eitaa logo
شعر انقلاب
2.7هزار دنبال‌کننده
547 عکس
174 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
اینجا چراغی هست هنگام مغرب بود وقت نماز دسته‌جمعی با درختان شد گنجشک‌ها از راه، می‌آمدند و شور بسیاری نمایان شد فواره قامت بست تکبیر او تلقین او بود و نمی‌دانست گلدسته‌ها مبهوت گل‌ها همه حیران و ناآرام... طوفان شد صحن حرم خونین حالا صدای نحس رعد و برق می‌آید جمع کبوترها ناگاه پاشید از هم و دنیا پریشان شد یکبار دیگر آه دارد صدای بغض گوهرشاد می‌آید آیینه‌ها مات‌اند... نم‌نم غزل بارید در شیراز و باران شد اینجا چراغی هست این شاه با خود نور امید فرج دارد با هر شهید آری دل‌های ما ثابت قدم در راه ایمان شد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قسم به فتح قسم به نور که ظلمت تمام خواهد شد قسم به فجر که صبحی مدام خواهد شد قسم به فتح که آزادی تو نزدیک است قسم به عشق -که ختم کلام خواهد شد- قسم به آتش و خون، عاقبت فلسطین نیز پر از حکایت «بَرد و سلام» خواهد شد به انتقام قسم، انتفاضه پیروز است بایست، پشت سر تو قیام خواهد شد حرام‌زاده‌ترین قوم، با تو رو در روست بمان که خواب به چشمش حرام خواهد شد رسیده است سر آغاز سرنگونی‌شان و خنده‌های تو حُسن ختام خواهد شد ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
می‌ترسند! از مردمان کوچه و بازار می‌ترسند از عکس تو روی در و دیوار می‌ترسند از خشم تو، از چشم تو، گویا هراسان‌اند از صبر تو، از قبر تو، انگار می‌ترسند خورشید را در خواب می‌خواهند خفاشان از چشم‌های عاشق بیدار می‌ترسند خود را مگر طوفان نمی‌دانند جلادان؟ از قاصدک‌ها پس چرا هربار می‌ترسند؟.. تا راه و رسمت منقطع گردد تو را کشتند بعد از تو از اسمت ولی سردار! می‌ترسند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 تقدیم به بانوی گرامی نسیبه علی‌پرست همسر شهید مدافع حرم، سجاد طاهرنیا نسیبه باش دل من، نسیبه‌ای که خطر کرد همان‌که در اُحُد از جان و مال خویش گذر کرد.. نسیبه باش همان‌که حُنین شاهد او بود همان‌که چادر غیرت برای معرکه سر کرد نسیبه را بشِناس و نسیبه‌های زمان را همان‌که مانده به دل‌ها، همان‌که عزم سفر کرد که بعد رفتن یارش، نبود صبر و قرارش که ذره ذره غمش در دل زمانه اثر کرد تمام دغدغۀ او ظهور بود و امامش از آنچه غیر امام و قیام بود حذر کرد نسیبه باش دل من! پر از وقار و پر از نور که در سیاهی دوران به جز نسیبه ضرر کرد ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
برای روشنی سرنوشت به قطره قطرۀ باران قسم که دریاییم به برگ برگ درختان… که دشت و صحراییم بهار روی من و تو، حساب وا کرده که در تلاطم اسفند هم شکوفاییم غروب پشت سر ماست، پیش رو صبح است بیا و بگذر از امروز، رو به فرداییم در انتظار طلوعیم، از چه بنشینیم؟ بلند شو که ببینند در بلنداییم به رغم سعی غبار و تلاش مفرط سنگ درون آینه‌های شکسته پیداییم بگو به باد و به طوفان، که مؤمنیم به نوح بگو به نیل و به فرعون، یار موساییم سری اگر به بدن مانده هم فدایی دوست قسم به نیزه سرافراز معرکه، ماییم تمامی شهدا رأی رأی می‌آیند سپاه نور می‌آید، که گفته تنهاییم؟ به ردّ پای شهیدان قسم که تا خورشید برای روشنی سرنوشت می‌آییم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خاک شهیدان تویی که مبدأ صلحی، زمانه بر سر جنگ است بلند شو که نبینیم حرف، حرف تفنگ است بلند شو که عبایت پناه هرچه قناری‌ست بلند شو که زمین مملو از تهاجم سنگ است بگو که دغدغه‌هایت به وسعت همه دنیاست بلند شو به وزیران بگو که وقت چه تنگ است به قدس، وعدۀ صادق بده که جشن بگیرد بگو که جنگ تمام است، غزه گوش به زنگ است برس به داد سکوت قنات و غربت چشمه به روستا برس آخر که لنگ بیل و کلنگ است مباد چشم بدوزد کسی به خاک شهیدان بگو به گرگ که این نقشه گربه نیست، پلنگ است دلم خوش است شهیدا، تو رفته‌ای که بیایی که رجعت تو میان سپاه نور، قشنگ است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
