#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹أین المنتقم🔹
ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها
بازآ و با نسیم نگاه بهاریات
جانی دوباره بخش به ما ناامیدها
ما جمعه را به شوق تو، تعطیل کردهایم
ای روز بازگشت تو آغاز عیدها
بازآ که خلق را نکشاند به سوی خویش
بازار پر فریب مراد و مریدها
برگرد تا زمین و زمان را رها کنند
چپها و راستها، و سیاه و سفیدها
بسیار دستهگل که برای تو چیدهایم
این خاک، غرقه است به خون شهیدها
خون حسین میچکد از نیزهها هنوز
برگرد و انتقام بگیر از یزیدها
📝 #افشین_علا
🌐 shereheyat.ir/node/1641
✅ @ShereHeyat
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهرهٔ دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار
بیتو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت
دلها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت
📝 #سلمان_هراتی
🌐 shereheyat.ir/node/173
✅ @ShereHeyat
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
به استعاره تن نمیدهد صلابتت که تو
فقط شبیه خویش، بیمثال ایستادهای
چه با شکوه ایستادنیست ایستادنت!
که در هجوم زخم، بیملال ایستادهای!
ذلیل مردگان چه خوابهای نحس و شوم که...
برای تو... ولی تو لا یزال ایستادهای!
ز پا نشستنت خیال خام هر مُعَبّریست
چرا که تو فراتر از خیال ایستادهای
همیشه تکیه کردهای به تیغ غیرتت وطن!
که سالهای سال در جدال ایستادهای
و ایستادهای و استوار ایستادهایم
میان صحنهایم و پای کار ایستادهایم
وطن! اگر مقابلت جهان بایستد چه باک!
به خون خود قسم که جاننثار ایستادهایم
که هر چه میکشیم از کنار ایستادههاست
و گرنه ما که بر سر قرار ایستادهایم
گذاشتیم زیر پا غرور غرب و شرق را
که روی قلههای اقتدار ایستادهایم
شکوفه باریات دوانده ریشه در رگان ما
به کوری خزان، چهل بهار ایستادهایم
که صبح دولتت هنوز مانده جلوه کردنش
به شوق دیدنش به انتظار ایستادهایم
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/3547
✅ @ShereHeyat
36.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد
زن به شکرانۀ او چادر شوکت سر کرد
📹 شعرخوانی #مجید_تال
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#مثنوی
🔹قرة العین نبی🔹
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
بشر از لطف خداوند مکدّر میشد
شرم میکرد اگر صاحب دختر میشد
اشک لالایی بیواژۀ مادرها بود
گورِ بیفاتحه گهوارۀ دخترها بود
ناگهان یک نفر این غائله را بر هم زد
«عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
آنکه بر شانۀ خود پرچم اسلام گرفت
دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت
عشق را طبع خداوند به توصیف آورد
شَرفِ هر دو جهان فاطمه تشریف آورد
سَیِّده، مُحتَرَمه، مُمتَحَنه، حَنّانه
حانیه، عالِمه، اُم النُّجَباء، ریحانه
عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت
و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت
شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد
زن به شکرانۀ او چادر شوکت سر کرد
خواست تا خیر کثیرش به دو عالم برسد
تا عقیقِ شرفُ الشمس به خاتم برسد
مادرانه به طرفداری احمد برخاست
تا ابوجهل سَرِ عقل بیاید برخاست
جلوهای کرد و دلیل زهق الباطل شد
و از آن نور سه آیه به زمین نازل شد
بیگمان بولهب آنروز پر از واهمه بود
دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود
بنویسید که معصومۀ عصمت زهراست
سند محکم اثبات نبوّت زهراست
دختری که لقب اُم اَبیها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خداوند اگر وَاعتصموا میگوید
از کرامات نخ چادر او میگوید
سورۀ دَهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد دَهر نبیند به خود اینگونه زنی
نه فقط جلوۀ او سورۀ انسان آورد
چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابستهست
جز در خانۀ زهرا همه درها بستهست
زُهد با دیدن او حسِّ تفاخر دارد
قُرة العین نبی وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانوی دو عالم بودند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود، ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بیتاب فقیران میپخت
بارها خادمهاش گفت: به لطفت شادم
«من از آن روز که در بند توام آزادم»
فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینۀ پیغمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست
اَحدی کفو علی بن ابیطالب نیست
عشق باید که پس از این سخن آغاز کند
مرتضی در بزند فاطمه در باز کند
آفتاب از افق خانهشان سر میزد
هر زمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشق علی بود چه خیرُالعملی
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی
وقت آن شد بنویسید که حجت، زهراست
سند محکم اثبات ولایت زهراست
اولین شیعۀ بیتابِ علی، زهرا بود
که سراپای وجودش سپر مولا بود
یک جهان هم اگر از بیعت خود برمیگشت
باز هم فاطمه دور سر حیدر میگشت
نسل زهرا و علی سلسلۀ طوبی شد
میوۀ این شجره نایبةُ الزهرا شد
آسمانها پس از او یکسره کوکب دیدند
چادر فاطمه را بر سر زینب دیدند
زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است
خطبۀ دمبهدمش وارث تیغ دو دم است
او که چون مادر خود پای ولایت مانده
یکتنه فاتحۀ کاخ ستم را خوانده
تا ابد در دل ما هست غم عاشورا
این خبر را برسانید به تکفیریها
«یا علی» از لبِ سردار نیفتاده هنوز
علم از دستِ علمدار نیفتاده هنوز
کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟
پسر فاطمه کافیست که فَرمان بدهد
همه از خاتمۀ معرکه آگاه شوند
فاتحان با خبر از «نَصرُ مِنَ الله» شوند..
سپر خویش کنم غیرت سرداران را
به جهانی ندهم یک وجب از ایران را..
سربلندیم اگر تکیه به دنیا نکنیم
آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم
غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده
سایۀ چادر او از سرمان کم نشده
بنویسید امیدِ دل زهرا مهدیست
چارۀ کار همه مردم دنیا مهدیست
📝 #مجید_تال
🌐 shereheyat.ir/node/3597
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیدهواره
🔹کوثر کثیر🔹
هرکس هر آنچه دیده اگر هرکجا، تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
در تو خدا تجلّی هر روزه میکند
«آیینۀ تمامنمای خدا» تویی
میلاد تو تولد توحید و روشنیست
ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی
چیزی ندیدهام که تو در آن نبودهای
تا چشم کار میکند، ای آشنا! تویی
نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار
سرچشمۀ فقاهت آل عبا تویی
غیر از علی نبود کسی همطراز تو
غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی
تو با علی و با تو علی روح واحدید
نقش علیست در دل آیینه، یا تویی؟
شوق شریف رابطههای حریم وحی
روح الامین روشن غار حرا تویی
ایمان خلاصه در تو و مهر تو میشود
مکّه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی
زمزم ظهور زمزمههای زلال توست
مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی
بعد از تو آن زنان که به پاکی زبانزدند
سوگند خوردهاند که خیر النسا تویی
شوق تلاوت تو شفا میدهد مرا
ای کوثر کثیر! حدیث کسا تویی
آن منجی بزرگ که در هر سحر به او
میگفت مادرم به ـ تَضَرُّع ـ بیا! تویی
آن راز سر به مهر که «حافظ» غریبوار
میگفت صبح زود به باد صبا تویی
هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست
تنها تویی شفیعۀ روز جزا تویی
در خانۀ تو گوهر بعثت نهفته است
راز رسالت همۀ انبیا تویی
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
بی تو چه میکنند؟ تویی کیمیا تویی
قرآن ستوده است تو را روشن و صریح
یعنی که کاشف همۀ آیهها تویی
درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد
آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی
من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم
ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی...
پیچیده در سراسر هستی ندای تو
تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی
گفتم تو ای بزرگ! خطای مرا ببخش
لطفت نمیگذاشت بگویم «شما» تویی
باری، کجاست بقعۀ قبر غریب تو؟
بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی
📝 #مرتضی_امیری_اسفندقه
🌐 shereheyat.ir/node/148
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیدهواره
🔹روضۀ رضوان🔹
یک چلّه انتظار به پایان رسیده است
پایان شام تیرۀ هجران رسیده است
اسفند را به مجمر خورشید دود کن
عطر نسیم صبح بهاران رسیده است
اینک بهار، فصل «فَصَلِّ لِرَبِک» است
شأن نزول کوثر قرآن رسیده است
زهراست زهرهای که به یُمن ظهور او
شبهای بیستاره به پایان رسیده است...
