eitaa logo
شمیم افق
1.2هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🦋🌸 «تنها گریه کن»، اسم همان کتابی است که راز زندگی شهید محمد معماریان را دم گوش ما می‌گوید. این کتاب را اکرم اسلامی در 260 صفحه نوشته و راستش اصلاً قصد نداشته کتابی دربارۀ محمد بنویسد! سوژۀ اصلی داستان واقعی او، نه محمد که اشرف‌سادات منتظری، مادر محمد بوده است. خانم نویسنده رفته بوده پی بالا و پایین زندگی این مادر شهید، امّا در میانۀ راه دیده زندگی اشرف‌سادات چنان با جگرگوشه‌اش عجین است که باید این کتاب را با دو قهرمان پیش ببرد! یک قهرمان، زنی است که داستان از روزگار کودکی او شروع می‌شود تا برسد به مبارزه‌ها، تلاش‌ها و مادرانگی‌هاش. قهرمان دیگر، پسری است که تا دم مرگ ‌رفته و با کرامت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به زندگی برگشته تا سال‌ها بعد، کرامتی بزرگ‌تر را از اولاد پیامبر، حضرت اباعبدالله علیه‌السلام به زندگی مادرش، بلکه زندگی همۀ ما نشان دهد. 🆔 @ShamimeOfoq
🌸🌼🌸 مامان من به گلدان خیلی علاقه دارد او سعی می کند که هر روز گل بکارد پر کرده خانه را از گل های سبز و شاداب گاهی به خاک آن ها با کاسه می دهد آب مانند باغبان ها در خانه گرم کار است من فکر می کنم که مامان من بهار است 🌹شعر: ناصر کشاورز 🆔 @ShamimeOfoq
⁉️چی خانومت رو خوشحال می کنه؟ ✔️مثلا وقتی بارون میاد با هم برید بیرون و قدم بزنید. 🌸🌼🌸 🆔 @ShamimeOfoq
👌منظور از لَيْلَة القَدْر ... ▪️في تفسير فرات: بأسانيده المفصّلة عن الصادق عليه السلام أ نّه قال: «إنّا أنْزَلْناهُ في لَيْلَة القَدْر» الليلة فاطمة، والقدر اللَّه، فمن عرف فاطمة عليها السلام حقّ معرفتها فقد أدرك ليلة القدر، وإنّما سمّيت فاطمة لأنّ الخلق فطموا عن معرفتها. 🔸در تفسير «فرات» از حضرت امام صادق عليه السلام در ذيل آيه شريفه «إنّا أنْزَلْناهُ في لَيْلَة القَدْر» نقل كرده است كه فرمودند: مراد از «ليلة»حضرا فاطمه عليها السلام و مقصود از «قدر» خداوند است، پس هر كه حضرت فاطمه عليها السلام را آن طور كه سزاوار است و حقّ معرفت او است بشناسد شب قدر را درك كرده است، و همانا آن حضرت «فاطمه» ناميده شده است زيرا مردم از شناخت او باز داشته شده اند و عاجزند. 📚سوره قدر، آيه ۱ 📚تفسير فرات: ۵۸۱ ح ۷۴۷ 📚 بحار الأنوار: ۶۵/۴۳ ح ۵۸. 🆔 @ShamimeOfoq
💠راه عاقبت به خیری با تسبیحات حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) 🔸حضرت امام‌صادق(علیه‌السلام) خطاب به یڪی از اصحابشان فرمودند: ⚜️«يَا أَبَا هَارُونَ، إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلَام كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ؛ فَالْزَمْهُ، فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِيَ». 🔰 ای ابا‌هارون، همانا ما ڪودڪان خود را همانگونه ڪه به نماز امر می‌ڪنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) نیز امر می‌‌ڪنیم؛پس بر این ذڪر مداومت ڪن، زیرا هر بنده‌ای بر آن مداومت ڪند تیره بخت نمی‌شود 🔻بیان محقق مجلسی رحمة الله علیه: 🔸قوله(عليه‌السلام): ⚜️" فشقي" المراد بالشقاء سوء العاقبة و يقابل السعادة، أو المراد بالتعب الشديد في الدنيا و الآخرة. ▪️مراد از «شقي» همان «شقاء» یعنی بدعاقبت در مقابل واژه سعادت، یا مراد درماندگی شدید در دنیا وآخرت است. ✨براے عاقبت‌بخیرے خـود و فـرزندانمان،این تسبیحات گران‌بهــا را به آنان آمـوزش دهیم📿 📙مـــرآت الـعقــول علامه مجلسی 🆔 @ShamimeOfoq
