#سبک_زندگی
#سیره_خانوادگی_علمای_دین
#زندگی_مشترک
#آیت_الله_مرعشی_نجفی
💖 همسری دوست داشتنی و رفیقی صمیمی
💗 مدت شصت سال با آیتالله مرعشی نجفی -رحمة الله علیه- زندگی کردم. در این مدت هیچگاه نسبت به من با تحكّم سخن نگفت و با من رفتاری تند و خشونتآمیز نداشت. تا وقتی كه قادر به حركت كردن و انجام كاری بود، نمیگذاشت دیگران كاری برایش انجام دهند. حتی هنگامی كه تشنه میشد، برمی خاست و به آشپزخانه میرفت و آب میآشامید و به من نمیگفت. او غیر از این كه همسری خوب، مهربان و دوستداشتنی بود، برای من مانند یك رفیق صمیمی و همكاری غمخوار نیز بود و در كارهای منزل به من كمك میكرد. بسیاری از اوقات در كارهای آشپزخانه، از قبیل درست كردن غذا، پاككردن سبزی و شستن میوه و وسایل آشپزخانه به من كمك میكرد و رفتارشان برای تمامی افراد خانه الگو بود.
📚 (رفیعی، شهاب شریعت، ص306 - 307)
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سیره_خانوادگی_علمای_دین
#زندگی_مشترک
#تربیت_فرزند
#آیت_الله_مرعشی_نجفی
💗 لب هایم را کف پای پدرم گذاشتم
❣️ حضرت آیتالله نجفى مرعشى رحمة الله علیه نسبت به پدر و مادر خویش همیشه به صورت متواضعانه اداى احترام میكرد؛ حتى در همان دوران نوجوانى، اگر مادرش به او مى گفت: برو پدرت را از خواب بیدار كن، براى وى مشكل بود كه با صدا زدن، پدر را از خواب بیدار كند. از ایشان نقل شده است كه فرمود: در نجف بودیم؛ روزى مادرم فرمودند: «پدرت را صدا بزن براى صرف نهار تشریف بیاورد.»
حقیر به طبقه بالا رفتم، دیدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده است. ماندم كه چه كنم؟ خدایا! امر مادر را اطاعت كنم یا با بیدار كردن ایشان از خواب، باعث رنجش خاطر مباركشان شوم؟ خم شدم، لب هایم را كف پاى پدرم گذاشتم و چند بوسه از پاى پدرم برداشتم تا این كه بر اثر قلقلك پا، از خواب بیدار شد، ایشان وقتى این علاقه و ادب و احترام را از من دید فرمود: شهاب الدین تو هستى؟ عرض كردم: بلى آقا. ایشان دو دستش را به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: «پسرم! خداوند عزت تو را بالا برد و تو را از خادمین اهل بیت قرار دهد.»
حضرت آیتالله نجفى مرعشى فرمودند: «هر چه دارم از بركت دعاى پدر است و بارها مى فرمود: من به این مقام و موقعیت نرسیدم، مگر به بركت دعاى پدرم.»
📚 (رفیعی، شهاب شریعت، ص134)
🆔 @ShamimeOfoq