نوری که آسمان و زمین را فرا گرفت
روحی که با لطافت باران رسیده است
ریحانهای که رایحۀ روحپرورش
تا ماورای روضۀ رضوان رسیده است
برخیز، ای خدیجه که صبرت نتیجه داد
از آسمان برای تو مهمان رسیده است
کلثوم! ساره! آسیه! مریم! خوش آمدید
جان پیشکش کنید که جانان رسیده است
ای عرشیان به ساقی کوثر خبر دهید
خیر کثیر ختم رسولان رسیده است...
انسیهای که سورۀ انسان به شأن اوست
حوریهای به صورت انسان رسیده است
از کوثر کرامت بیانتهای اوست
فیضی اگر به عالم امکان رسیده است
یک چشمه از تَمَوُّج خیر کثیر اوست
دریای حکمتی که به لقمان رسیده است
هفتاد رشته نور حق از طور چادرش
بر پیروان موسی عمران رسیده است
در سایۀ تعالی نور دعای او
سلمان به اوج رتبۀ ایمان رسیده است
معصومهای که در اثر هم نشینیاش
فضه به فیض صحبت قرآن رسیده است
صدیقهای که شاهد عهد الست بود
ارث وفای او به شهیدان رسیده است
مرضیهای که مرز ندارد ولایتش
نور رضای او به خراسان رسیده است...
دست نوازشی به سر شعر من بکش!
پیش تو این یتیم، پریشان رسیده است
📝 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
🌐 shereheyat.ir/node/3590
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹شب قدر🔹
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
خلق از معرفت شأن تو عاجز ماندند
بیجهت نیست خدا فاطمهات نامیدهست
خواستم ذات تو را نور بخوانم، دیدم
نور هم با تو خودش را همهجا سنجیدهست
نور چشمان پیمبر تویی و جلوۀ تو
آفتابیست که تا غار حرا تابیدهست
حکمتش چیست که ای اُمّ اَبیها! پدرت
بارها خم شده و دست تو را بوسیدهست؟...
سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر
ملک وحی، هرآیینه به خود بالیدهست
بانی رزق تویی، روح الامین میدانست
سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیدهست
هر زمانی که شدی خسته ـ به نقل از سلمان ـ
چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیدهست
چه بگوییم از انفاق تو، وقتی در شهر
سائلی رخت عروسی تو را پوشیدهست
به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد
نان افطار تو وصفش همهجا پیچیدهست
چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت:
«گوش این طایفه آواز گدا نشنیدهست»...
📝 #مسعود_یوسف_پور
🌐 shereheyat.ir/node/2049
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹مادر🔹
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید
حق هرچه آفرید از این دختر آفرید...
جوشید چشمه در دل قرآن به نام او
اعجاز، تشنه بود و خدا کوثر آفرید
یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک
لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید...
از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود
از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید
میخواست تا خلاصه شود عشق در کلام
از بین واژههای جهان مادر آفرید
📝 #مهدی_مردانی
🌐 shereheyat.ir/node/2053
✅ @ShereHeyat
او جان پیمبر است و جانش مولاست
نور حسن و حسین در او پیداست
هر پنج تن از دیدۀ دل چون نگری
زهرا زهرا زهرا زهرا زهراست
📝 #محمدحسین_ملکیان
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#چارپاره
🔹روز مادر🔹
ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فراتر از ادراک
وصف تو درک «لیلة القدر» است
فهم ما از تبار «ما اَدراک»
کوثری، بیکرانه دریایی
ما و ظرف حقیر این کلمات
باید از تو نوشت با آیات
باید از تو سرود با صلوات
آیه در آیه وصف تو جاریست
«فتلقّی...»، «مباهله»، «کوثر»
در دل «اِنَّما یُریدُ الله...»
در «فَصَلِّ لِرَبکَ وَ انحَر»
از بهشت آمدی به هیئت نور
عطر سیبت وزید در هستی
تو گلِ... نه، تو نوبهارِ... نه
تو بهشت دل پدر هستی
پدر و مادرم فدای شما
مادری کردهای برای پدر
چشم بد دور، چشم شیطان کور
دست تو بود و بوسههای پدر
از بهشت آمدی و روشن شد
سرنوشت دل علی با تو
بیتو کم بود در تمام جهان
نیمۀ دیگرش ولی با تو...