😄😉😵 می دونی که روز مادر نزدیکه و می دونم که باز هم داری فکر می کنی چه هدیه ای به مادرت بدی! 🤕خوب من یه پیشنهاد برات دارم که البته یه کم به گفتنش شک دارم ولی شایدم به درد خورد. ✔️شعر بگویید: البتّه برای شعر مادرانه گفتن لازم نیست حتماً شاعر حرفه ای باشین همین که از روی احساسات کلمات رو بنویسید، دل‌پذیر می شه؛ امّا برای راحت تر شعر گفتن میتونید از اشعار بزرگان و شعرا هم کمک بگیرین. فقط دقّت داشته باشین سراغ هر شاعری نرید؛ مثلاً اگر فردوسی را انتخاب کنید ممکنه شعرتون این طوری از آب دربیاد: «چنان من به مادر کمک میکنم که گوش فلک هر دو را کر کنم». سراغ هر شعری هم نرید! «اَلا یا ایّها المادر اَدِر کاسا و ناولها که شعر آسان نمود اوّل ولی افتاده مشکل ها». اگر از این مرحله به سلامتی عبور کردین، خیلی خوبه شعرتون رو با آواز به مادر تقدیم کنید. نگران صدای احیاناً ناخوشایند تون هم نباشین. مادر که قطعاً لذّت می بره بقیّه هم فوقش برای چند لحظه گوش هاشونو میگیرن. 🆔 @ShamimeOfoq
🌸🌸🌸 ایستاده بودم رو به روی خانه‎ای روشن؛ خانه‎ای گلی با در چوبی. گفته بودند جواب همه‎ی «چه کنم؟»‌ها آن جا پیدا می‎شود. گفته بودند هرچه در این خانه رخ دهد، حجّت است بر بندگان. ایستاده بودم و می‎نگریستم. جهان، مبهوت و مدهوش، رایحه‎ی جان‎بخش بهشت را از کوچه‎های نانجیب مکّه، تا کوچه‎های بی‎شکیب مدینه، مستانه سر می‎کشید؛ رایحه‎ای که نبیّ خدا(ص) را مشتاقانه به سوی خانه‎ی زهرا(س) می‎کشاند. این نماینده‎ی افلاک، کاری فراتر از نمایندگی در این پهنه‎ی خاکی داشت. «فاطمه» تنها تابلوی پرشکوهی از خلقت نبود که بر دیوار دل مان یا بر بلندای تاریخ بکوبیم و تماشایش کنیم. «فاطمه» از جاده‎ی هر حادثه‎ای که گذشت، قدم گاهش، نورافشان و عطرافشان، ما را به اقتدا فراخواند. 🆔 @ShamimeOfoq
😻😻 چرخونک وسط پارک نشسته بود. دلش م یخواست بچرخد؛ امّا هیچ کس سوارش نبود. چرخونک دوروبر را نگاه کرد. پیش یکوچولو را دید که میومیو آواز م یخواند و قدم می زد. چرخونک داد زد: «آهای پیشی! بیا سوار چرخونک شو. تو آواز بخوان، من هم می چرخم. » پیشی گفت: «نه، من اگر بچرخم، سرم گیج می رود و حالم بد می شود. » چرخونک هی گفت و گفت، تا این که پیشی قبول کرد؛ امّا گفت: «قول بده که تند نچرخی. خیلی یواش بچرخی! » چرخونک هم قول داد. پیشی سوار شد. چرخونک یواش یواش چرخید؛ امّا یک ذرّه که چرخید، قولش یادش رفت. تُندتر و تندتر چرخید. سر پیشی گیج رفت. رنگش پرید و غش کرد. دیگر میو نکرد. چرخونک ترسید. داد زد: «وای! چه کار کنم؟ پیش یکوچولو غش کرد. » مامان پیشی صدای چرخونک را شنید. دوید، آمد و گفت: «کاری نکن، فقط بایست! » چرخونک دیگر نچرخید. مامان، پیشی را بغل کرد و او را بوسید. حالِ پیشی جا آمد. چرخونک خوش حال شد و دیگر هیچوقت خیلی تند نچرخید. 🌹نویسنده: لاله جعفری 🆔 @ShamimeOfoq
🌺 3 دقیقه با خطبه فدکیه 🌸 از خود گذشتن 💠 حضرت زهرا سلام الله علیها: 🌿 «هنگامی که مبعوث شد، امّت‌‌‌‌‌ها را مشاهده کرد که مذاهب پراکنده‌‌‌ای را برگزیده‌اند؛ گروهی برگرد آتش طواف‌ می‌کنند، و گروهی در برابر بت‌‌‌‌‌ها سر تعظیم فرود آورده اند، و با این که با قلب خود خدا را شناخته اند، او را انکار‌ می‌کنند. خداوند به نور محمّد (صلّی الله علیه و آله) ظلمت‌‌‌‌‌ها را برچید، و پرده‌‌های ظلمت را از دل‌‌‌‌‌ها کنار زد، و ابرهای تیره و تار را از مقابل چشم‌‌‌‌‌ها برطرف ساخت. او برای هدایت مردم قیام کرد، و آنها را از گمراهی و غوایت رهایی بخشید، و چشم هایشان را بینا ساخت، و به آئین محکم و پا برجای اسلام رهنمون گشت، و آنها را به راه راست دعوت فرمود.» 