#امام_جواد علیهالسلام
#قصیده
🔹کعبۀ امید🔹
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت
دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت
در پناه معرفت، در پرتو آزادگی
راه حرّیت سپرد و شیوۀ احرار داشت
من غلام همت آنم که از روزِ نخست
افتخارِ دوستی با عترتِ اطهار داشت
جز «رضا» عهد مودّت با کسِ دیگر نبست
جز «جواد» از هر چه گویی بگذر و بگذار داشت
تا جمال شاهد ما در حجاب غیب بود
ادعای صدق ما را مدعی انکار داشت
کیست این مهر جهانآرا که همچون آفتاب
جلوهها نور جمالش از در و دیوار داشت
کیست این سرو سَهی بالا، کز استغنای طبع
لطف و احسان و کرم بود آنچه برگ و بار داشت
یک طرف خیر کثیر فاطمه میراث برد
یک طرف خُلق عظیم از احمد مختار داشت
مظهر تقوا و عصمت، مطلع «اَللهُ نور»
نور علم و معرفت از حیدر کرّار داشت
مطلع الفجر حقیقت آشکارا شد از این
لیلة القدری که مخفی ماند و بس مقدار داشت
نازپروردی که شبها تا سحر شمس الشموس
در کنار مهد نازش دیدۀ بیدار داشت
جلوۀ حسن خدادادش تجلّی تا نمود
بُرد از آیینۀ دلها اگر زنگار داشت
نور علمش گرچه روشن کرده بود آفاق را
دشمن از بیدانشی با او سر پیکار داشت
مجلسی آراست در دربار خود مأمون، ولی
قصد شوم خویش را هم مخفی از انظار داشت
«پور اکثم» ریخت در آن جمع، طرح یک سؤال
یعنی از آن حجت معصوم استفسار داشت
«چیست حکم آنکه مُحرِم بود و قتل صید کرد؟»
آن ولیالله ناطق در جواب اظهار داشت:
«کشت از راه خطا، یا عمد؟ در حِلّ یا حرم؟
بنده یا مولی؟ پشیمان بود یا اصرار داشت؟
بسته بود احرام حج یا عمره؟ شب یا روز بود؟
جهل بر او چیره شد یا علم بر این کار داشت؟
خردسالی بود وین صید نخستش بود؟ یا،
سالخوردی بود و زین پروندهها بسیار داشت؟
صید، وحشی بود یا نه، رام بود آرام بود؟
با کدامین صید آن صیّادِ مُحرِم کار داشت؟»
چون رسید اینجا سخن «یحیی بن اکثم» شرمگین
با چنان فضل و کمال از دانشِ خود، عار داشت
«خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عَجَب در گردش پرگار داشت»
بر در این روضه «رضوان» مژدۀ «طوبی لکم»،
از پی عرض ارادت عرضه با زُوّار داشت
باید اینجا با کمال معرفت شد عذرخواه
هم سرشک توبه هم تسبیح و استغفار داشت
باید اینجا حلقۀ بابِ شفاعت را گرفت
سر به زیر از شرمساری، رویِ دل با یار داشت
باید اینجا چون «اباصلت» از سویدای ضمیر
گاه ذکر «یا جواد» و گاه «یا غفّار» داشت
باید اینجا چنگ زد بر دامن «أمَّن یُجیب»
منتظر بود و به مضطرّ حقیقی کار داشت
گر چه ما امروز محروم آمدیم اما «شفق»
ای خوشا آنکس که فردا وعدۀ دیدار داشت
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3699
✅ @ShereHeyat
#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹طلَعَ البَدرُ عَلَینا🔹
عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا»
سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی
«همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بی تو، چرخیدنِ بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی
به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/2145
✅ @ShereHeyat
💠 پاداش دوستداران اهلبیت
🔹محمّد بن ولید کرمانی میگوید:
به #امام_جواد علیهالسلام عرض کردم: «دوستان، دوستداران و خدمتکاران شما را چه پاداشی است؟»
فرمود: «#امام_صادق علیهالسلام خدمتکاری داشت که وقت رفتن به مسجد، استر آن حضرت را نگاه میداشت. روزی به نگاهبانی استر نشسته بود که عدهای از اهل خراسان به دیدن امام آمدند.
یکی از آنها به خدمتکار گفت: من مال و ثروت زیادی در خراسان دارم. بیا و جای خودت را با من عوض کن. هر چه من دارم از آن تو و این نگهبانی استر امام از آن من.
خدمتکار خرسند از این پیشنهاد، گفت: بگذار از امام رخصت بگیرم.
🔸سپس نزد امام آمد و عرض کرد: فدایتان شوم اگر خداوند خیری برای من پیش آورده باشد، شما از آن ممانعت میکنید؟
امام فرمود: من که خود به تو احسان میکنم، چگونه ممکن است مانع احسان دیگران شوم؟
خدمتکار پیشنهاد مرد خراسانی را عرض کرد و از امام رخصت رفتن گرفت.
امام فرمود: اگر تو از مصاحبت ما سیر شدهای و او به این مصاحبت راغب است، او را به جای تو قبول میکنیم.