وصف ذات تو و صفات علی
وصف آیینه است و آیینه
غربت و خندۀ تو و دل او
قصۀ گرد و دست و آیینه
خانه میشد بهشتی از احساس
با گل افشانیِ بهاریِ تو
عاطفه با تمام دل میزد
بوسه بر دست خانهداری تو
خانه از زرق و برق خالی بود
از صفا، عاشقی، محبت، پُر
داشتی، ای کلیددار بهشت
پینه بر دست، وصله بر چادر
از بهشت آمدی و آوردی
یازده سورۀ بهشتی را
مصحفِ سرنوشت خود دیدیم
سورههایی که مینوشتی را
نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات
نسل تو خضرِ آسمانیِ راه
جلوهای از دم تو را دیدیم
در مسیحی به نام روح الله
روز مادر شده دلم با شوق
پر زده در هوای تو مادر
منم و وسعت بهشت خدا
منم و خاک پای تو مادر
آرزو دارم این که بنشینم
لحظهای در جوار تو اما...
آرزو دارم این که بگذارم
شاخه گل بر مزار تو اما...
آه در حسرت زیارت تو
دل ما آشنای دلتنگیست
حرم دختر کریمۀ تو
شاهد لحظههای دلتنگیست
روز مادر شده به محضر تو
آمدم پا به پای این کلمات
هدیۀ من برای تو اشک است
هدیۀ من برای تو صلوات
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/167
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیده
🔹تبسم کوثر🔹
صبح طلوع زهرۀ زهرا رسیده است
پایان ظلمت شب یلدا رسیده است
ای روزگار، دورۀ هجران تمام شد
یعنی برات وصل به امضا رسیده است
بگشای چشم شوق به سوی فرشتگان
ای باغ گل، زمان تماشا رسیده است
عطر گل محمدی از مکه میوزد
فصل گل و تبسم گلها رسیده است
تا آنکه غرق نور شود آسمان وحی
ماهی به نام اُمّ اَبیها رسیده است
آمد ندا:«فَصَلِّ لِرَبِّک» حبیب ما
محبوب ما! حبیبۀ دلها رسیده است
بر دفتر تبسم کوثر نوشتهاند
آیینۀ تجسّم طاها رسیده است
قفل حدیث قدسیِ لولاک باز شد
امشب کلید حلّ معما رسیده است
امشب سروش غیب به گوش خدیجه گفت:
مام دو مریم و دو مسیحا رسیده است
مرضیهای که سورۀ انسان مدیح اوست
انسیهای به جلوۀ حورا رسیده است
هر کس رسیده است به هر رتبه و مقام
از پرتو ولایت زهرا رسیده است
یعنی که آدم صفیالله از این طریق
کمکم به علمِ «عَلَّمَ الاَسما» رسیده است
از چشمۀ کرامت زهرای اطهر است،
فیضی اگر به مریم و حوّا رسیده است
تا بنگرد کلیم، تجلّای طور را
اشراق او به سینۀ سینا رسیده است...
زهرا که هر شب از دل محراب تا سحر
نورش به عرش «ربّی الاعلی» رسیده است
زهرا که سر به سجدۀ شکر خدا گذاشت
آوازهاش به مسجدالاقصی رسیده است
زهرا که چون به خطبه صدایش بلند شد
پژواک او به عالم بالا رسیده است
زهرا که «اِنَّ اَکرَمَکم» ترجمان اوست
در بندگی به قلّۀ تقوا رسیده است
زهرا که در مقام رضا، مجتبای او
تا بیکرانِ صبر و مُدارا رسیده است
زهرا که در مقام شهادت، حسین او
از کربلا به «لیلةالاسری» رسیده است
زهرا که در جبین درخشان زینبش
ایمان به رتبههای تجلّا رسیده است...
ما مثل قطره، دست به دامان کوثریم
دریاست قطرهای که به دریا رسیده است...
تنها نه مِهر فاطمه آرام جان ماست
عشق علی به دادِ دلِ ما رسیده است
ای دل، نظر به پنجرههای بقیع کن
پایان کار عشق به اینجا رسیده است...
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3594
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹ای مادر حسین و حسن🔹
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت
دیدم رسول اُمّ أبیهات خوانده است
گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت
دیدم تویی هر آینه، آیینۀ علی
گفتم عجب بهجاست که حیدر بخوانمت
دیدم قیامت است درِ خانۀ شما
گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت
گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم
جبریل گفت سورۀ کوثر بخوانمت
ای مادر حسین و حسن! مام زینبین!