🌷🌷🌷 🍃 در همیشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تاریخ و حتی در زمانِ ما، افرادی بوده و هستند که معنای زندگی برایشان فقط خوش بودن و خوش گذراندن خودشان و خانواده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان نیست. این طور نیست که کاری به کارِ جامعه و اطرافیانشان نداشته باشند و اگر برای آن‌‌‌‌‌ها مشکل یا خطری پیش بیاید،‌‌‌ بی‌تفاوت از کنارش عبور کنند و راحتی خودشان را به هیچ قیمتی به خطر نیندازند. آنان از خودشان‌ می‌گذرند و مانند شمع‌ می‌سوزند تا نوری باشند برای روشن کردن آینده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی یک جامعه و یک ملت. افراد فداکاری مانند رئیسعلی دلواری، ستارخان و باقرخان، میرزا کوچک خان جنگلی و تک تک شهدای انقلاب و دفاع مقدس که با گذشتن از جانشان، سرنوشت افراد و ملتی را تغییر دادند و بسته به ارزش فداکاری شان، یاد و نامشان در تاریخ زنده و باقی خواهد ماند. 🍃 فداکاری برای حفظ جانِ انسان‌‌‌‌‌‌‌‌ها، از ارزش بسیار زیادی برخوردار است ولی از آن بالاتر، فداکاری برای هدایت و راهنمایی انسان هاست. چراکه به فرموده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی قرآن: کسانی که گمراه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و دیگران را گمراه‌ می‌کنند، مردگانی هستند که حیات ظاهری دارند و مرگشان به مراتب بهتر از حیاتشان است. 🍃 بهترین‌‌های خلقت که در همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خوبی‌‌‌‌‌ها پیشتاز بودند و در انجام هیچ کدام سستی و کوتاهی نکردند، پیامبران و اهل بیت (علیهم السلام) هستند. همان‌‌‌‌‌ها که در راه هدایت انسان‌‌‌‌‌ها رنج و زحمت بسیاری کشیدند و زندگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان به شهادت ختم شد؛ و گل سرسبد آن‌‌‌‌‌ها پیامبر گرامی اسلام بود که فرمود «هیچ پیامبری به مانند من آزار و اذیت نشد». 🍃 حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، پس از شهادت به رسالت پدرش رسول اللّه ، به گوشه‌‌‌ای از تلاش‌‌‌‌‌ها و زحمات ایشان اشاره فرمود و با یادآوری دوران جاهلیت که کمتر از 25 سال از آن گذشته بود، زندگی پَست و تاریک مسلمانان را به یادشان آورد تا قدر نعمتی که از آن غافل شده‌اند، بیشتر بدانند. 🆔 @ShamimeOfoq
8️⃣ زندگی به سبک یاس نبوی 💠 صبر بر فقر همسر 🔹صبح است. از خواب بیدار می‌شوند. علی (ع) از فاطمه (س) می‌پرسد: چیزی برای خوردن داریم؟» فاطمه (س) شرمنده پاسخش می‌دهد: هر چه داشتیم این دو روز بین شما و حسنین (عا) تقسیم کردم و خودم هیچ چیز نخورده‌ام.» على (ع) می‌فرماید: «چرا به من نگفتی تا غذایی تهیه کنم؟» فاطمه (س) جواب داد :«از خدای خودم حیا می‌کنم چیزی از تو درخواست کنم که توان انجامش را نداری». ✍️(بحار الانوار، ج ۳۷، ص 102.) 🆔 @ShamimeOfoq
4️⃣ یاس بی نشان 🌷 ایثار فاطمه (س) 🍃 ای مردم، کسی حاضر است این غریبه را میهمان خانه خویش کند؟ سؤال رسول خدا (ص) تمام شد، اما جوابی نیامد. فقر در مدینه همه‌گیر شده بود؛ مهاجرين که دارایی‌هایشان را در مکه گذاشته بودند، انصار هم هر چه داشتند با مهاجرين قسمت کرده بودند، حتی خانه‌ها مثل همیشه دست با کرامت علی (ع) بود که به یاری پیامبر (ص) آمد. میهمان را به خانه برد. - ای دختر رسول خدا آیا غذایی در منزل هست؟! - اندازه خوراک یک کودک زهرای اطهر (س) به احترام همسرش کودکان را گرسنه خواباند و غذا را برای میهمان آورد. فردای آن روز رسول خدا (ص) و بعد از دیدار علی (ع) اشک شوق ریخته فرمودند: «على جان! این کارتان ملائک الهی را به تعجب واداشت و این آیه در حق شما نازل شد: (هر چند به چیزی نیازمند باشند باز دیگران را بر خویش در آن مقدم می‌دارند)». 