خدمتکار، خرسند از این رخصت، برخاست که برود. امام او را صدا کرد و فرمود از آنجا که مدّت مصاحبت ما با هم زیاد بوده است، دوست دارم تو را نصيحتی کنم و آنگاه انتخاب را به خودت واگذارم.
خدمتکار عرض کرد: بفرمایید.
امام فرمود: روز قیامت، پیامبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله به نور خدا چنگ میزند، امیرالمؤمنین علیهالسلام به نور رسولالله صلواتاللهعلیهوآله متوسل میشود و امامان به نور امیرالمؤمنین علیهالسلام و شیعیان با توسل به نور امامان وارد بهشت میشوند.
🔹خدمتکار پس از شنیدن این سخن امام عرض کرد: یابن رسولالله! من در خدمت شما میمانم و آخرت را بر دنیا برمیگزینم.
خدمتکار وقتی به نزد مرد خراسانی برگشت، از حال او ماجرا را دریافت، گفت: برگشتی ولی نه با آن حال که رفته بودی.
خدمتکار، فرمایش امام و علت انصراف خود را برای مرد خراسانی بازگفت.
امام صادق علیهالسلام، اما از اخلاص و محبت آن مرد خراسانی تقدیر کرد و دعایش فرمود.
ضمناً هزار دینار نیز به خدمتکار فهیم خود هدیه کرد.»
🔸محمد بن ولید کرمانی میگوید: «به امام جواد علیهالسلام عرض کردم: اگر زن و فرزندانم در مکّه نبودند، هرگز دوست نداشتم آستان شما را ترک کنم.»
امام ما، جواد علیهالسلام فرمودند: «من هم علیرغم اندوه دوری با رفتنت موافقم.»
سپس فرمودند: «پولی را که آورده بودم، بردارم.»
عرض کردم: «اجازه بدهید باشد.»
امام با لبخندی شیرین فرمودند: «بردار! به آن احتیاج پیدا میکنی.»
وقتی به مکّه بازگشتم، دیدم که بخش بزرگی از داراییام از بین رفته است و به آن پول محتاج شدهام.
📗 آسمانیترین مهربانی، ص۱۱۱؛ به نقل از بحارالانوار، ج۵۵، ص۸۸.
🌐 shereheyat.ir/node/5430
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹لا حول و لا قوة الا بالله🔹
در قبلهگه راز فرود آمد ماه
یا زادگه علی بود بیتالله
از كثرت اشتیاق، دیوار شكافت
تا اینكه ره وصال گردد كوتاه
مهمان چو در آغوش حرم جای گرفت
افكند خدای پرده بر سِرُّ الله
در بسته و دیوار به هم آمده بود
جمعی همه خیره گشته بر آن درگاه
از راز و نیاز بنده و معبودش
در خلوت آن خانه نشد كس آگاه
در باز نشد گرچه بسی كوشیدند
هر دیده به صد سؤال میكرد نگاه
هرجا سخن از قصۀ بیتالله بود
افتاد حكایت حرم در افواه
نومید شدند و مات و حیران ماندند
تا باز مگر خدای بگشاید راه
تا اینكه به پیش چشم حیرتزدگان
دیوار شكافت بار دیگر ناگاه
از بیت خدا برون یدالله آمد
لاحولَ و لا قوةَ إلّا بالله
شد حبس نفسها چو جمالش دیدند
تا آینه گَرد غم نگیرد از آه
با بنتِ اسد خود اسدالله آمد
از بیت احد مهر درآمد با ماه
بوسند خلایق حجرالاسود را
چون یاد كنند از آن خط و خال سیاه
خاموش حسانا كه مقام است بلند
ترسم بود این گفته كوتاه گناه
📝 #حبیب_چایچیان
🌐 shereheyat.ir/node/2147
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹یا مَن أرجوهُ لكلِّ خیر🔹
ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان
در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان
در توسل شبّر و شبّیر را با ما بخوان
«یا مَن أرجوهُ لكلِّ خیر» را با ما بخوان
با نمازی، با دعایی از گناهانت برآی
همچنان بنت اسد بر درگه یزدان درآی
دانۀ اشكی چنان آیینه صافت میكند
سوز آهی محرم بزم عفافت میكند
رو به مسجد كن ببین رحمت طوافت كند
ذات حق دعوت برای اعتكافت میكند
معتكف در مسجد آنچه دید جز آنجا نبود
اعتكاف هیچ كس چون مادر مولا نبود
مادری كاو را ببخشد عالیِ اعلی علی
پیش كعبه كس نداند حال او الّا علی
میرسد بر گوش جانش نغمههای یا علی
اعتكافش در حریم كعبه باشد با علی
چون سر آمد اعتكافش، عشق شد همدوش او
تا برآمد آفتابی بود در آغوش او
ای حرم در باز كن جانانه را در بر بگیر
تیرگی بس، شمع با پروانه را در بر بگیر
چون صدف این گوهر یكدانه را در بر بگیر
خانه را بگشا و صاحبخانه را در بگیر
در ز دیوار حرم وا كن، به مردم در ببند
خود كمر در خدمت این كودك و مادر ببند
ای حرم غسل زیارت كن جمالش را ببین
چهرۀ چون ماه و ابروی هلالش را ببین
خط بكش بر روی بتها خطّ و خالش را ببین
بر سر دست رسول الله مقالش را ببین
كز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان
هرچه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان
چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد
از نگاهش عقدۀ غم بر پیمبر باز شد
شهر علم مصطفی را بر جهان در باز شد
حجت داور لبش با نام داور باز شد
ای حریم كعبه! بشنو این ندای دلنشین
آیههای مؤمنون را از امیرالمؤمنین
اختیارش با خدا و عالمش در اختیار
مرد میدانهای علم و حلم و مجد و افتخار
جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار
كاش میشد یك علی وین ویژگیها آشكار
این نخواهد شد ولی از مكتب ایثار او
كاش خیزد هر زمان چون میثم تمّار او
📝 #سیدرضا_مؤید
🌐 shereheyat.ir/node/216
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیدهواره
🔹قد أفلَحَ المُؤمِنُونَ🔹
«سه روز» بود، که در مکّه بیقراری بود
نگاه کعبه، پر از چشمانتظاری بود
«سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر»
سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود
به احترام شکوفایی گل توحید
«سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود
زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل»
در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود
پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت
حرم که محرم اسرار کردگاری بود
صفای آینه از چشم «مَروه» میتابید
شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود
زمین به مقدم مولود کعبه، مینازید
هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود
فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم
سرودشان، غزل عشق و بیقراری بود
سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید
علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود
قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی
علی تمام وجودش، وفا و یاری بود
نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری
علی که جلوۀ آیات جاننثاری بود
چگونه نخل عدالت نمینشست به بار
که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود
امیر ظلمستیز، افسر یتیمنواز!