من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟
📝 #جواد_هاشمی
🌐 shereheyat.ir/node/154
✅ @ShereHeyat
#روز_مادر
#غزل
🔹مادرم🔹
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
مثل ستاره در شب یلدا که بیدریغ
تا صبح میدرخشد و زیباست مادرم
یک سینه درد دارد و آهی نمیکشد
از بس که مثل کوه شکیباست مادرم
هر روز مهربانتر و هر روز تازهتر
مثل نگاهِ ساکت باباست مادرم
چشمش به غنچههای جوانش که میخورد
لبریزِ خندههای شکوفاست مادرم
شبهای بیکسی چه کسی مینوازدم؟
هرجاست اشکهای من، آنجاست مادرم
هر شب پس از نماز، دعا میکند مرا
در فکر روزهای مباداست مادرم
پهلوش مینشینم و لبخند میزند
تنهاییاش در آینه پیداست مادرم
سیراب میشوم به صدایش که میرسم
مانند آبهای گواراست مادرم
بازی کودکانه زمینم اگر زند
باکیم نیست، گرم تماشاست مادرم
از ماجرای هاجر و سارا سؤال کن
در قصههای مریم و حواست مادرم...
رازی است نانوشته الف لام میم عشق
حرفی که تا همیشه معمّاست مادرم
«آهسته باز از بغل پلّهها گذشت»
اما کسی ندید چه تنهاست مادرم
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/3599
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
41.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مداحان بهمناسبت سالروز میلاد حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها. ۹۹/۱۱/۱۵
💻 @Khamenei_ir
شعر هیأت
📹 ببینید | فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مداحان بهمناسبت سالروز میلاد حضرت فاطمه
💠 توصیههای مهم رهبر معظم انقلاب به مدّاحان
1️⃣ توصیۀ اوّل این است که این وظیفۀ بزرگ و سنگینی را که عرض کردیم، جدّی بگیرید؛ وظیفۀ فرهنگسازی، وظیفۀ ترویج، وظیفۀ گستردن مبانی فکری و فرهنگی اسلام را جدّی بگیرید؛ این بسیار مهم است؛ اساس کار شما این است؛ محور کار را این قرار بدهید. این توصیۀ اوّل که فکر و پند و معرفت و بصیرت را با همین ابزارِ هنریِ برجسته منتشر کنید، با مهارتهایی که هر کسی بالاخره ابتکاراتی دارد و مهارتهایی دارد که به کار میبرد.
2️⃣ توصیۀ دوّم این است که قالب مدّاحی و آن شکل مدّاحی حفظ بشود. مدّاحی و مدیریّت هیأت را با بعضی از کارهای مشابهی که اینجا و آنجا انجام میگیرد اشتباه نباید گرفت. قالب مدّاحی باید حفظ بشود؛ از همۀ ابزارهای هنری مذکور که عرض کردیم -صدای خوش، نغمهسازی خوش، نغمهپردازی خوب- باید در اینها استفاده بشود، لکن از چیزهایی که بیرون از این قالب مدّاحی است مطلقاً نخواهید استفاده کنید و اجتناب بشود. نگذارید هیأت تبدیل بشود به محیطهای دیگر؛ هیأت، باید هیأت بماند. این هم نکتۀ دوّم که انشاءالله عمق این مطلب را مورد توجّه قرار خواهید داد.
3️⃣ توصیۀ بعدی اتقان است؛ سعی کنید سخنِ متقن گفته بشود. آنچه باید گفته بشود، چه سیره، چه تاریخ، چه مطالعات معارفی و توحید و امثال اینها، چه ذکر مصیبت، با اتقان گفته بشود؛ یعنی سخن متقن و محکم و متین گفته بشود. این البتّه در مورد شعرایی که برای مجالس مدّاحی شعر میسرایند بیشتر صدق میکند؛ آنها هم بایستی مطالعات معارفیشان و تاریخیشان بسیار گسترده باشد و سیره و تاریخ و معارف را درست بشناسند.