💠 حضرت فاطمه زهرا (س): 🌿اگر آنچه را که ما اهل بیت (ع) دستور داده‌ایم عمل کنی و از آنچه نهی کرده‌ایم خودداری نمائی، تو از شیعیان ما هستی وگرنه، خير. ✍️ تفسير الامام العسكري، ص 320 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 دخترم! تلخی زندگی را بچش! 🌿 در روزهاى نخست شكل گیرى حكومت اسلامى در مدینه، مشكلات فراوان و طاقت فرسایى بر مسلمانان وارد شد. بسیارى از مهاجرین و انصار، با تنگدستى روزگار مى گذراندند، به یقین، با وجود این حالت رقّت بار، كه براى حفظ اسلام و پیروى از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله پیش آمده بود، هرگز براى انسان هاى باتقوا و دین دار، قابل قبول نبود كه خود در بهترین شرایط زندگى كنند و دیگر مسلمانان را به حال خود رها سازند. بدین جهت حضرت زهرا سلام الله علیها، كه از نزدیك شاهد این مسائل بود، چگونه مى توانست چیزى بگوید در حالى كه على علیه السلام نیز یكى از همان تهى دستان بود كه همانند سایر مسلمانان زندگى مى كرد و اگر هم بر چیزى دست مى یافت، دیگران را بر خود مقدم مى داشت. 🌿 تا چند سال وضع به همین منوال سپرى شد، على و فاطمه، زیراندازى به جز یك پوست گوسفند كه روى آن مى خوابیدند، نداشتند، با این حال فاطمه سلام الله علیها صبر كرد و سختى هاى زندگى را به خاطر خدا و پدر و شوهر خویش تحمل كرد. پیامبر ضمن باخبر بودن از وضع معیشتى على و فاطمه، پیوسته دختر خود را به صبر و شكیبایى در برابر مشكلات زندگى فرا مى خواند. 🌿 انس گوید: روزى فاطمه سلام الله علیها خدمت پدر آمده، عرض كرد: یا رسول الله! من و پسر عمویم، زیراندازى جز یك پوست گوسفند نداریم، كه شبها ما از آن استفاده مى كنیم و روزها، علف شترمان را روى آن پهن مى نماییم. 🌿 پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: دخترم! صبر كن، زیرا موسى بن عمران ده سال از روزهاى زندگى خود را سپرى كرد، در حالى كه چیزى جز یك عباى قطوانیه نداشت. 🌿 هم چنین نقل شده است كه روزى، پیامبر و ابوبكر و عمر به دعوت ابوایوب به منزل او رفتند، حضرت مقدارى از گوشت را برداشت و در قرص نانى گذارده به ابوایوب فرمود: این را به خانه فاطمه برسان؛ زیرا چند روز است كه از چنین غذایى استفاده نكرده است. 🌿 جابر انصارى گوید: روزى پیامبر، چشمش به فاطمه افتاد، در حالى كه عبایى از پشم شتر بر سر افكنده و با دو دست خود آرد مى كرد، و فرزند خود را نیز شیر مى داد. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله، از دیدن این منظره متأثّر شده و در حالى كه اشك بر گونه هایش جارى بود، فرمود: دخترم! پیش از شیرینى آخرت تلخى دنیا را بچش. فاطمه سلام الله علیها عرض كرد: یا رسول الله! خداوند را در برابر نعمت هایش ستایش مى كنم و بر نعمتهاى ظاهرى اش شكرگزارم. 📚 [فاطمه سلام الله علیها، الگوی حیات زیبا، مروجی طبسی.] 🆔 @ShamimeOfoq
🌈سلام، سلام، روز رنگیت بخیر🌈 هر وقت در زندگی به دری خوردی که بسته بود، ناامید نباش، اگر قرار بود باز نشود به جایش دیوار می گذاشتند🌼🌸🌼 🆔 @ShamimeOfoq
🌸🌼🌸 امروز من و مامان رفتیم بازار. بازار پر بود از چیزهای قشنگی که دلشان می خواست ما آن ها را بخریم. مامان یک گلدان شمعدانی خرید و به من گفت: خانه ما با این گلدان خیلی قشنگ تر می شود. او برایم قصه آدم مهربانی را گفت که سال ها پیش رئیس جمهور ایران بود. او خیلی ساده زندگی می کرد. مردم او را خیلی دوست داشتند وقتی شهید شد همه برایش غصه خوردند. مامان توی گوشم گفت: زندگی ساده خیلی قشنگ است. ما دوتا عروسک خریدیم. یکی برای من و یکی برای دوستم که اصلا عروسک ندارد. خدای مهربانم کاش تو از این کار ما خوشحال شده باشی. گلدان شمعدانی حیاط ما را قشنگ کرده است. حتما عروسک ها هم بازی من و دوستم را قشنگ تر می کنند. 🌹نویسنده: کبری بابایی 🆔 @ShamimeOfoq