یگانه آینۀ عدل و استواری بود
همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت
«مدینه» از نَفَس او بنفشهکاری بود
علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید
علی، تبلور ایمان و پایداری بود
علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد
علی، تجلّی ایثار و بردباری بود
جهان کوچک ما حیف درنیافت که او
پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟
قسم به کعبه که سجّادۀ گلافشانش
زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود...
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1332
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹الفبای عشق🔹
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
«ب» برادر با نبی، بیرقفرازِ دین حق
بحر احسان، باب لطف بیحد و بیمر علیست
«ت» تبارک تاج و طاها تخت و نصراللَه سپاه
تیغآور، خسرو مستغنی از لشکر علیست
«ث» ثری مقدم، ثریا متکا، ثابت قدم
ثانی احمد به ذات کبریا مظهر علیست
«جیم» جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال
جل شَأنُه جز نبی از جمله بالاتر علیست
«ح» حدوثش با قِدم مقرون، حدیثش حرف حق
حاکم حکم الهی حَیَّهدَر حیدر علیست
«خ» خداوند ظفر، خیبر گشا، مرحب شکار
خسرو ملک ولایت، خلق را رهبر علیست
«دال» داماد نبی، دست خدا، دارای دین
داعی ایجاد موجودات از داور علیست
«ذال» ذاتش ذوالجلال و ذالمنن؛ وز ذوالفقار،
ذلت افزا بر عدوی مُلحِدِ اَبتر علیست
«ر» رفیعالقدر و والا رتبه، روح افزا سخن
رهنمای خلق عالم، ساقی کوثر علیست
«ز» زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین
زیببخش مسجد و زینتده منبر علیست
«سین» سعید و سَیّد و سرور، سلونی انتساب
سِرّ لا رَطبٍ وَ لا یَابِس، سَر و سرور علیست
«شین» شفیع المذنبین، شیر خدا، شاه نجف
شمع ایوان هدایت، شافع محشر علیست
«صاد» صدّیق و صبور و صالح و صاحب کرم
صبح صادق از درون شب پدیدآور علیست
«ضاد» ضرغامِ شجاعتپیشۀ روشنضمیر
ضاربی کز ضربتش مضروب لا یَخبَر علیست
«طا» طبیب طبعدان، مطلوب ارباب طلب
طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علیست
«ظا» ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام
ظل ممدود خدای خالق اکبر علیست
«عین» عینالله و أعلی جاه و علام الغیوب
عالِمِ عِلمِ عَلَی الاَشیا ز خشک و تر علیست
«غین» غرّان شیر یزدان، غیرت الله المبین
غالب اندر غزوهها بر خصمِ بدگوهر علیست
«ف» فصیح و فاضل و فخر عرب، میر عجم
فارس میدان مردی، فاتح خیبر علیست
«قاف» قلب عالم امکان، قسیم خُلد و نار
قاضی روز قیامت، خواجۀ قنبر علیست
«کاف» کنز علم ماکان و علوم مایکون
کاشف سِرّ و عَلَن، از اکبر و اصغر علیست
«لام» لطفش شامل احوال کُلّ مَاخَلَق
لازم التعظیم، شاهِ معدلتگستر علیست
«میم» ممدوح صحف، موصوف تورات و زبور
مصحف و انجیل را مصداق و المصدر علیست
«نون» نظام نه فلک از نام نیکش؛ وز جمال،
نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علیست
«واو» واجب منزلت، ممکن نما، والا گهر
واقفِ از ماوقع وز ما وقع یکسر علیست
«ها» هُوَ الهَادِی المُضِّلِّین فِی الصِّراطِ المُستَقیم
هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علیست
«یا» یَدُ الله فَوقَ اَیدِیهم یکی از مدح او
یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علیست
گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری «صغیر»
یاور خلق جهانی گر تو را یاور علیست
📝 #صغیر_اصفهانی
🌐 shereheyat.ir/node/2160
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیدهواره
🔹عروةُ الوُثقی🔹
صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى» علیست...