4️⃣ توصیۀ آخر این است که ادب اسلامی را در جامعه بگسترانید. عزیزان من! یکی از چیزهای بسیار مهم، حفظ ادب اسلامی در سخن گفتن است که متأسّفانه امروز با گسترش فضای مجازی بهتدریج این ادب اسلامی دارد کمرنگ میشود. بدزبانی، بدگویی و مانند اینها بایستی در جامعه جمع بشود. امروز بعضی سعی میکنند یا بیتوجّهی میکنند و این در جامعه، بهخصوص در بعضی از رسانهها -چه رسانههای صوتی، چه رسانههای تصویری- و بهخصوص در فضای مجازی رو به گسترش است. شما بایستی در بیان خودتان، در شیوۀ کار خودتان، به نحوی عمل کنید که گسترش این [بدزبانی و بدگویی] وجود نداشته باشد. مکتب ائمّه (علیهمالسّلام) و مکتب علوی و فاطمی از این چیزها مبرّا است.
شما نگاه کنید فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) دو خطبۀ طوفانی ایراد کرده؛ دو خطبۀ به معنای واقعی کلمه طوفانی: یکی در مسجد در میان انبوه متراکم مردان، یکی هم خطاب به زنان مدینه که پُر [است] از مطالب بسیار مهم و اعتراضی -اعتراض- و تنبیه نسبت به مفاهیم برجستۀ اسلامی که فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) در مورد آنها خطر را احساس میکرد، لکن در این دو خطبۀ مهم و بزرگ و پُرشور، یک کلمۀ هتک و زشت و توهینآمیز وجود ندارد؛ [و همۀ کلمات،] کلماتِ محکم و مستحکم، بیاناتِ متین و متقن. باید این جوری عمل کنید؛ در اظهارات، در صحبتها، قول به غیر علم نباید باشد، غیبت نباید باشد، تهمت نباید باشد و بدگویی و بدزبانی نباید باشد. اینها را به مردم یاد بدهید، تعلیم بدهید؛ هم در زبان تعلیم بدهید، هم در عمل تعلیم بدهید و ببینید که چقدر اینها مهم است. امیرالمؤمنین فرمود «اِنّی اَکرَهُ لَکُم اَن تَکونوا سَبّابین» وقتی که در لشکر امیرالمؤمنین خطاب به لشکریان معاویه بعضیها یک مقداری بدزبانی کردند، حضرت فرمود نه، بدزبانی نکنید، بدگویی نکنید، «اِنّی اَکرَهُ لَکُم»، من دوست ندارم شما این جوری باشید. این اخلاقِ فاطمی و علوی است.
📝 فرازی از بیانات رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مدّاحان بهمناسبت سالروز میلاد حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) ۹۹/۱۱/۱۵
💻 @Khamenei_ir
✅ @ShereHeyat
33.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تواضع شاخهای پر بار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پر رنگ جهازش بود
📹 شعرخوانی #رحمان_نوازنی
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
ای آینهها! چشم تماشاتان کو؟
یک پنجره تا ظهور باقی مانده
📝 #اسماعیل_محمدپور
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#غزل
🔹مردان روزگار🔹
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
خلاف گوشهنشینان و عافیتطلبان
تو در میانۀ میدان کارزار بایست!
نه مثل قایق فرسودهای کناره بگیر
نه مثل طفل هراسیدهای کنار بایست!
در این زمانۀ بدنام ناجوانمردی
به نام نامی مردان روزگار بایست!
بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر
به انتظار «نشستی»، به انتظار «بایست»!
