‌ کنج خونه نشسته بودم چایی میخوردم. صدای صوت از گوشی مامانم بلد شد. حاج حسین یکتا بود... از شب‌های قدر انقلاب اسلامی می‌گفت. از اهمیت انتخابات. از اینکه خیلیا گفتن مرگ بر شاه اما نماز جمعه نیومدن. از خیلی چیزها گفت. بغض کردم. دلم رفت پیش شهدای جزیره مجنون و فکه و طلائیه. دلم رفت پیش اونایی که خون دادن تا این امینت و آرامش رو داشته باشیم‌. حالا چیشده که برای انتخاب فرد اصلح انقدر ماجرا برامون پیچیده شده(:؟ چیشده که حاضر نیستیم رای بدیم؟ بابا انقلاب الان دیگه از ما خون نمیخواد. سخته که بخاطر ابراز محبت به کشورمون در حد نیم ساعت پای صندوق رای حاضر بشیم و رای بدیم :)؟ حاج حسین کاش میشد صداتو به همه رسوند. ✍🏻 طلبه‌ی‌جوانِ‌حزب‌اللهی #افزایش_مشارکت_مردم ‌