بین آیات الهی، آیت کبری علیست
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست
در کمال بندگی یکتای بیهمتا علیست
حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا»
حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علیست
آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است
ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علیست...
سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن
چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علیست...
«اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ»
در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علیست
از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ» بپرس
تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علیست
آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه»
سفرهدار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علیست
نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است
«عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علیست
لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»
در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علیست
در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل»
رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علیست
اختر تابندۀ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»
ماه ظلمتسوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى» علیست...
نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او
باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علیست
روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر
صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علیست
عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام
زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علیست
«یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم»
یا الهی! مظهر اسمائک الحسنی علیست
یاد او «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند
در نماز قرب ذکر الله اکبر یا علیست
سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد
رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علیست
بشنو از احمد حدیث «حیثما دار» علی
تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علیست
تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد»
بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست
ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل میکند
بیگمان فاروق اعظم در جهان تنها علیست...
📝 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
🌐 shereheyat.ir/node/3923
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#مثنوی
🔹حرم خدا حرم شد🔹
امشب حرم خدا حرم شد
از مقدم یار محترم شد
کعبه شده محو و مات و مدهوش
دیوار ز هم گشوده آغوش
هر قطعۀ سنگ، کوه طوریست
هر نخلۀ خشک، نخل نوریست
در زمزمههای آب زمزم
آوای علی علیست هر دم
ای هجر، شب وصال تبریک
مجد و شرف و جلال تبریک
هر ریگ روان شده ثناگو
با ذکر علی علی علی هو
سر زد ز صفا صفای مطلق
ای مروه بگو علی علی حق
حوران همه جان به کف نهادند
در پشت مقام ایستادند
ای کعبه زهی زهی سعادت
میلاد تو شد از این ولادت
ای کعبه سعادتت مبارک
ای بیت، ولادتت مبارک
بر خویش ببال مام کعبه
طفل تو بُود امام کعبه
دلبند تو پیر کائنات است
طفل تو امیر کائنات است
روزی که نبود نام هستی
میکرد علی خداپرستی
از صبح ازل علی، علی بود
پیوسته به هر ولی، ولی بود
در بود و نبود مقتدا بود
او بود و محمد و خدا بود
ای نفس رسول و جان قرآن
ای دست خدا، زبان قرآن
خورشید بلند بام کعبه
از صبح ازل امام کعبه..
تو احمد و احمد است حیدر
یک روح که دیده در دو پیکر؟
گفتار همارۀ تو تنزیل
شاگرد قدیمی تو جبریل
در لیلۀ قدر، قدر قدری
در صحنۀ بدر، بدر بدری
میدان نبرد پایبستت
شمشیر نیازمند دستت
تو قلۀ عرش را امیری
یا همدم کودک صغیری؟
غیر از تو که، ای خدای را شیر
بخشیده به خصم خویش شمشیر؟
در مُلک وسیع حق امامی
با پیر فقیر هم کلامی
با آنکه امام جمع بودی
در بزم فقیر، شمع بودی
تو مالک عرش در زمینی
حیف است میان ما نشینی
در عرش امام آفتابی
در فرش چرا ابوترابی؟
ای قلب تو خانۀ محمد
جای تو به شانۀ محمد
تو بتشکن و خداپرستی
بر شانۀ وحی بت شکستی
ای پشت سرت دعای کعبه
ای بتشکن خدای کعبه
ای مهر تو لطف بینهایت
توحید و نبوت و ولایت
روزی که نه آب و نه گِلم بود
جای تو به خانۀ دلم بود
با مهر تو روی خود نمودم
با مهر تو چشم خود گشودم
دل را به ولات زنده کردم
گه گریه و گاه خنده کردم..
هر شب که به گاهواره خفتم
تا صبح علی علی شنفتم
عمری به محبتت اسیرم
تا با تو بمانم و بمیرم
ای مهر تو بود و هست میثم
فردا تو بگیر دست میثم
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/2148
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔹جان پیمبر🔹
دریا بدون ماه تلاطم نمیکند
تا نور توست، راه کسی گم نمیکند
در لحظههای سبز مناجات با خدا
حتی کلیم چون تو تکلم نمیکند
در زندگی غذای تو شد نان جو، نمک
مرد بهشت، روی به گندم نمیکند
جان پیمبری! اگر از او جدا شوی
یک غنچه این بهشت تبسم نمیکند
او راحت تو و تو قرار پیامبر
مییافت با تو جان دوباره پیامبر
وقتش رسیده است که یک آرزو کنی
این خاک را زلالتر از آبرو کنی
تا عرش شانههای نبی کردهای عروج
تا مثل او به دعوت معراج رو کنی
دنیا به حسرت نگهت زیر پات ماند
تا چند کفشهای خودت را رفو کنی؟
همصحبت تو نیست کسی غیر فاطمه
برخیز سمت آینه تا گفتگو کنی
زیباترین طلیعۀ قدر تو فاطمهست
پشت و پناه خیبر و بدر تو فاطمهست
وقت «سلونی» است که خود را نشان دهی
تا که خبر از آن طرف آسمان دهی
در بستر پیمبر اگر آرمیدهای
این آرزوی توست به جایش تو جان دهی
تا که حدیث منزلت از شأن تو گواست
شرح نگین خاتم پیغمبران دهی..
