eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 تراز مدیرِ خدایی 🌿 بالای کوه آب نبود، میرفتند پایین کوه، برفهای آب شده را میآوردند بالا. رسیده بودیم بالای قلّه؛ بعد از سه ساعت کوه پیمایی. با این که کلی توی راه آب خورده بودم. باز تشنه بودم. حاجی قبل از ما آنجا بود. 🌿 علی، مسئول قله برایمان شربت آورد. همه برداشتیم غیر از حاجی. - چرا نمیخوری حاجی؟ - ما میریم پایین، آب هست. شما زحمت کشیدین، این آب ذخیرهی شماست. 🌸✨ یاد و خاطره جاویدالأثر سرلشکر پاسدار حاج احمد متوسلیان گرامی باد. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
💗 ایثار 🌹 خبر آوردند دستگیر شده، با دو نفر دیگر اعلامیه پخش میکردند. آن دو تا زن و بچه داشتند. احمد همه چیز را گردن گرفته بود تا آن ها را خلاص کند. 🌸✨ یاد و خاطره جاوید الأثر سرلشکر پاسدار حاج احمد متوسلیان گرامی باد. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 ایثار در عمل 🍃 توی مریوان، ارتفاع کانی میران، یک سنگر داشتیم، توش ده - دوازده نفر خوابیده بودیم. جا نبود. شب که شد پتو برداشت، رفت بیرون خوابید. 🌸✨ یاد و خاطره جاویدالأثر سرلشکر پاسدار حاج احمد متوسلیان گرامی باد. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 مدیریت به سبک شهدا 🌿 برای انجام دادنِ کارهای سنگر توی مریوان، اوَّلین نفر اسم خودش را مینوشت. حاجی با وجود مسؤولیت سنگین فرماندهی سپاه، در هر حالت و موقعیتی، سخت مقید بود که نوبت انجام مسؤولیت نظافت را رعایت کند. سفره می انداخت و جمع میکرد، غذا و چای آماده و تقسیم میکرد، بعد هم خیلی تمیز ظرف ها را می شست، سنگر و محوطه و حتی دستشویی و توالتها را به دقّت نظافت و ضد عفونی میکرد. 🌸✨ یاد و خاطره جاویدالأثر سرلشکر پاسدار حاج احمد متوسلیان گرامی باد. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 خادم رزمنده ها 🌿 رفت بیرون. حمام را روشن کردم. وقتی آمد، یک لگن لباسِ شسته دستش بود. برد پهن کرد. صبح زود بلند شدم لباس ها را جمع کنم. بند خالی بود. 🌸✨ یاد و خاطره جاویدالأثر سرلشکر پاسدار حاج احمد متوسلیان گرامی باد. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 مدیری از جنس مردم 🌿 از بیمارستان برگشته بودم. با آن وضعم فقط جای یک نفر توی ماشین بود. من یا حاجی. فکر کردم: «حالا یه جوری تا اردوگاه تحمل میکنیم دیگه». سوار شدم. در را بست. به راننده گفت: «ایشون را ببر برسون.» راننده فقط گفت: «چشم.» راه افتادیم. برگشتم نگاه کردم. دور میشدیم ازش. زیر باران خیس می شد و می آمد. 🌸✨ پرچم دار جهاد و شهادت، شهید حسین خرازی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 قابل توجه رییس رؤسا! 🌿 با اینکه پایش را گچ گرفته بود رفت توی حمام و لباس همه ی بچه ها را شست. نصف روز طول کشید. گفتم الآن تمام گچ، نم برداشته و باید عوضش کرد. اما یک قطره آب هم روی گچ نریخته بود. میگفت: «مال بیتالمال بود، مواظب بودم خیس نشه» 🌸✨ یاد و خاطره جاوید الأثر سر لشکر پاسدار حاج احمد متوسلیان گرامی باد. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷از خود گذشتن 🌿 ترکش توپ خورده به گلوشان؛ خودش و راننده اش. خونریزیش شدید شده، نمی گذارد زخمش را ببندم. میگوید: «اول اون! اون زن و بچّه داره. امانته دست من...» بی هوش می شود. 🌸✨ پرچم دار جهاد و شهادت، شهید حسین خرازی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 فرمانده ی آسمانی 🌿 دلم برای حاجی تنگ شده بود. یک روز بعدازظهر که همه از گرما، یک سنگر برای خودشان جور کرده بودند، رفتم قرارگاه. کنار منبع آب نشسته بود و ظرف های ناهار بچّه ها را می شست، یکی یکی. 🌸✨ یاد و خاطره جاوید الأثر سر لشکر پاسدار حاج احمد متوسلیان گرامی باد. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq