eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔹یک کاروان دل🔹 به کربلای تو یک کاروان دل آوردم امانتی که تو دادی به منزل آوردم هزار بار به دریای غم فرو رفتم که چند دُرّ یتیمت به ساحل آوردم کبوتران حرم را، ز چنگ صیادان نجات داده و چون مرغ بسمل آوردم به جز رقیه که از پا فتاد پشت سرت تمام اهل حرم را به منزل آوردم شبی به محفل ویرانه‌ها، سرت شد شمع حدیث‌ها من از آن شمع و محفل آوردم اگر به سلسله بستند بازوی ما را حیات خصم تو را در سلاسل آوردم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1011@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹از آن ساعت...🔹 از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه‌ها دیدم، چه‌ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌جستم تو را اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه‌ها کردم تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم به‌سان شمع، آبم کرد بانگ آب‌آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه‌های چشم وا کردم میان خیمه‌های سوخته همچون دلم آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم شکسته جای مُهرت را، ز بی‌مهری به نی دیدم شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1008@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹یک نیستان ناله🔹 آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌‏ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌‏ام از در و دیوار عالم فتنه می‌بارید و من بی‌‏پناهان را بدین دارالامان آورده‌‏ام اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین‌جا با فغان آورده‌ام تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‌ام قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوش‏تر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌‏ام دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود از برایت دامنی اشک روان آورده‌‏ام تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌‏ام تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده‌‏ام تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه‌‏ای از درد دل را بر زبان آورده‌‏ام 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1003@ShereHeyat
Arbaeen.pdf
2.13M
📜 متن گرچه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم بُعد منزل نبُوَد در سفر روحانی ✅ @ShereHeyat
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹یا حسین🔹 صد بار اگر شویم فدای تو یاحسین کاری نکرده‌ایم برای تو یاحسین.. چشمان ماست در عطش نینوا، فرات در جان ماست شور و نوای تو یاحسین امسال اربعین تو به دیدار ما بیا میقات ماست بزم عزای تو یاحسین از راه دور، محضر تو شکوه می‌کنیم از درد هجر کرببلای تو یا حسین تا نایب الزّیاره، امام زمان ماست سهل است هجر صحن و سرای تو یاحسین شکر خدا که سجده به خاک تو می‌بریم در هر نماز رو به خدای تو یاحسین صد لعن و صد سلام زیارت شهود ماست تسبیح ماست اشک عزای تو یاحسین.. تا شاهراه «سیر الی الله» کربلاست در قلب ماست شوق لقای تو یاحسین از کوچه‌ها به کرببلا کوچ می‌کنیم همراه دسته‌های عزای تو یاحسین این روضه‌ها مسیر رسیدن به کربلاست قربان ذکر راهگشای تو یاحسین میثاق ماست با شهدای تو یاحسین آن وارثان صدق و وفای تو یاحسین ای کربلا مقام شهیدان راه حق ای کربلا حریم خدای تو یاحسین ای اربعین روایت فتح قریب تو قربان منطق شهدای تو یاحسین ای اربعین رسانۀ خط قیام تو ای اربعین پیام عزای تو یاحسین ای اربعین قیامت «هل من معین» تو ای اربعین صدای رسای تو یاحسین باید که لب به نغمۀ لبیک باز کرد باید که داد دل به ندای تو یاحسین ما ملت امام حسین و شهادتیم اسلام ناب ماست ولای تو یاحسین یک ملتیم تابع هفتاد و دو شهید یک اُمّتیم تحت لوای تو یاحسین حُسن ختام آن به شهیدان رسیدن است عمری که سر شود به هوای تو یاحسین بایست در مقابل ظالم بایستد هرکس که سر گذاشت به پای تو یاحسین تا انتقام خون تو آرام نیستیم عمری گریستیم برای تو یاحسین تا خیمه‌گاه سبز فرج می‌توان رسید از خیمۀ سیاه عزای تو یاحسین.. تو وارث رسولی و ما وارث توایم میراث ماست مرثیه‌های تو یاحسین از جد خود عمامه به سر داشتی چه شد!؟ کو پیرهن!؟ کجاست ردای تو یاحسین!؟.. تیر سه‌شعبه بود و دل داغدار تو تیری که خون گریست برای تو یاحسین پنجاه سال سینۀ تو تیر می‌کشید تیر سقیفه بود بلای تو یاحسین.. با خون محاسنت دم آخر خضاب شد این‌گونه بود رنگ حنای تو یاحسین ای روی لاله‌گون تو هردم شکفته‌تر مشهود بود شوق لقای تو یاحسین فریاد استغاثۀ تو تا بلند شد لرزید پیکر شهدای تو یاحسین دیدی حرامیان به حریم تو تاختند طاقت نمانده بود برای تو یاحسین تابی نبود تا بتوانی بایستی نیزه شکسته بود عصای تو یاحسین.. از فرط تیر، جای جراحات محو شد اثبات شد، مقام فنای تو یاحسین ای ذکر تو «رضاً بقضائک» به قتلگاه ای «ارجعی» جواب دعای تو یاحسین ذکر خدا به لعل لب تشنۀ تو بود جوهر ولی نداشت صدای تو یاحسین.. فریاد از آن دمی که صدایت نمی‌رسید دردا به نی دمید نوای تو یاحسین تن در نشیب مقتل و سر بر فراز نی طی شد چگونه سعی و صفای تو یاحسین!؟ آن خیمه‌های سوخته، غمخانۀ تو شد آن شب چه گرم بود عزای تو یاحسین زینب به هر نماز شبش بر تو می‌گریست با یاد التماس دعای تو یاحسین ای وای دخترت که به دستان بسته دید در دست باد، زلف رهای تو یاحسین پیچیده بود از سر گلدسته‌های نی عطر اذان کرببلای تو یاحسین.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5207@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دلشوره‌های اربعینی🔹 می‌میرم از دلشوره‌های اربعینی از حسرت و دلتنگی و غربت‌نشینی بالی برای پر زدن سویت ندارم حتی زمین‌گیرم در این مرز زمینی «یا مونسَ کلِ غریبِ» اهل عالم امکان ندارد حال و روزم را نبینی تو با خبر از حال و روز دردمندان تو با یتیمان و غریبان هم‌نشینی حالا یتیمی آمده با دل‌پریشی حالا غریبی آمده با دل‌غمینی بشنو صدای از نفس افتاده‌ای را جز تو ندارم من امیرالمؤمنینی امشب ببر دل را به پابوس ضریحت عاشق چه می‌خواهد به غیر از خوشه‌چینی امشب خبرهایی‌ست در صحن و سرایت امشب حسن‌زاده‌ست مهمان امینی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5208@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹جغرافیای عشق🔹 تیغ است و آتش است و هزاران فدایی است هر جا که نام اوست هوا کربلایی است زیباتر از شکفتن لبیک یا حسین این هم‌مسیر بودن و این هم‌صدایی است.. از هیچ‌کس سؤال نکن ساکن کجاست از قلب غرب آمده یا آسیایی است این‌یک سفیدپوست و آن‌یک سیاه‌پوست فرقی نمی‌کند، دلشان نینوایی است جای قرارِ هر پرِ در باد دربه‌در آغوش بازِ آن حرم کهربایی است ای ابرهای در حرکت! اجتماعتان عاشق‌ترین پدیدۀ جغرافیایی است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5209@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹چهل شب است...🔹 چهل شب است که پای غم تو سوخته‌ایم به اشک خویش و نگاه تو چشم دوخته‌ایم چهل شب است نفس‌هایمان همه آه است پر از سکوت، پر از گریه‌های ناگاه است چهل شب است که مات غروب صحراییم چهل شب است که محو طلوع سرهاییم چهل شب است ز دیدار آب می‌سوزیم به یاد هق‌هق طفل رباب می‌سوزیم چهل شب است خدایا و نیست باورمان سری به نیزه بلند است در برابرمان سرت ستاره دنباله‌دار صحراهاست همیشه در شب تاریخ شعله‌ات برپاست زمین مزار شهیدان توست سرتاسر زمانه شام غریبان توست تا محشر مرا دلی‌ست که چله‌نشین ماتم توست پیاده‌ای به ره اربعین ماتم توست امید هست مرانی ز خویش ما را هم رِعایتی کنی إبن‌السبیل‌ها را هم قبول کن تو دلم را که زائر آمده است ببین کنار قدم‌های جابر آمده است تو گویی از قفس سینه خارج است دلم میان گرد و غبار طویرج است دلم نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون دویده است به شوق فرج ستون به ستون ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما مسیر زندگی ما: نجف به کرب‌وبلا ز جای‌جای جهان گِرد دوست جمع شدیم به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5210@ShereHeyat