حالا بیا کلید بهشت خدا به دست
باید که راه را به محبان نشان دهی
ای مرد زخم خوردۀ میدان جنگها
حالا نگاه کیست بر آن زخمها دوا
بر چهرهات نگاه پیمبر چه دیدنیست
وقت وصال این دو برادر چه دیدنیست
زیباترین ترانۀ صبح قیامت است
ساقی کنار چشمۀ کوثر چه دیدنیست
این روشن است سایۀ حق در وجود توست
کعبه ز نور توست منور، چه دیدنیست
وقتی شکوه قدرت تو جلوه میکند
در دستهای تو در خیبر چه دیدنیست
بر بال جبرئیل نوشته فضائلت
این بال و پر برای پیمبر چه دیدنیست
اهل سقیفه از تو چه دورند یا علی
در دیدن مقام تو کورند یا علی
نور شما نشانۀ صبح سپیده است
خلقت گلی ز باغ بهار تو چیده است
گویا فرشتههای خودش را خدای نور
از روشنای نور شما آفریده است
مولا هنوز سورۀ وحیی نیامده،
آیات مؤمنون ز لبانت وزیده است
وقتِ کرامت است رکوع نماز تو
ای مرد مرحمت! که نظیر تو دیده است؟
این گریهها و آه یتیمانه هر سحر
پای تو را به سمت خرابه کشیده است
ای معنی غدیر خدا و پیامبر
یک نور واحدید شما و پیامبر
📝 #امیرحسین_مؤمنی
🌐 shereheyat.ir/node/3710
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#نهج_البلاغه
#غزل
🔹عروة الوثقی🔹
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
عروة الوثقیست «بسم الله الرحمن الرحیم»
هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن میدهد
این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست
پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان میدهد
چشم میبندم میان بارش رحمانیاش
سطر سطر آیههایش بوی باران میدهد
بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات»
جامی از این میچشاند جامی از آن میدهد
این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی»
تا کتاب الله ناطق را به انسان میدهد
گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را
دردها را با همین یک نسخه درمان میدهد
آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش
کار دنیای شما را نیز سامان میدهد
مالک اشتر علی را خوب میفهمد نه ما
او که با سر پای فرمان علی جان میدهد
مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی
منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان میدهد
جرج جرداق مسیحی هم حواری علیست
این مسیحی با علی بوی مسلمان میدهد...
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/3922
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹فتح قریب🔹
هر نصر من الله به شمشیر علی بود
هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود
در خیبر و بدرش همه یکپارچه گفتند:
پیروزی اسلام به شمشیر علی بود
آن رعشه که بر کاخ معاویه درافتاد
پیداست که از نعرۀ تکبیر علی بود
در سینه اگر بغض علی داشت عجب نیست
چون سینۀ دشمن هدف تیر علی بود
یک قوم در اندیشۀ تحقیر علی بود
یک طایفه مشغول به تکفیر علی بود
گفتند و نماندند ولی نام علی ماند
الحق که علی شاهد تکثیر علی بود
حتی به سکوتش کمر تفرقه خم شد
این وحدت ما حاصل تدبیر علی بود
صد رنگ عوض کرد بشر در طی ایام
تاریخ کجا شاهد تغییر علی بود؟
فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمیشد
در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود
پیغمبر ما آینۀ حسن خدا بود
در آینه هر آینه تصویر علی بود
هنگام سحر فاطمه بر منبری از نور
با یازده آیینه به تفسیر علی بود
از خاک نجف شاخۀ انگور بر آمد
این معجزۀ تاک به اکسیر علی بود
ایوان نجف! هان تو شهادت بده فردا
این دل همۀ عمر به تسخیر علی بود
📝 #جواد_محمدزمانی
🌐 shereheyat.ir/node/221
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹آغوش خدا🔹
چشم وا کردی و آغوش خدا جای تو شد
کعبه لبخند به لب، محو تماشای تو شد
پلک وا کردی و آغاز شد آن لحظه بهشت
خاک آن ذرهای از خاک کف پای تو شد
نام خورشید برازندۀ چشمان تو، نه
نور خورشید کمی از ید بیضای تو شد
عشق همراه تو در کعبه به دنیا آمد
عشق برخواسته از صورت زیبای تو شد
از همان لحظه دلش خواست که تغییر کند
قبله آن لحظه که سرمست تماشای تو شد
خنده از روی لب کعبه نیفتاده هنوز
کعبه یک قلب پر از شوق تولای تو شد
عرق شرم به پیشانی این شعر نشست
که پی درک تو و حل معمای تو شد
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
🌐 shereheyat.ir/node/4969
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹فصلالخطاب🔹
بر روی دوشت کیسه کیسه کهکشان بود
منظومههایی مملو از خرما و نان بود
سهم کبوترهاست خوشه خوشه پروین
عمری زمینِ زیرِ کشتت آسمان بود
در کوچۀ بیانتهای حسن خلقت
باید به دنبال بهشتی جاودان بود
در فکر مردم با چه حالی صبح کردی؟
«حی علی خیرالعمل» وقت اذان بود
از شمع بیتالمال پرسیدم به من گفت:
سهم خودت از آن فقط زخم زبان بود
فصلالخطاب هر قضاوت بود حکمت
فصلالخطاب غزوهها شمشیرتان بود
شمشیر تو روی سخن با دشمنان داشت
لبخندت اما دستگیر دوستان بود
لبخند، اشک شوق ایتام است، لبخند
هر روز و شب بر سفرۀ تو میهمان بود
لبخند را خانهنشین کردند و با اخم
گفتند با مردم نباید مهربان بود
هرچند انسانیت از ما رو گرفته
اما به قدر وسع انسان میتوان بود
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/4536
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹یا علی🔹
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»...