📝 #سجاد_سامانی
🌐 shereheyat.ir/node/1533
✅ @ShereHeyat
این صبر و صلابت و صفا، زهراییست
دلهای تمام شهدا زهراییست
یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم
جمهوری اسلامی ما زهراییست
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/3548
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#انقلاب_اسلامی
#رباعی
🔹تا صبح ظهور🔹
این صبر و صلابت و صفا، زهراییست
دلهای تمام شهدا زهرایی ست
یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم
جمهوری اسلامی ما زهراییست
با روبهکان ز صولت شیر بگو
با دشمن اهل شر ز شمشیر بگو
تا لرزه بیفتد به تن کاخ سفید
کوبندهتر از همیشه تکبیر بگو
تا نام حسین بر لب مردم ماست
در معرکهها شکست دشمن پیداست
معنای بلند لعن بر شمر و یزید
«امروز شعار مرگ بر آمریکاست»
در اوج صلابت است این پرچم پاک
دور است نگاه اجنبی از این خاک
هیهات که تن به ترس و ذلت بدهیم
یاران حسین را ز تحریم چه باک؟
در لشکر نور، انقلابی هستیم
پر شور و شعور، انقلابی هستیم
ثابت قدم و غیور، انشاءالله
تا صبح ظهور انقلابی هستیم
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/3548
✅ @ShereHeyat
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
این رَهی نیست که از خاطرهاش یاد کنی
این سفر همرَهِ تاریخ به جا میماند
دانه و دام در این راه فراوان اما
مرغِ دل سیر زِ هر دام رها میماند
میرسیم آخر و افسانهٔ واماندنِ ما
همچو داغی به دلِ حادثهها میماند
بیصداتر زِ سکوتیم، ولی گاهِ خروش
نعرهٔ ماست که در گوشِ شما میماند
بِروید ای دلتان نیمه که در شیوهٔ ما
مرد، تا مرگِ ستم، مرگِ بلا میماند
📝 #محمدعلی_بهمنی
🌐 shereheyat.ir/node/1142
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#انقلاب_اسلامی
#غزل_مثنوی
🔹دیروز امروز فردا🔹
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
«خویشی» که سر به دامن تقدیر میگذاشت
کاری جز اعتراف به درماندگی نداشت
از راه مرگ با هدفی پوچ میگذشت
عمری که در تصوّر یک کوچ میگذشت
این شعر نیست، قسمتی از درد مردم است
تاریخ قرنها غم و غربت در آن گم است
دنیا به رغم محکمهها، قیل و قالها
در بند گرگ بود به حکم شغالها
این حکم شوم، نقشۀ دنیای دیگریست
طرح شروع فتنه و بلوای دیگریست
شیطانیان که فاتح این ماجرا شدند
وقت سقوط دهکدهها کدخدا شدند
از خیرشان رسیده فقط شر به دهکده
این قصّه آب میخورد از غرب دهکده
آری، جهان به شوق تکامل فریب خورد
آدم دوباره خیرهسری کرد و سیب خورد
تقصیر ما: حکومت سرکردۀ دروغ
تقدیر ما: جنایت پروردۀ دروغ
آزادی و حقوق برابر بهانه بود
تا که شود برادرمان بردۀ دروغ
افسونِ قرن -کورۀ آتش- غم یهود
افسانه بود غربت گستردۀ دروغ
توحید را به مسلخ تثلیث میکشند
نفرین به این تجلّی بیپردۀ دروغ
هرچند فتنه صبح جهان را سیاه کرد
خورشید سر رسید و فُسون را تباه کرد
آغاز شد حماسۀ آتش عتابها
وسعت گرفت شعلۀ این انقلاب، تا -
- در روزگار سلطۀ صحرای دورهگرد
مردی به نام نامیِ دریا قیام کرد
گلزار جان گرفت به دست بهاریاش
ایمان بیاوریم به لبخند جاریاش
از بند تن رهاست طنین دعای او
«آزادگیست» شِمّهای از ربّنای او
اندیشهاش تجسّم احکام دین ماست
اُسطورۀ مقاومت سرزمین ماست
با این وجود، در دل او غم گذاشتند
آن بیوجودها که سرِ فتنه داشتند
میخواستند بر سر ما سروری کنند
«دینِ نو» آورند که پیغمبری کنند
امّا...نه! مرد باج به گردنکشان نداد
در اوج غم حقارتی از خود نشان نداد
تا که بساط گرگ به هم خورد و جنگ شد
روباه پیر شعبده کرد و پلنگ شد
میخواستند باز بگیرند ماه را
برپا کنند گسترههایی سیاه را
امّا به یُمن مرد و مریدان پاکباز
بدسیرتان شدند هم آغوش خاک، باز
چندی گذشت... حادثه رخ داد و بعد از آن
آمد عزای نیمۀ خرداد و بعد از آن -
- با شوق مرگ، لحظۀ رفتن فرا رسید
از خود گذشت مرد و به درک خدا رسید
او رفته و حکایت او مانده تا هنوز
فرهنگ استقامت او مانده تا هنوز
«امروز» هم فدایی راه ولایتیم
دستی پر از قنوت، پر از استجابتیم
باید که در ادامۀ راهش خطر کنیم
نفرین به ما اگر که دمی فکر سر کنیم
ما «عهد» کردهایم که با «عدل» انقلاب
در محکمه مقابله با زور و زر کنیم
ما عهد کردهایم که در عصر احتمال
فکری به حال «گرچه و امّا - اگر» کنیم
حالا زمان گذشته و کاری نکردهایم!
