eitaa logo
شِیخ .
11.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
132 ویدیو
5 فایل
‌الله ‌ - طلبه - نویسنده - فعال رسانه #طلبه‌ی‌جوان‌حزب‌اللهی . مدیر - @Modir_sheikh تبلیغات - @O_o_tab_o_O ناشناس : https://daigo.ir/secret/84750920
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌ ما حسین (علیه‌السلام) را دوست داریم به خاطر آنکه با نام او ، عطر نجابت در فضا پراکنده می شود ؛ عطر ایمان ، عطر مقاومت در برابر ظلم از این سو تا آن سوی جهان ، از زمین تا ستارگان.. نادر ابراهیمی ‌
‌ همه چیز خیلی ساده‌تر از اون چیزیه که ما فکرشو میکنیم . ‌
‌ یه کلیپ کوتاهِ دلی از فعالیتِ موکب شهید علی عربی در شب شهادت آقا امام رضا ع تهیه کردم‌. ببنید عشق به ائمه ع و شهدا چطور همه‌ی اهالی یک محله رو برای انجام فعالیت‌های فرهنگی دور هم جمع کرده ..
‌ خدایا بابت همین لحظه‌های معمولیِ زندگی، که میتونم یه گوشه بشینم و با عشق کتاب بخونم ازت ممنونم :) ‌
‌ ‌حس خوبِ امروز :) در محضر استادِ بزرگی که مدتهاست به صورت مجازی کلاسهاشون و شرکت میکنم و امروز قسمت شد تا به صورت حضوری پای درس ایشون بشینم و فیض ببرم ...
یامحب‌التوابین
هدایت شده از حجره‌ !
‌‌ چطوری میشه در هر حالی یاد امام زمان باشیم؟ خیلی سخته. آدم خیلی باید با خودش و نفسش کلنجار بره تا بالاخره بتونه لااقل روزی یبار یاد مولاش بیوفته. امروز استاد میگفت بعد از هر نماز صبح دعای عهد بخونید. میدونم سخته! تو اون هوای تاریک با چشمهای خواب آلود و خستگی های شدید از بابت زندگی های پر از دردسر، دیگه برای آدم جونی نمونه. ولی خب برای اثبات عشق و علاقه‌مون به امام زمان، هرصبح یه دعای عهد میتونیم بخونیم دیگه نه :)؟🌿 ‌ میگفت محاله ممکنه به آقا فکر کنی و آقا هواتو نداشته باشه... حیف از قصه‌ی پر فراز و نشیب جوونیم اگر بی توجه به مولا به‌ سر برسه.
هرچی بدقول باشی اعتبارت به مرور کم میشه. بعدشم دیگه کلا کسی رو حرفت حساب باز نمیکنه :)
‌ امروز گفتم : خدایا شکرت . نه یبار، که هزار بار. بابت همه‌ی اتفاق‌های روزمره‌ی زندگیم که همیشه بدون توجه از کنارشون عبور میکردم؛ خدا رو شکر کردم و به خودم لبخند زدم. بابت همهمه‌ها و شلوغی های همیشگی از خدا تشکر کردم. وقتی داشتم طبق معمول کارهای خونه رو انجام می‌دادم؛ وقتی داشتم خیاطی می‌کردم. وقتی مجبور شدم یه مسیری رو پیاده برم و وقتی برای چند صدمین بار وارد ساختمون حوزه علمیه شدم از خدا تشکر کردم. گفتم خدایا تو خیلی رفیقی، خیلی همدمی، خیلی بزرگی، ممنون بابت بودنت و مهربونی های بی مثالت... ‌ توهم بابت امروز از خدا تشکر کن .
میدونی؟ گذر زمان خیلی آدمو عوض میکنه.
نیمه شب بود. نسیمِ هوا به طرز عجیبی سوزِ ملیحی داشت. ماه را نمی‌دیدم. شاید هم او نمی‌خواست که ببینمش. به هر حال آنچه برایم قابل لمس بود تاریکیِ محض بود و نورِ چراغِ ماشین‌هایی که هرچه دورتر می‌شدند بیشتر از دیدنشان لذت می‌بردم. انگار این ستاره‌ها بودند که یواش و آهسته، دور و دورتر می‌شدند. من هم از میانِ چراغ‌ها که از دید من ستاره ای در کهکشانِ خیالم بودند؛ یکی را برمی‌گزیدم و هرچه دورتر می‌شد برای فاصله‌ی ایجاد شده‌ی بینمان غصه میخوردم و ابیات را در کنار هم سوار می‌کردم. تابلو های سبز رنگِ کنار جاده هم که همیشه توجه آدم را جلب می‌کنند. من همه‌شان را با دقت می‌خواندم. یکی از آنها با فلش سمت راست را نشان می‌داد و دیگری فاصله میان شهرها را نوشته بود. من اما در همه آن تابلوها به دنبال مقصدی بی‌بازگشت میگشتم. جایی که بتوانم خودم را به آن برسانم‌. جایی که بخاطرش پایم را روی پدال گاز فشار بدهم و تنها به رسیدن فکر کنم. جایی که بدانم میتوانم در آنجا بی دغدغه بمانم و به حیات ادامه دهم. اما حیف که آن تابلو های سبز رنگ نشانی نداشتند که بتواند من را مفرح کند. که بتواند لبخندم را واقعی‌تر جلوه دهد. در این میان اما من هنوز به دنبال ماه میگردم . ماهِ عزیزی که شاید چون می‌داند خیلی دوستش دارم‌ خودش را پنهان می‌کند... پ.ن : هم اکنون در جاده ‌
' هم‌اکنون .
شِیخ .
' هم‌اکنون .
‌ وادیِ عشق ... بسی دور و دراز است ولی طی شود جادهٔ صدساله به آهی گاهی ‌
السلام علیک یا فاطمه المعصومه ع(: چقدر خوبه که هستی و دارمت خانم .
‌ لذت بخش‌ترین دقایق زندگی آدم، اون لحظه‌هاییِ که مشغولِ انجام دادن کارهای مورد علاقشه.. ‌
‌ خانواده، اصلی‌ترین‌ پشتوانه‌ی انسان، درطول مسیر موفقیت‌ است. هرچه جامعه به آدمیزاد احترام بگذارد، در برابرِ اثرِ احترام و ادبی که خانواده برای انسان قائل است؛ هیچ است. ‌‌