من کیستم که بر سر خوانت بخوانیام؟
شاهان عالماند به خوانت گدا، علی...
در راه عشق، غیر علی در میانه نیست
از ابتدا علیست و تا انتها علی...
با مهرش از عدم به وجود آمدیم ما
یعنی که هست رمز فنا و بقا علی
چون خیر و شر رقم به یدالله میخورد
حُسنالقضاست از پس سوءالقضا علی
در حیرتم که خلق چرا رو به هم زنند!
وقتی که هست بر همه مشکلگشا علی
عالم تمام خصم و فقط دوست حیدر است
خلقی غریبهاند و فقط آشنا علی...
خیبرگشا علیست علی، ای خوشا علی!
مرحبفِکَن علیست علی، مرحبا علی!
دل میبرد به غمزه، ز خیل دلاوران
وقتی زند به خوان دلیری صلا علی
در گویش ملائکه تغییر میکند
حَیِّ عَلَی اَلصَلاة، به حَیِّ عَلَی علی
میایستند خیل ملائک به حرمتش
هرچند مینشست روی بوریا علی
ارض و سما به دور علی چرخ میزنند
فرمانبر است عالم و فرمانروا علی...
هرچند ناخنش به فلک سر به سر رود
با کودکی یتیم رود پا به پا علی
از یُمن طلعتش همه را عفو میکنند
آید اگر به جلوه به روز جزا علی
هرگز نبوده است جدا از علی، خدا
هرگز نبوده است جدا از خدا، علی
مشعر علی و کعبه علی و منا علی
زمزم علی و مروه علی و صفا علی
حیدر، اباالحسن، اسدالله، مرتضی
صفدر، ابوتراب، ولی، ایلیا، علی
نوح و خلیل و موسی و عیسی و مصطفی
سرّ ظهور یک به یک انبیا علی...
او را شناخت شام عروجش نبی که دید
صاحب سخن خداست و صاحب صدا علی
آن شب که فاصله دو کمان بود تا خدا
خود را رسول گرم سخن یافت با علی
چون روز روشن است پس از لیلةالمبیت
تنها یکیست با نبی اهل وفا؛ علی...
چشم خدا علیست، ولی کیست فاطمه؟
کز گَرد چادرش بکشد توتیا علی
شیر خدا علیست، ولی کیست فاطمه؟
کز غم به حِرز او ببرد التجا علی
وجه خدا علیست، ولی کیست فاطمه؟
کز عالمی کند به رخش اکتفا علی
میخواستم که مدح علی سر کنم، ولی
تا خاک پای فاطمه شد رَهنما علی
من اَلکَنم ز مدحت خاتون عالمین
وقتی که گفته حضرت او را ثنا علی
گوید مگر مدیح علی، شخص فاطمه
گوید مگر مدیحۀ خیرالنسا، علی
شادم که جز ولای تو و مهر فاطمه
چیزی نمانده از همه دنیا مرا، علی!
عمریست گفتهایم فقط «یا علی مدد»
آری مدد ز غیر تو ننگ است یا علی!
📝 #محمود_حبیبی_کسبی
🌐 shereheyat.ir/node/3586
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹دردانهٔ کعبه🔹
ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود
روح از پیکرهٔ کعبه برون آمده بود
روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز
کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز
عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد
قبله مایل به علی بن ابیطالب شد
از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت
کعبه در بدرقهاش چند قدم با او رفت
قفس کعبه شکستهست دم پرواز است
برو از کعبه که آغوش محمد باز است
آینه هستی و با آینه باید باشی
خانهزادِ پسر آمنه باید باشی
همهٔ غائلهها گشت فراموشِ نبی
کودکیهای علی پر شد از آغوش نبی
مستی اهل سماوات دوچندان شده است
عطر گیسوی علی خورده به تنپوش نبی
تا بچیند رطب تازهای از باغ بهشت
رفته دردانهٔ کعبه به سر دوش نبی
که نبی بوده فقط این همه سرمست علی
که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی
چشم در چشم علی، آینه در آیینه
حرفها میزند اینک لب خاموش نبی
دور از من مشو، ای محو تماشای تو من
نگران میشوم از دور شدنهای تو من
من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن
وحی میریزد از آهنگ لبت، حرف بزن
مینشینم به تماشای تو تنها، آری
هر زمان خستهام از مردم دنیا، آری
بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد
همهٔ دهر اگر شعب ابیطالب شد
خوب شد آمدی ای معنی بیهمتایی
بیتو هر آینه میمردم از این تنهایی
دین اسلام در آن روز که بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود
باعث گرمی بازار شدش حیدر بود
وحی میبارد و من دوختهام دیده به تو
تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو
در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم
از رسولان دگر با تو اولوالعزمترم
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1341
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#حدیث #رباعی
💠 #امام_حسین (علیهالسلام)
لَوْ وُلِدَ لِی مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلا عَلِيّاً
اگر صد فرزند هم میداشتم دلم میخواست همه را «علی» بنامم.