🌸🌼🌸 بی کران است و آرام مادرم آسمان است مثل خورشید زیبا واقعا مهربان است عشق را پرورانده روز و شب مادرانه روح سبز بهار است در زمستان خانه گرچه من ناسپاسم باز صبرش زیاد است قورت داده غمش را ظاهرش خوب و شاد است مادرم یک فرشته ست گرچه بالی ندارد غیر از آرامش من او خیالی ندارد 🌹شعر: زهرا داوری 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 فلسفه ایمان 💠 حضرت فاطمه سلام اللّه علیها: 🌿 خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را برای طهارت از شرک و نجات از گمراهی‌ها و شقاوت‌ها قرار داد. ✍️ ریاحین الشّریعة: ج 1، ص 312 🆔 @ShamimeOfoq
9️⃣ زندگی به سبک یاس نبوی 💠 شبیه پدرت باش 🔹پسرکِ شیرینش را بغل گرفته و با او بازی می‌کند. از همان کودکی پسر را حق‌جو و یکتاپرست تربیت کرده. او را بالا می‌اندازد و برایش شعر می‌خواند به این مضمون: «شبیه پدرت باش حسن، و ریسمان را از گردن حق بردار، خدای صاحب نعمت را عبادت کن، و با دشمنان و کینه توزان رفاقت نکن!» ✍️(بحارالانوار، جلد۴۳، صفحه286.) 🆔 @ShamimeOfoq
4️⃣ زندگی به سبک مادر 💠 نشان خوبان 🔹 تشخیص درست و گام نهادن در مسیر وظیفه، وجه ممتاز خوبان است؛ مؤمنانی اهل عبادت و بصیرت که سیاست را با دیانت آمیخته‌اند و به تنها چیزی که می‌اندیشند انجام وظیفه، ولایت‌مداری و دفاع همه جانبه از آموزه‌های دینی است و چون زندگی خود را با خدا معامله کرده‌اند، از هجمه‌ها، ناملایمات و شایعات مخالفان و دشمنان، ترسی به دل راه نمی‌دهند و در دفاع از دین و ولایت، ذره‌ای تردید نمی‌کنند. 💠 امام خامنه‌ای (مدظله العالی): 🌿 ما باید راه فاطمه زهرا (س) را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمی‌گوییم که این قدر در محراب عبادت خدا ایستاد، «حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا»!. ماهم باید در محراب عبادت بایستیم. ماهم باید ذکر خدا بگوییم. ماهم باید محبت الهی را در دلمان روز به روز زیاد کنیم. مگر نمی‌گوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم باید در همه حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمی‌گوییم که یک تنه در مقابل جامعه بزرگ زمان خود ایستاد؟ 📚 (بیانات در دیدار جمعی از مداحان، ۵ دی ۱۳۷۰) 🆔 @ShamimeOfoq
5️⃣ یاس بی نشان 🌷بهشت پیامبر(ص) 🍃یک‌بار عایشه به پیامبر (ص) گفت: چرا این‌قدر فاطمه را می‌بویی؟ چرا این‌قدر فاطمه (س) را می‌بوسی؟ چرا به هر دیدار فاطمه (س)، تو جان دوباره می‌گیری؟ گفتم: خموش! عایشه! فاطمه (س) بهشت من است، فاطمه (س) کوثر من است، من از فاطمه (س) بوی بهشت می‌شنوم، فاطمه (س) عين بهشت است، فاطمه (س) جواز بهشت است، رضای من در گروی رضای فاطمه (س) است، رضای خدا در گروی رضای فاطمه (س) است، خشم فاطمه (س) جهنم خداست و رضای فاطمه (س) بهشت خدا. فاطمه جان! خاطر تو را نه فقط بدین خاطر می‌خواهم که تو دختر منی، تو سیده زنان عالمیانی، تو برترین زن عالمی، خدا تو را چنین برگزیده است و خدا به تو چنین عشق می‌ورزد. این را من از خودم نمی‌گویم، کدام حرف را من از جانب خودم گفته‌ام؟ آن شب که به معراج رفته بودم، دیدم که بر در بهشت به زیباترین خط نوشته است: خدایی جز خدای بی‌همتا نیست، محمد (ص) پیامبر خداست. على (ع) معشوق خداست، فاطمه (س)، حسن و حسین (عا) برگزیدگان خدا هستند و لعنت خدا بر آنان که کینه ورز این عزیزان خدا باشند. 💠 حضرت فاطمه زهرا (س): 🌿خداوندا، به حق اولیاء و مقربانی که آنها را برگزیده‌ای، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائی من با ایشان، از تو می‌خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشی. 🆔 @ShamimeOfoq
