#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_اول ✨
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام من فاطمه هستم، دختر پیامبراسلام، حضرت محمد صلاللهعلیه و آله.
میخواهم ماجرای یک روز که پدرم به دیدارم آمده بودند را تعریف کنم.
یک روز پدرم به خانه ما آمدند. با لبخند به من سلام کردند و من هم با خوشرویی و خوشحالی جواب سلام شان را دادم.
پدرم گفتند :«کمی احساس ضعف می کنم.» من هم گفتم : «خدا نکنه مریض بشید بابا جونم، خدا حفظتون کنه.»
پدرم گفتند: «فاطمه جونم، برام کسای یمانی (عبای یمانی) را بیار، لطفا روم بنداز کمی استراحت کنم.»
من هم سریع کسا (عبا) را آوردم و روی پدرم انداختم و همینطور به ایشان نگاه می کردم که صورتشان مثل ماه میدرخشید.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_دوم ✨
مدتی گذشت و فرزندم حسن وارد خانه شد.
گفت: «سلام مامان جون»
من هم گفتم: «سلام پسر خوبم، نور چشمم، میوهی دلم»
حسن گفت: «چه بوی خوبی میاد مامانی، انگار بوی عطر بابابزرگم پیامبر خداست.»
گفتم: «بله عزیزدلم، بابابزرگ زیر کسا هستند.»
حسن با خوشحالی به سمت پدربزرگش رفت و گفت:«سلام بابابزرگ عزیزم، پیامبر خوب خدا، اجازه هست من هم زیر کسا بیام؟»
پدرم گفتند: «سلام نوهی عزیزم، مهربونم و بخشنده ترینم، بله بفرما.»
حسن هم خودش را زیر عبا کنار پیامبر جا داد.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_سوم ✨
کمی بعد، پسر دیگرم حسین وارد خانه شد.
گفت: «سلام مامان جون»
گفتم: «سلام پسرخوبم، عزیزدلم، نورچشمم، میوهی دلم»
حسین گفت: «چه بوی خوبی میاد مامانی، انگار بوی عطر بابابزرگم پیامبر خداست.»
گفتم: «بله عزیزدلم، بابابزرگ و برادرت زیر کسا هستند.»
حسین با خوشحالی به سمت پدربزرگش رفت و گفت:«سلام بابابزرگ عزیزم، بهترین بندهی خوب خدا، اجازه هست منهم زیر کسا بیام؟»
پدرم فرمود: «سلام نوهی عزیزم، سلام بهترین کمک کننده و بهترین نجات دهنده مردمم، بله بفرما.»
حسین هم کنار پیامبر و برادرش زیر کسا رفت.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_چهارم ✨
.همسرم, علی ابن ابیطالب هم از راه رسید.
با خوشرویی گفت:« سلام عزیزدلم، دختر پیامبر خدا»
من هم گفتم:«سلام همسر خوبم، امیرالمومنین»
همسرم، علی علیهالسلام، گفت: «چه بوی خوبی! انگار بوی عطر برادرم و پسرعموم، پیامبر خداست!»
گفتم: «بله عزیزدلم، پدرم همراه دو پسرمون زیر کسا هستند.»
همسرم هم با خوشحالی به سمت آنها رفت و گفت: «سلام به همگی، سلام پیامبر خدا اجازه هست منهم با شما زیر کسا باشم؟»
پدرم گفتند:«سلام برادر عزیزم، تو جانشین من هستی، بله شما هم بفرما زیر کسا.»
همسرم علی علیهالسلام هم زیر کسا رفت
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_پنجم✨
من هم دوست داشتم همراه بقیه زیر کسا باشم، برای همین به سمت آنها رفتم.
گفتم: «سلام پدر عزیزم، پیامبر خوب خدا، من هم اجازه دارم با شما زیر کسا باشم؟»
پدرم گفتند: «سلام دختر عزیزم، جون دلم، تو همه وجودم هستی، بله بفرما زیر کسا کنار ما.»
من هم زیر کسا رفتم.
حالا که همه خانواده ۵ نفره مان زیر عبا جمع شدیم، پدرم دو طرف پارچهی کسا را دور ما گرفتند و دستشان را به سمت آسمان بلند کردند و گفتند: «خدای مهربون، این افرادی که زیر کسا باهم هستیم، اهل بیت من و افراد نزدیک و دوستداشتنی من هستند، اینها همهی جان و وجود من هستند، اگر چیزی اینها را ناراحت کند، من هم ناراحت میشوم، هرکسی اینها را دوست داشته باشه، دوست من هم هست و هرکسی دشمن شون باشه دشمن من هم هست. من و اینها یکی هستیم.
خدایا! درود و برکت و محبت و خوشنودیت را برای ما بفرست و من و اهل بیتم را از بدی ها پاک کن.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_ششم✨
خدای عزیز و بزرگ فرمودند:«ای فرشته های من! این را بدانید که من همه چیز رو به خاطر عشق و محبت به این ۵ نفر که زیر کسا هستند، آفریده ام.
یعنی آسمان و زمین و ماه تابان و خورشید درخشان و دریاها و هرچیزی که در دریاها هستند، همه رو به خاطر دوستی اینها آفریدم.»
یکی از فرشته های خوب خدا به نام جبرئیل پرسید: «خدایا چه کسانی زیر کسا هستند؟»
خداوند عزیز و بزرگ فرمود: «آنها خانواده پیامبر و اهل بیت او هستند، یعنی فاطمه، پدرش، همسرش و دو پسرش»
جبرئیل گفت:«خدایا به من اجازه میدهید زیر کسا بروم؟»
خداوند فرمود: «بله اجازه داری.»
جبرئیل هم کنار کسا آمد و گفت: «سلام پیامبر خوب خدا، خدای بزرگ برای شما سلام فرستاد و فرمود:
من همه چیز را به خاطر محبت و دوستی شما آفریدم، یعنی آسمان و زمین و ماه تابان و خورشید درخشان و دریاها و هرچیزی که در دریاها هستند . همه چیز را به خاطر دوستی شما آفریدم.
و به من هم اجازه داد که زیر کسا بیایم.
آیا شما هم به من اجازه میدهی زیر کسا بیایم؟»
پدرم گفتند:«بله فرشتهی خوب خدا بفرمایید زیر کسا»
و جبرئیل هم پیش ما، زیر کسا آمد.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#ادامه_قسمت_ششم✨
جبرئیل یک پیام ویژهی قرآنی از خدا برای پدرم خواند.
جبرئیل به پدرم گفت: «خداوند بدی ها و زشتی ها را از شما و اهل بیتت دور کرد، شما و خانواده ات را کاملا پاک گرداند.»
علی علیهالسلام گفت: «ای پیامبر خدا، این نشستن ما زیر کسا چه اهمیتی دارد؟»
پدرم گفت: «به خدا قسم، اگر در جمعی از دوستان ما، این داستان حدیث کسا تعریف شود، خداوند رحمت و برکت را همراه فرشتهها برایشان می فرستد و اگر کسی در آن جمع ناراحت باشد، خدا ناراحتی او را برطرف میکند.»
همسرم، علی علیهالسلام، گفت: «به خدای کعبه قسم که با این حرف شما، یعنی ما و شیعیان و دوستان ما رستگار و خوشبخت هستیم.»
#پایان
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01