📗 الكافی، ج۶، ص۱۹
🔹نام علی🔹
فرمود حسین: جلوۀ لم یزلی
سالار شهیدِ شاهدان ازلی
گر صد فرزند داشتم میخواندم
نام همه را به نامِ نامیِ «علی»
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام🔹
شگفتا کرامات ماهی تمام
چه ماهی که خورشید صبح است و شام
چه ماهی که فرزند اُم القُری
چه ماهی که لبخند بیت الحرام
چه ماهی چه مردی سلامٌ علیه
چه مردی چه ماهی علیهالسلام
چه حُسن شروعیست ماه رجب
چه حُسن ختامیست ماه صیام
همه عمر او یک نماز است و بس
سکوتش قعود و خروشش قیام
دم از حق زده دم به دم تیغ او
اگر در مصاف است اگر در نیام
چه ژرف است آری چه ژرف و شگرف
کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام
در اوصاف آن حسن بیخاتمه
رسید این ترنم به حسن ختام
به لب دارم این نغمه را دم به دم
به سر دارم این سایه را مستدام
امیری حسینٌ و نعم الامیر
امامی علیٌ و نعم الامام
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/435
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹حقیقت تابان🔹
تویی که میدمی از عرش هر پگاه، علی
منوّرند به نور تو مهر و ماه، علی
زمان بدون تو مثل کلافِ سردرگم
زمین بدون تو یک تودۀ سیاه، علی
چه حاجت است به برهان؟ حقیقت تابان!
که خود تویی به کمالات خود گواه، علی
یکی شبیه تو کو در عوالم امکان؟
چگونه عقل نیفتد به اشتباه، علی؟
کجا کسی به حریم تو راه خواهد یافت؟
هنوز محرم تو نیست غیر چاه، علی..
بدون جنگ، جهان را به صلح خواهی برد
که عشق، فتح قلوب است بیسپاه، علی
مگر اشارۀ تو صبح را بتاباند
دعای نیمهشب و ورد صبحگاه، علی..
چقدر این در و آن در زدن، کریم تویی
مرا گدای در این و آن مخواه، علی
به جدّ و جهد میسّر نمیشود دیدار
مگر مرا برسانی به یک نگاه، علی
از آستان تو سائل نمیرود محروم
فقیرم و به تو آوردهام پناه، علی
به دلشکسته نظر میکنند اهل وصال
شکستهایم و گواه است اشک و آه، علی
جواب پرسش دشوار «ماالحقیقه» تویی
درآمدی و رسیدم به صبحگاه، علی
📝 #قربان_ولیئی
🌐 shereheyat.ir/node/5018
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#شعر_تعلیمی
#قصیدهواره
🔹خوشهچین🔹
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
به چشم من همه از من بزرگوارترند
به خواب نیز ندیدم که بهترین باشم...
نمیشود ز سرم سایۀ تواضع دور
گر آفتاب شوم باز هم همین باشم
نشستهاند به سکّوی آسمان، یاران
عروج من همه این بس که بر زمین باشم...
هوای مال نکردم که خون دل بخورم
خیال جاه ندارم که در کمین باشم
رفیقِ نغمۀ مستانِ راستگو بودم
مرید غیرت پیرانِ راستین باشم...
درخت شعر مرا بار، جز تواضع نیست
مرا کمال همین بس، که خوشهچین باشم...
نجات داد مرا سایۀ ولای علی
علی نخواست سرافکنده، شرمگین باشم...
علی نخواست بیفتم به آستانۀ خلق
دچار منّت هر کهنهآستین باشم
علی زدود غبار از وجود تاریکم
علی نخواست گرهگیر کفر و کین باشم
یقین که دست علی، دست راستین خداست
اگر هلاک کنندم بر این یقین باشم
بر این مکاشفه از روز اولین بودم
بر این مشاهده تا شام واپسین باشم...
فدای تربتش، آن تربت غریب شوم!
گدای خانهاش، آن خانۀ گلین باشم
مگر علی نپسندد، وگرنه تا هستم
غلام حلقه به گوش امام دین باشم...
📝 #مرتضی_امیری_اسفندقه
🌐 shereheyat.ir/node/2621
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روز پدر متفاوت
🌷 فرزند شهید حمیدرضا فاطمیاطهر
تشنهست شبیه ماهی بیدریا
یا آهوی پابسته میان صحرا
صبری بده، ای خدا به فرزند شهید
وقتی که بلد شد بنویسد بابا
📝 #زهرا_سپهکار
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#مدافعان_حریم_اهلبیت
#قصیده
🔹والصّبح...🔹
دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
در ازدحام فلک، برقِ فجر پیدا شد
رها شدند از آن تیرگی هزار اختر
سپیده سر زد و با دست مهربانی خویش
کشید پردهای از نور روی قرص قمر
به دوش کوه بر آمد ملیکۀ مشرق
طلوع کرد و جهان را گرفت سرتاسر
به شکر فتح خودش بر سر زمین پاشید
بدون هیچ دریغی هزار سکّۀ زر
چه خلقتیست؟ شگفتا! چه آیهای؟ عظمی!