دیگر چگونه میشود از خود گذر کنیم؟
ما عهد کردهایم، ولی مثل کوفیان
همراه و همنوای علی مثل کوفیان...
ما «عهد» را به مَسند حاشا گذاشتیم
منشور «عدل» را به تماشا گذاشتیم
از یاد بردهایم اشارات مرد را
افشاندهایم در دل او بذر درد را
دیگر اُمید نیست به اندیشههای ما
آن قدر گُم شدیم در اوهام خویش، تا -
- لبخند او به زخم بدل شد، نمک زدیم
اینگونه پایداری خود را محک زدیم
وقتی که گرگ ولوله کرد و به گلّه زد
ما در سکوت قافلهها نِیلبک زدیم
در ازدحام غفلت ما، مکر جان گرفت
چشمان خواب رفتۀ دشمن توان گرفت
آری، دوباره فتنه و بلوا به پا شدهست
نفرین به ما که سفرۀ تزویر وا شدهست
در «عهد» ما که «عدل» فقط در کتابهاست
رستم اسیر فتنۀ افراسیابهاست
با اعتراض، زیره به کرمان نمیبریم
فرصت برای شِکوه زیادست، بگذریم...
باید دوباره دست به دامان او شویم
بیعت کنیم، بلکه مسلمان او شویم
وقتی علی به مسند غربت نشسته است
عمّار او، ابوذر و سلمان او شویم
باید که در صیانتِ از مرد، جان دهیم
در راه او مقاومت از خود نشان دهیم
مردان مرد، دست به دشمن نمیدهند
آزاده ها به بند کسی تن نمیدهند
فرقی نمیکند پس از این «ما»، «تو»، یا «منم»!
چوب حراج خورده مگر خاک میهنم؟
شمشیر باستانیِ شرقیم در مصاف
پروردۀ حماسه و بیزار از غلاف
بعد از حماسه، نوبت عشق و تغزّل است
آری، بهار فصل دگردیسیِ گُل است
با اینکه در مُحاق زمان است، میرسد
روزی که خاستگاه جهان است، میرسد
آن روز ناگزیر که «فرداست» بیگمان
در انحصار چشم کسی نیست آسمان
روز نزول نور به جان جوانهها
روز سقوط سلطۀ تاریکخانهها
روزی که «عدل» حاصل خواب و خیال نیست
این یک حقیقت است، مجاز و محال نیست!
روزی که ماه، مژدۀ چشمانتظارهاست
خورشید، چشم روشنیِ بیقرارهاست
روزی که مردِ منتظرِ سالها سکوت
فریاد استجابت شبزندهدارهاست
«عشقش»، دلیل رفتن سرها به روی دار
آن مردِ مرد، «منتقمِ» سربِه دارهاست
آغاز عدلگستریِ حاکمیّتش
پایانِ حکمرانیِ دنیاتبارهاست
📝 #حسن_خسروی_وقار
🌐 shereheyat.ir/node/1194
✅ @ShereHeyat
چه رازی از دل پاکت شنیدند؟
درون روح بیتابت چه دیدند؟
که زیر سایۀ اُمّ المصائب
تو را اُخت المصائب آفریدند
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/4489
✅ @ShereHeyat
#حضرت_ام_کلثوم علیهاالسلام
#غزل
🔹تو زینبی🔹
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
هر جا تو باشی خواهرت آنجاست بیتردید
هر جا تو باشی ردّ پایی از برادرهاست
اما تو پنهانی در این پیداییِ روشن
اینگونه پیدا بودنِ پنهان عجب زیباست!
تو زینبی تو ام کلثومی... یکی هستید
«صغری» و «کبری» چیدن تاریخ بیمعناست...
در خطبههایت خطبههای فاطمه جاریست
در خطبههایت خطبههای مرتضی پیداست
تو خطبه خواندی کوفه و شام از نفس افتاد
این حرفها تیز است، برندهست، بیپرواست
از شعلههای شعرهایت سوخت جان شهر
در سینۀ مردم هنوز از گریهات غوغاست
از آن روایتهای سوزان میشود فهمید
در سینهات تا لحظۀ پرواز عاشوراست...
📝 #حسین_صیامی
🌐 shereheyat.ir/node/3632
✅ @ShereHeyat