🌺 3 دقیقه با خطبه فدکیه 🌸 پیامبرِ دلسوز 💠 حضرت زهرا سلام الله علیها: 🌿 «سپس خداوند او را با نهایت محبت و اختیار خود و از روی رغبت و ایثار قبض روح کرد، سرانجام او از رنج این جهان آسوده شد و هم اکنون در میان فرشتگان، و خشنودی پروردگار غفار و در جوار قرب خداوند جبار قرار دارد. درود خدا بر پدرم پیامبر (صلّی الله علیه و آله) امین وحی، و برگزیده او از میان خلایق باد، و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش.» 🌷🌷🌷 🍃 درد، دیدنی نیست. هیچ کس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نمی‌تواند درد را ببیند ولی نشانه‌هایش را چرا. عرقی که روی پیشانی بیمار‌ می‌نشیند و به خود پیچیدن و‌‌‌ بی‌تابی، بخشی از نشانه‌‌های دردند. بعضی دردها اما سنگین ترند. مادرانِ جوان از دست داده، مویشان زودتر از هم سن و سالانشان سفید‌ می‌شود، از دردِ داغ جوان. دردی که دیدنی نیست اما کمر را خم‌ می‌کند و مو را سفید. 🍃 غم و غصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی انسان‌‌‌‌‌ها یکسان نیست. بعضی‌‌‌‌‌ها غصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نداری و فقر را‌ می‌خورند، بعضی‌‌‌‌‌ها غصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مریضی و بیماری و بعضی‌‌‌‌‌ها غصه‌‌‌‌هایی متفاوت‌تر. غصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ازدواج و تحصیل و شغل و...، هر کس به فراخور حال و جایگاهش. اما عده‌‌‌ای هستند که غصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان برای دردها و مصیبت‌‌های خودشان نیست. از درد‌‌‌ بی‌دینی مردم، غصه‌ می‌خورند. دردشان، غربتِ خداست در میان مردم. غصه دارند که چرا گناه در جامعه زیاد است و چرا خوب‌‌‌‌‌ها کم و نایاب‌اند. تا جایی که‌ می‌توانند برای راهنمایی مردم به راه درست تلاش‌ می‌کنند و در این راه از هر چه دارند‌ می‌گذرند. وقت‌‌‌‌هایی که دیگران در حال برنامه ریزی برای جمع کردن ثروت بیشتر هستند، آن‌‌‌‌‌ها در فکر پیدا کردن راه‌‌های هدایت مردم اند. آن‌‌‌‌‌ها در این دنیا خیلی بیشتر از بقیه اذیت‌ می‌شوند و زمان از دنیا رفتنشان، زمان شروع راحتی و آرامش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان است. 🍃 خداوند مهربان هم پاداش این غم و اندوهشان را به بهترین نحو خواهد داد و اولین پاداش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را این قرار‌ می‌دهد که به راحتی جان‌ می‌دهند و فرشتگان ایشان را در میان خود‌ می‌گیرند و در بهشت برین، در جوار رحمت الهی، آرام‌ می‌گیرند. 🍃 پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله)، دلسوزترین آفریده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خدا نسبت به بندگان بود و در لحظه لحظه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زندگی خود، غم و غصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آنان را‌ می‌خورد و حتی برای گناه کاران امتش نیز از خداوند مهربان، طلب رحمت و مغفرت‌ می‌نمود و حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خود، جایگاه بلند پدرش را در نزد خداوند متعال، برای مسلمانانی که به حق مسلم دخترش، دست درازی کرده بودند بیان فرمود. 