به فتح صبح قسم خورده خالق اکبر
قسم به صبح که خورشید شام، زینب بود
بزرگوار، شکوهآفرین، بلندنظر
به هوش باش که برخاست محکمات علی
بلند شد که قیامش به پا کند محشر
بلند شد، سخنش را نشاند بر کرسی
نیاز نیست که باشد خطیب بر منبر
بلند شد، همه بتها به لرزه افتادند
مگر که رفت علی روی دوش پیغمبر؟
کلام موجز او واژه واژه پر اعجاز
به گوش میرسد آیات سورۀ کوثر
شبیه بود به تسبیح، رشتۀ سخنش
به جای لفظ به هم وصل کرده دُرّ و گهر
مگر که روح الامین سورۀ قیامت خواند
که کاخ ظلم شد از این کلام زیر و زبر
خطاب کرد: «اَنا بِنتُ قامِعِ الکَفَرة
وَرِثتُ حُجبَ الکوثَر وَ مَنطِقَ الحیدر
منم همان که جگرگوشۀ نبی خداست
تویی نوادۀ آن زن که میدرید جگر
رسیده کار به جایی که همکلام توام
منی که همسخنم نیست از مَلَک کمتر
کنیزهای تو در کاخها نشسته به تخت
عزیزهای پیمبر اسیر کوه و کمر
اسیر در غل و زنجیر کودکان یتیم؟
ندای روح الامین میرسد: فَلا تَقهر!»
به پای خطبۀ غرّاء ذوالفقاری او
سپاه شبزده انداخت بیاراده سپر
هنوز میرسد از شام، برق خورشیدش
اگر مسافر صبحی، ببند بار سفر!
مرکّب و قلم و کاغذ و مضامین، سرخ
رسانده نامۀ خون را کبوتری بیسر
من الغریب میآید، نمانده وقت خضاب
حبیبهای حرم را خبر کنید، خبر!
مدافعان حرم بودهایم نسل به نسل
رسیده قبضۀ شمشیر از پدر به پسر
اگر چه سر بدهد، قصّهاش به سر نرسد
که شیعه حبّ علی را گرفته از مادر
چه میشود که علی جان! به ما سری بزنی
شهید چشم تو باشیم لحظۀ آخر
حکایت من و عشق تو همچنان باقیست
اگر چه باز به پایان رسید این دفتر
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/2175
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹امّ الکتاب🔹
زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
زینب اگر نهیب نمیزد علیه کفر
نطق مدافعان ولایت رسا نبود
زینب اگر اسیر نمیشد به راه دوست
دین خدا ز قید اسارت رها نبود
زینب اگر طلسم ستم را نمیشکست
امروز صحبت از شرف اولیا نبود..
در شام و کوفه باز نمیکرد اگر زبان
نام رسول بر سر گلدستهها نبود
اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام
زینب اگر نبود کتاب خدا نبود
📝 #ولی_الله_کلامی_زنجانی
🌐 shereheyat.ir/node/5340
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹رسالت🔹
چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
خون جگر نخورد و پیامآوری نکرد
زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان
با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد
بعد از وداع روز دهم، با ستارگان
کوتاهی از وظیفۀ همسنگری نکرد
در حقِّ غنچههای دل افسردۀ یتیم
چون او، کسی مراقبت و مادری نکرد...
بعد از امام آینهها، با کلام نور
هیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد
همراه کاروان اسیران، خدای صبر
کاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد
جز او، که بود شاهد محملنشین، کسی
دیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد
در سایهبان محمل غم، با هلال خویش
جز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد...
ویرانه بود و دربهدری، باز لحظهای
غفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد
یادش، هماره مظهر عزّتمداری است
نامش، همیشه بر لب ایام جاری است
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/4222
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹کیست این زن...🔹
کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش
روبهروی صاحبان سبحه و زر ایستاده
گرچه از دشمن فراوان زخم خورده داغ دیده
مثل کوهی باز هم اللهاکبر، ایستاده
گاه بالای سر سرهای بیتن گریه کرده
گاه بالای سرِ تنهای بیسر ایستاده
در کلامش خشم و آرامش تو گویی تواَمانند
آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده
کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی
اینکه در این مسجد بیبام و بیدر ایستاده
زن مگو، بنتالجلال اختالوقاری آسمانی
مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده
با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه
راستقامت عین عباس دلاور ایستاده
خم به ابرویش نیامد از ملامتهای دشمن
بر سر حکم الهی چون پیمبر ایستاده
کیست این زن، اینکه چون سروی میان آتش و دود
با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده
شام، تاریک است و خیل کوفیان در شب شناور
زینب اما مثل ماهی روی منبر ایستاده
زینب است این دختر حیدر که از مردان عالم
آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده
پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا
بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/3339
✅ @ShereHeyat