#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_پنجم✨
من هم دوست داشتم همراه بقیه زیر کسا باشم، برای همین به سمت آنها رفتم.
گفتم: «سلام پدر عزیزم، پیامبر خوب خدا، من هم اجازه دارم با شما زیر کسا باشم؟»
پدرم گفتند: «سلام دختر عزیزم، جون دلم، تو همه وجودم هستی، بله بفرما زیر کسا کنار ما.»
من هم زیر کسا رفتم.
حالا که همه خانواده ۵ نفره مان زیر عبا جمع شدیم، پدرم دو طرف پارچهی کسا را دور ما گرفتند و دستشان را به سمت آسمان بلند کردند و گفتند: «خدای مهربون، این افرادی که زیر کسا باهم هستیم، اهل بیت من و افراد نزدیک و دوستداشتنی من هستند، اینها همهی جان و وجود من هستند، اگر چیزی اینها را ناراحت کند، من هم ناراحت میشوم، هرکسی اینها را دوست داشته باشه، دوست من هم هست و هرکسی دشمن شون باشه دشمن من هم هست. من و اینها یکی هستیم.
خدایا! درود و برکت و محبت و خوشنودیت را برای ما بفرست و من و اهل بیتم را از بدی ها پاک کن.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01