🔹زندگی بیاورید🔹 چشمه چشمه تشنگی، زائران! بیاورید نام آب آب را بر زبان بیاورید مهر و سبحه خاکی است، ای مجاوران غم! تشنگی از آن حرم ارمغان بیاورید تشنگی بیاورید، زندگی بیاورید زائران کعبه‌اید، جانِ جان بیاورید زیر گنبد کبود، قصه‌ای چنین نبود کربلا زمین نبود، آسمان بیاورید سبز سبز سبز سبز، سرخ سرخ سرخ سرخ سرو را نهفته در ارغوان بیاورید طبعتان اگر شکفت، آشکار و در نهفت شاعران از او سخن در میان بیاورید اذن پرکشیدن است، حا و سین و یا و نون چار رکن عشق را در اذان بیاورید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2462@ShereHeyat
🔹قبلهٔ شش‌گوشه🔹 دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم بعدِ یک عمر که ماندیم...که عادت کردیم دست‌هامان همه خالی... نه! پر از شعر و شرر عشق فرمود: بیایید، اطاعت کردیم خاک‌آلوده رسیدیم به آن تربتِ پاک اشک‌آلوده ولی غسل زیارت کردیم گفته بودند که آرام قدم برداریم ما دویدیم... ببخشید... جسارت کردیم ایستادیم دمی پای در «باب الرّاس» شمر را بعدِ سلامی به تو لعنت کردیم سهم‌مان در حرمت یکسره سرگردانی بس‌که با قبلهٔ شش‌گوشه، عبادت کردیم تشنه بودیم دو بیتی بنویسیم برات از غزل‌باری چشمانِ تو حیرت کردیم هی نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و نشد واژه‌ها را به شب شعر تو دعوت کردیم «همه با قافیهٔ عشق، مصیبت دارند» از تو گفتیم، اگر ذکر مصیبت کردیم وقت رفتن که حرم ماند و کبوترهایش بی‌پر و بال نشستیم و حسادت کردیم و سری از سر افسوس به دیوار زدیم و نگاهی غضب‌آلود به ساعت کردیم تا قیامت بنویسیم برای تو کم است ما که در سایهٔ آن قامت اقامت کردیم کاش می‌شد که بمانیم؛ ضریحت در دست... دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/990@ShereHeyat
باغیم که رنج‌دیده از پاییزیم با اشک، نمک به زخم خود می‌ریزیم یک عمر به احترام نامت، این‌بار، باید که به انتظار تو برخیزیم 📝 🏷 @ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹از باب جبرائیل...🔹 آن‌جا که دلتنگی برای شهر بی‌معناست جایی شبیه آستان گنبد خضراست جایی که سرسبز است با شوق کبوترهاش جایی که تصویرش برای ذهن‌ها زیباست... از شش جهت نور است در آیینه‎های آن از شش جهت انگار تصویر خدا پیداست... عاشق شدن حرف کمی از وسعت آن است در هم گره خورده‌ست این دل‌ها که از بالاست آن‌‌سوتر از این عرش، آبادی نمی‌بینم این بارگاه نور، بی‌شک آخر دنیاست... از باب جبرائیل تا منبر غزل‌خوان است هر چشم بارانی که در این شهر پابرجاست روزی هزاران آیه می‌بارد بر این مردم این‌جا همان باغ بهشتی... جنة الماواست... با لهجۀ خورشید می‌آید سروشی ناب این جذبه از چشمان سبز سید بطحاست این‌جا شبستان در شبستان روز در روز است این‌جا حریم خاندان لیلة الاسراست زیر عبای خویش می‌گیرد زمین را، او پیغمبر امروزها... پیغمبر فرداست... این‌جا هوا ابری‌ست باران در نفس دارد این‌جا هوا بغض است... بغضی در گلوی ماست از کوچه‌هایی که به جنت می‌زند پهلو عطر غریبی می‌وزد... این عطر اعطیناست بغضی گرفته جان من را خوب می‌دانم بغض گلوگیر زمین در ماتم زهراست... پژواک درد و داغ تو در شهر پیچیده‌ست غربت پس از این روزگاران باز هم پیداست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3758@ShereHeyat