در فضای مجازی 🆔 @ShamimeOfoq

#سبک_زندگی #زندگی_مشترک #مهارتهای_زندگی_مشترک #با_هم_تا_بهشت #کلام_ولی 🌷 راز ماندگاری محبت 💠 مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی): 🌿 محبّت در صورتی خواهد ماند که طرفین حقوق یکدیگر و حدود خود را رعایت کنند و از آن تخطّی و تجاوز نکنند. یعنی در واقع هر کدام از این دو طرف که دو شریک هستند و با هم زندگی را بنا میکنند، سعی کنند که جایگاه خود را در دل و ذهن و فکر طرف مقابل، جایگاه راسخ و نافذی قرار دهند. یعنی همان نفوذ معنوی؛ همان ارتباط و پیوند قلبی زن و شوهر. حقوق اسلامی برای این است. 🆔 @ShamimeOfoq

#آرامش_بهاری #مشاوره #کلید_های_تربیت #اقتدار 🔰 قاعده اقتدار در خانواده 🔻 یکی از قواعدی که برای تربیت صحیح باید در خانه رعایت شود «قاعده اقتدار» است. اقتدار والدین باید در خانه حفظ شود. منظور از اقتدار دعوا کردن و ... نیست بلکه یعنی من به گونه ای زندگی کرده باشم که فرزندم مرا قبول داشته باشد و از من حرف شنوی داشته باشد. 🔹در جامعه، معلم، رسانه و ... باید سعی کنند اقتدار والدین حفظ شود . اما این سرمایه چطور ایجاد می‌شود؟ اگر من به همسرم احترام بگذارم و حرفش را گوش کنم، در خانواده برای او اقتدار ایجاد کرده‌ام. ⬅️ همچنین رفتارهای شخصی ما مهم است. اگر پدر درگیر آسیب‌ها و اشتباهات باشد نمی‌تواند اقتداری در مقابل فرزند داشته باشد و در جای لازم فرزند از او حرف شنوی ندارد. 🆔@ShamimeOfoq

#سبک_زندگی #حدیث_زندگی #روابط_اجتماعی #تدبیر #پرهیز_از_تجملات #عبرت #بخشش 🌸 نشانه‌های ایمان 💠 امام صادق علیه‌السلام‌ می‌فرماید: 🌿 «المُؤمِنُ حَسَنُ المَعُونَةِ، خَفِيفُ المَؤُونَةِ، جَيِّدُ التَّدبِيرِ لِمَعِيشَتِهِ، لا يُلْسَعُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَينِ‌؛ 🌷 آدم با ایمان کمک هایش پر ارزش، هزینه هایش کم، در زندگی با تدبیر است، و هرگز از یک سوراخ دوباره گزیده‌ نمی‌شود (و از یک ناحیه دو بار غافلگیر نخواهد شد).» ✍️ سفينة البحار، ج 1، ص 148. ✨شرح کوتاه✨ ایمان جلوه‌‌ها و نشانه‌های علمی و اخلاقی و اجتماعی دارد که بدون آن‌‌‌ها، اسم‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌مسمایی بیش نیست؛ در حدیث فوق به چهار نشانه آن اشاره شده است: 1️⃣ افراد با ایمان کمک‌های ارزنده‌‌ای در اختیار برادران مسلمان خود‌ می‌گذارند، چرا که کمک‌های آنها با دلسوزی و اخلاص و آگاهی همراه است. 2️⃣ آن‌‌ها زندگی پر خرج و تجملاتی که برای تهیه وسایل آن آلوده همه گونه خلافکاری شوند، ندارند. 3️⃣ آن‌‌ها در امر زندگی و مخصوصاً امور اقتصادی با تدبیر و هوشیارند. 4️⃣ آن‌‌ها از هر حادثه‌‌ای فوراً درس عبرت‌ می‌گیرند و به همین دلیل، هرگز از یک ناحیه دو بار ضربه‌ نمی‌خورند! 📚 (یکصد و پنجاه درس زندگی، تالیف حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی) 🆔 @ShamimeOfoq

#آرامش_بهاری #کودک_و_نوجوان 😊😊 کاش مهربان تر بودی جوجه گنجشکه از این شاخه به آن شاخه می پرید. روی یک شاخه کرم کوچولوی چاق و چله ای دید. با خودش گفت: آخ جان غذا، می خورمش. نوکش را باز کرد تا کرم را بگیرد و بخورد. کرم کوچولو ترسید و گفت: می خواهی من را بخوری؟ کاش یک کم مهربان تر بودی و من را نمی خوردی. گنجشکه دلش خواست که مهربان باشد. نوکش را بست. رفت و عقب تر نشست. گربه سیاهه زیر درخت بود. گنجشکه را دید. پرید روی شاخه. با پنجه اش گنجشکه را گرفت تا بخورد. گنجشکه گفت: می خواهی من را بخوری؟ کاش یک کم مهربان تر بودی و من را نمی خوردی. گربه سیاهه دلش خواست که مهربان باشد. دهانش را بست. گنجشکه را گذاشت روی شاخه رفت و عقب تر نشست. کرم کوچولو و گنجشکه و گربه سیاهه با مهربانی به هم نگاه کردند. خندیدند و هر سه تا رفتند دنبال کارشان. ✍🏻نویسنده: عباس عرفانی مهر 🆔 @ShamimeOfoq