#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_دوم ✨
مدتی گذشت و فرزندم حسن وارد خانه شد.
گفت: «سلام مامان جون»
من هم گفتم: «سلام پسر خوبم، نور چشمم، میوهی دلم»
حسن گفت: «چه بوی خوبی میاد مامانی، انگار بوی عطر بابابزرگم پیامبر خداست.»
گفتم: «بله عزیزدلم، بابابزرگ زیر کسا هستند.»
حسن با خوشحالی به سمت پدربزرگش رفت و گفت:«سلام بابابزرگ عزیزم، پیامبر خوب خدا، اجازه هست من هم زیر کسا بیام؟»
پدرم گفتند: «سلام نوهی عزیزم، مهربونم و بخشنده ترینم، بله بفرما.»
حسن هم خودش را زیر عبا کنار پیامبر جا داد.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01