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 دست های پینه بسته 💠 شیخ صدوق، از امیرمؤمنان علیه السلام روایت كرده است كه فرمود: «فاطمه سلام الله علیها آن قدر با مشك آب مى آورد كه بند مشك در سینه اش اثر نهاد، و آن قدر دستاس مى كرد كه دستش زبر شد و پینه بست، و آن قدر خانه را جارو می زد كه لباس هایش گردآلود مى شد، و آن قدر آتش در زیر دیگ مى افروخت كه لباس هایش دودآلود و سیاه مى شد...» 📚 [هدایتگران راه نور، زندگانی صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها، آیت الله محمدتقی مدرسی، م: محمدصادق شریعت] 🆔 @ShamimeOfoq
🔻حاجت روایی با نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها 🔸ملا عباس سیبویه یزدی می گوید: من پسر عمویی به نام حاج شیخ علی داشتم که از علما و روحانیون یزد بود . یک سال آن مرحوم با چند نفر از دوستان یزدی برای تشرف به حج به کربلا مشرف شده و به منزل ما وارد شدند و پس از چند روز به مکه عزیمت نمودند . من بعد از انجام مراسم حج ، انتظار مراجعت پسر عمویم را داشتم ولی مدتها گذشت و خبری نشد. خیال کردم که از مکه برگشته و به یزد رفته است . تا اینکه روزی در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) به دوستان و رفقای او برخوردم اصرار کردم مگر چه شده ، اگر فوت کرده است بگویید . گفتند واقع قضیه این است که روزی حاج شیخ علی به عزم طواف مستحبی و زیارت خانه خدا ، از منزل بیرون رفت و دیگر نیامد . ما هر چه انتظار بردیم و درباره او تجسس کردیم ، از او خبری به دست نیاوردیم . مأیوس شده حرکت نمودیم و اینک اثاثیه او را با خود به یزد می بریم که به خانواده اش تحویل دهیم. احتمال می دهیم که اهل سنت او را هلاک کرده باشند . من از شنیدن این خبر بسیار متأثر شدم . بعد از چند سال روزی دیدم در منزل را می زنند . در را باز کردم ، دیدم پسر عموست . بسیار تعجب کردم و پس از معانقه و روبوسی گفتم : فلانی کجا بودی و از کجا می آیی ؟ گفت : اکنون از یزد می آیم . گفتم : چنانچه نقل کردند تو در مکه مفقود شده بودی ، چطور از یزد می آیی ؟ گفت : روزی پس از انجام مراسم حج از منزل بیرون آمدم و به مسجدالحرام مشرف شدم . طواف کرده و نماز طواف خواندم و به منزل باز گشتم . در راه ، مردی جلو آمد و گفت : تو شیخ علی یزدی نیستی ؟ گفتم : چرا . خلاصه با اصرار مرا به منزلش برد و هر چه به او گفتم شما کیستید ، من شما را به جا نمی آورم ، گفت : خواهی شناخت. خلاصه اینکه متوجه شدم شیخ جابر همسایه سابق ما کنار مصلی یزد بود که سنی مذهب بود و اکنون با همدستی دوستان خود قصد داشت مرا به جرم شیعه بودن به قتل برساند. درب های منزل را بستند و قصد کشتن من را کردند. هر چه التماس کردم موثر واقع نشد .و خلاصه ، دیدم مشغول مذاکره درباره کیفیت قتل و کشتن من هستند ، به شیخ جابر گفتم : حالا که چنین است پس بگذار من دو رکعت نماز بخوانم . گفت بخوان . گفتم : در اینجا ، با توطئه‌ ی شما برای قتل من ، من حضور قلب ندارم . گفت : هر کجا می خواهی بخوان که راه فراری نیست! آمدم در حیاط کوچک منزل ، و دو رکعت نماز استغاثه به حضرت زهرا(س) صدیقه کبری خواندم و بعد از نماز و تسبیح به سجده رفتم و چهار صد و ده مرتبه ((یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی )) گفتم و التماس کردم که راضی نباشید من در این بلد غربت به دست دشمنان شما به وضع فجیع کشته شوم و اهل و عیالم در یزد چشم انتظارم بمانند . در این حال روزنه امیدی به قلبم باز شد ، به فکرم رسید بالای بام منزل رفته خود را به کوچه بیندازم و به دست آنها کشته نشوم و شاید مولایم امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) با دست یداللهی خود مرا بگیرد که مصدوم نشوم . پس فورا از پله ها بالا رفتم که نقشه خود را عملی کنم . به لب بام آمدم بامهای مکه اطرافش قریب یک متر حریم و دیواری دارد که مانع سقوط اطفال و افراد است . دیدم این بام اطرافش دیوار ندارد . شب مهتابی بود . نگاهی به اطراف انداختم ، دیدم گویا شهر مکه نیست ، زیرا مکه شهری کوهستانی بوده و اطرافش محصور به کوههای قبیس و حرا و نور است ولی اینجا فقط در جنوبش رشته کوهی نمایان است که شبیه به کوه طرز جان یزد است لب بام منزل آمدم که ببینم نواصب چه می کنند ؟ با کمال تعجب دیدم اینجا منزل خودم در یزد می‌باشد ! گفتم : عجب ! خواب می بینم ، من مکه بودم ، و اینجا یزد و خانه من است ! پس آهسته بچه ها و عیالم را که در اطاق بودند صدا زدم . آنها ترسیدند و به هم گفتند : صدای بابا می آید . عیالم به آنها می گفت‌: بابایتان مکه است چند ماه دیگر می آید .پس آرام آنها را صدا زدم و گفتم : نترسید من خودم هستم بیایید در بام را باز کنید بچه ها دویدند و در را باز کردند همه مات و مبهوت بودند . گفتم : خدا را شکر نمایید که مرا به برکت توسل به حضرت فاطمه زهرا از کشته شدن نجات داد و به یک طرفه العین مرا از مکه به یزد آورد سپس مشروح جریان را برای آنها نقل کردم. 📚 گنجینه دانشمندان جلد هفتم 🆔 @ShamimeOfoq
🌷فاطمه (س) فدایی ولایت 🍃 یکی از ضروری‌ترین عرصه‌هایی که در آن بایستی به فاطمه زهرا (س) اقتدا نمود، عرصه دفاع از حریم امامت و ولایت می‌باشد. در فرهنگ شیعیان، حضرت صدیقه طاهره (س) به عنوان حامی و فدایی ولایت لقب گرفته‌اند؛ چرا که او در کوتاه دوره زندگانی خویش پس از هجران رسول خدا (ص) زیباترین جلوه پاسداری از حریم ولایت را به تصویر کشانید و یگانه‌ترین اسوه‌گری را در این گستره بر تارك تاریخ جاودانه گردانید. فاطمه (س) شیداترین پروانه شمع امامت بود: پروانه عاشقی که با سوختن و فداسازی خویش به همگان آموخت که امام برحق چونان کعبه است؛ کعبه‌ای که مردم بایستی بر گردش طواف نمایند؛ نه او بر گرد مردم. این، فاطمه (س) بود که عاشقانه‌ترین پاسداشت را از حریم امامت روا داشت. این، فاطمه (س) بود که یگانه‌ترین اسوه‌دهی را در همرهی با ولایت ادا ساخت؛ همو که پهلویش شکست و در خون نشست؛ اما لحظه‌ای از یاوری ولی امر خویش از پای ننشست؛ هموکه با فریادهای جگرسوز خویش، زیباترین شعار ولایت‌مداری را در گوش جان پیروان خویش طنین‌‌انداز ساخت: ای ولی امر من! روحم به فدای روح تو و جانم سپر بلای تو! هماره همراه تو خواهم بود؛ چه در خیر و نیکی به سر بری و چه در سختی و بلا گرفتار شوی! باری، پیشتازترین، خالص‌ترین و کاری‌ترین حمایت‌گر ولایت و امامت، فاطمه (س) بود و هموست که بایستی مقتدا و اسوه ما در این برهه از زمان واقع شود. 💠حضرت فاطمه زهرا (س): 🌿 امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آنکه منتظر باشند تا او به سوی آنها بیاید. 🆔 @ShamimeOfoq
🌸🦋🌸 کتاب «خاطرات سفیر» به روایت خانم نیلوفر شادمهری با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس می‌برد و او را با رویدادها، تجربه‌ها و خاطراتش شریک می‌کند. خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هرچند برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجهه‌ی او با آدم‌های مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذاب‌تر می‌کند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناس‌ترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس». 🆔 @ShamimeOfoq