طریقالعلما خیلی خیلی خیلی بهتر از مسیر اصلیِ. الحمدالله که امسال روزی و قسمتمون شد تا نجف تا کربلا رو از این راه طی کنیم. قدم به قدم به یاد شما هستم :)
این روزها کم مینويسم و کم میگویم. گاهی لازم است که چشمها ببینند و گوشها بشنود. تجربه آدمی افزوده گردد و عمرش به تفکر گذر کند اما نگوید و نخواهد که بگوید...
زیرا که زبان آدمی ناتوان از بیانِ برخی حقایق است. قدم برداشتن در طریقِ کربلا تجربهای خارقالعاده است که هر آدمیزادی لازم است آنرا درک نماید. و زبانها هرچه دربارهی آن بگویند گویا قطرهای از بیکرانِ دریایِ حقیقتِ این سرزمین است...
✍🏻 طلبهیجوانِحزباللهی
#اربعین #کربلا #عراق
شِیخ .
عمرِ آدمیزاد،
شبیه نفس کشیدن
ثانیه به ثانیه میگذره و عبور میکنه!
دهه نودیهایی که یروزی فنچ های جمع خانوادگی بودن و نیاز به مراقبت داشتن حالا برای خودشون کسی شدن. دیگه میشه با عنوان ( خادمالحسین ع ) صداشون کرد. راستش با دیدن این صحنه یه کوچولو بغض کردم. از این عمری که عجیب رو به پایانِ و بابت فسقلی هایی که حالا بزرگ شدن..
طعمِ شگفتانگیزِ نعنایِ دم کرده .
عجیب دلم برای پائیز و سرمای استخوان سوزِ زمستون تنگ شده ..
آقای اباعبدالله الحسین ع
آقای من .
در این دنیایِ پر از هیاهو که هر آدمیزادهای به دنبال آرامشی حقیقی و بیانتها برای ادامهی حیات میگردد؛ من محبتِ شما را در دل دارم. محبتی که در میانهی جان و روحِ جوانم ریشه دوانده و هرگز از خیالم محو نمیشود. دنیا هم که به آخر برسد، آسمان هم که به زمین بیاید، من شما را دارم و دست از دوست داشتنتان بر نمیدارم. چه ثروتی از این بالاتر؟
در دنیا آدمها معرفتشان تا جاییست که برای با تو بودن ضرری به آنها نرسد. ولیکن شما جنسِ محبت و حضور و ابراز علاقهتان با تمام جهان تفاوت دارد. نه کم میشود و نه زیاد! ثابت و همیشگیست. در هر حالی میشود به بودنتان، به نگاهتان، به بخشش و بزرگواریتان تکیه کرد و سراسیمه به آغوشتان پناه آورد.
دنیا، دنیایی بی رحم و کوچک است. اما آنهایی که در کشتی نجات تو آرام گرفتهاند یقین دارند که روزی به کهکشانی بینهایت خواهند رسید که آنها را از دست این دنیای پوچ و بیثمر به رهایی میرساند. با تو بودن، مقصد است. و آنهایی که تو را ندارند، حیران و سرگردان، در این روزگار میچرخند و خوشبختی را در جای دیگری جستجو میکنند.
#اباعبدالله
یا امام حسین ع
ممنون که حواست به همه هست
به همه آدمها، توی گوشه گوشهی دنیا
به همه اونهایی که صداشون شنیده نمیشه و نا امیدن. تو خیلی بزرگی. تو خیلی خوبی!
الحمدالله بابت بودنت.
مثل همیشه برای کارهای مهم و اساسی که دل و عشق در آن حرف اول را میزند دیر رسیدم. وقتی رسیدم که داشتند موکب را جمع میکردند و در اوج خستگی بودند. (موکب شهید علی عربی در پیاده روی اربعین شهرستان سمنان)
وقتی در خلوتِ خودم با خودم گفت و گو میکنم اولین سوالم این است که در این عصر اثر گذاری و جهاد تبیین، نقش تو چیست و جایگاه تو کجاست؟ و هربار پاسخم پاسخی تاسف برانگیز است.
شبیه به یک جامانده ام. شبیه به کسی که دویده تا به اتوبوس اعزام رزمندگان برسد. ولیکن شبیه به دفعات قبل بازهم از گردان عقب افتاده و باید تا اعزام بعدی صبر کند. خسته و درمانده و حیران به خط مقدم جبههی جنگ نرم فکر میکنم. یعنی در این جنگِ تن به تنِ سپاه حق و باطل من در حد یک سرباز ۱۸ ساله نمیتوانم ایفای نقش کنم؟...
#روز_نوشتهای_دلی