پهلوانها نمیمیرند
حاج قاسم سلام! آمدهام،
با خودت راهی نجف بشوم
دل من کوفه است و میخواهم
کفتر چاهی نجف بشوم
چاهها از غمت خبر دارند
حرفهای نگفتۀ خود را
همۀ عمر با علی گفتی
بر مزار شهید دلواری
اول کار یاعلی گفتی
پهلوانهای ما نمیمیرند
مثل تو در مسیر جان دادن
باید از شهرت و مقام گذشت
شک ندارم برای دیدن تو
باید از وادیالسلام گذشت
آه بوی بهشت میآید
روی دوش اهالی این شهر
پیکر غرق در ستارۀ توست
در حریم نجف ابومهدی
تا ابد نائب الزیارۀ توست
فال حافظ گرفتهام حاجی:
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دلت انیس ابومهدی المهندس شد»
روز تشییعت آسمان لرزید
دل بحرالنجف به جوش آمد
موجها یکصدا خروشیدند
نغمۀ یاعلی به گوش آمد
السلام علیک یا مولا
بر لبت ذکر یا ابالحسن است
در فضایی شکوهمند و جمیل
هر کسی عاشق شهادت بود
رد شد از باب مسلم بن عقیل
محو انگشتر عقیق توام
مقصد ما همیشه کرببلاست
مبدأ جادۀ جنون نجف است
پس پیاده به راه میافتم
جادۀ اربعین از این طرف است
وعدۀ ما عمود یکصد و ده
رد پای تو در تمام مسیر
به امام زمان قسم، پیداست
از عمود هزار و چندم راه
گنبد ساقی حرم پیداست
باز هم یاد دستت افتادم
✍🏻 #احمد_حسینپور_علوی
🏷 #حاج_قاسم_سلیمانی | #شهید_ابومهدی_المهندس
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب
🌷سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
💠 پهلوانها نمیمیرند
📹 به روایت #احمد_حسینپور_علوی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
برادرم...
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
با آن همه سوار و کماندار و نیزهدار
دیگر نبود فاصلهای تا برادرش...
بسیار سربلند و سرافراز مانده بود
در غربتی به وسعت دنیا برادرش
خطی عمود در افق دید کهکشان
شطی که بود شعلهور اما برادرش...
یک عمر بود مشق شب لالههای باغ
یک مشک آب، علقمه، مولا، برادرش
::
حالا منم که پاک، دل از دست دادهام
در شعری از برادر او تا برادرم
حالا منم که همنفسم روی خاکهاست
حالا منم که در دل صحرا برادرم...
با خون وضو گرفته و لب تشنه و غریب
افتاده است از نفس آنجا برادرم
با مادری که جای پدر را گرفته بود
رفتم کنار پنجره، حالا برادرم ـ
بیدست و پا و خسته و آرام روی تخت
گردیده بود غرق تماشا برادرم
ده ماه بعد، گوشۀ گلزار بود و من...
سنگی سفید بود و چه زیبا برادرم
در خواب ناز بوی خدا را گرفته بود
آنجا کنار تربت صدها برادرم...
✍🏻 #احمد_حسینپور_علوی
🏷 #شعر_عاشورایی | #جانباز_شهید
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید که در اوج تمام خستگیها مهربان باشم
تا سالها آموزگار «بچههای آسمان» باشم
📹 شعرخوانی #احمد_حسینپور_علوی
در حضور رهبر انقلاب از زبان یک #معلم
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مدال افتخار
رضا در روز میلادش تو را در عرش مهمان کرد
خبر در کمتر از یک لحظه دلها را پریشان کرد
میان کوه در مه در هوایی سرد و ناآرام
خدا چشم سحرخیز تو را لبریز باران کرد
تمام مردم ایران بدهکار کسی هستند
که جان پاک خود را اینچنین تقدیم ایران کرد
مدال افتخارت نوکری در آستان اوست
خوشا آنکس که خود را وقف سلطان خراسان کرد
بهشتی میشوی مثل رجاییها و میدانم
تمام دردها را میشود با عشق درمان کرد
تمام عمر مانند شهیدان زندگی کردی
و دست حق تو را اینگونه مهمان شهیدان کرد
شبیه حاج قاسم پر کشیدی سیّدابراهیم
شهادت بر تو آتشهای دنیا را گلستان کرد
ز جا برخیز ای خدمتگزار ساده و محبوب
ببین پروازت ایران را چگونه غرق طوفان کرد
وجودت خستگی را لحظهای نشناخت در دنیا
خدا هم عاشقیهای تو را اینگونه جبران کرد
جدایی از تو تا روز قیامت باورش سخت است
چگونه میشود این داغ را در سینه پنهان کرد
✍🏻 #احمد_حسینپور_علوی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
برادرم...
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
با آن همه سوار و کماندار و نیزهدار
دیگر نبود فاصلهای تا برادرش...
بسیار سربلند و سرافراز مانده بود
در غربتی به وسعت دنیا برادرش
خطی عمود در افق دید کهکشان
شطی که بود شعلهور اما برادرش...
یک عمر بود مشق شب لالههای باغ
یک مشک آب، علقمه، مولا، برادرش
::
حالا منم که پاک، دل از دست دادهام
در شعری از برادر او تا برادرم
حالا منم که همنفسم روی خاکهاست
حالا منم که در دل صحرا برادرم...
با خون وضو گرفته و لب تشنه و غریب
افتاده است از نفس آنجا برادرم
با مادری که جای پدر را گرفته بود
رفتم کنار پنجره، حالا برادرم ـ
بیدست و پا و خسته و آرام روی تخت
گردیده بود غرق تماشا برادرم
ده ماه بعد، گوشۀ گلزار بود و من...
سنگی سفید بود و چه زیبا برادرم
در خواب ناز بوی خدا را گرفته بود
آنجا کنار تربت صدها برادرم...
✍🏻 #احمد_حسینپور_علوی
🏷 #شعر_عاشورایی | #جانباز_شهید
🇮🇷 @Shere_Enghelab