برای روشنی سرنوشت به قطره قطرۀ باران قسم که دریاییم به برگ برگ درختان… که دشت و صحراییم بهار روی من و تو، حساب وا کرده که در تلاطم اسفند هم شکوفاییم غروب پشت سر ماست، پیش رو صبح است بیا و بگذر از امروز، رو به فرداییم در انتظار طلوعیم، از چه بنشینیم؟ بلند شو که ببینند در بلنداییم به رغم سعی غبار و تلاش مفرط سنگ درون آینه‌های شکسته پیداییم بگو به باد و به طوفان، که مؤمنیم به نوح بگو به نیل و به فرعون، یار موساییم سری اگر به بدن مانده هم فدایی دوست قسم به نیزه سرافراز معرکه، ماییم تمامی شهدا رأی رأی می‌آیند سپاه نور می‌آید، که گفته تنهاییم؟ به ردّ پای شهیدان قسم که تا خورشید برای روشنی سرنوشت می‌آییم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رود بی‌قرار رودیم و همیشه بی‌قرار آمده‌ایم اشکیم و دوباره سوگوار آمده‌ایم از لطف پدر همین برایم کافی‌ست ما گریه‌کن حسین بار آمده‌ایم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نصر خدا شصت و سه سال اهل بکاء و نبرد بود در اوج این زمانهٔ نامرد، مرد بود شصت و سه سال مثل نبی، مثل مرتضی مانند حاج قاسم ما، اهل درد بود دلتنگ کودکان و یتیمان بی‌پناه دلگرمی همیشهٔ شب‌های سرد بود سنگی رها شد از کف دیوانه‌ای، سپس ذکر تمام آینه‌ها «بازگرد» بود وقتی که بود، غزه از او رنگ و رو گرفت وقتی که رفت رنگ جهان _آه_ زرد بود نصر خداست شامل او، پس شهید شد شصت و سه سال در دل زخم و نبرد بود ✍🏻 🏷 شهید والامقام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نامیرا آهنگ رزمی، زخمۀ پیکاری امشب در معرکه آرامش بسیاری امشب یا کربلا می‌آفرینی در فلسطین یا کربلایی می‌شوی، مختاری امشب در جیب‌هایت عطر و تسبیح و فشنگ است باید جنون هم با خودت برداری امشب پیشانی‌ات فردا خبرساز است مؤمن! باید که بر سجاده سر بگذاری امشب تو زنده‌ای و مرد نامیرای جنگی یحیی! توبیش از هر شبی سنواری امشب هم‌سایۀ مهتابی و هم‌کاسۀ رود ای سرو! با خورشید هم‌دیواری امشب :: پروانه‌ها جمع‌اند دورت، حاج قاسم! آغوش وا کن، باز مهمان داری امشب ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شوقی گران از گردنم وا می‌کنم رنگین کمان را شاید مرمّت کرد زخم آسمان را ماه و ستاره -این طلای گوشواره- وا می‌کنم از گوش‌هایم کهکشان را در چشم مادر سکه سکه برق شادی‌ست آورده همراه خودش ذوقی عیان را زنجیر عقد خواهرم زیباست، دریاست از گردنش برداشت باری بی‌کران را.. لالایی گهواره‌ها شعری حماسی‌ست هر شب تکان دادیم تقدیر جهان را شاید همین، یک روز دستم را بگیرد وا می‌کنم از دست‌ خود، شوقی گران را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
می‌ترسند! از مردمان کوچه و بازار می‌ترسند از عکس تو روی در و دیوار می‌ترسند از خشم تو، از چشم تو، گویا هراسان‌اند از صبر تو، از قبر تو، انگار می‌ترسند خورشید را در خواب می‌خواهند خفاشان از چشم‌های عاشق بیدار می‌ترسند خود را مگر طوفان نمی‌دانند جلادان؟ از قاصدک‌ها پس چرا هربار می‌ترسند؟.. تا راه و رسمت منقطع گردد تو را کشتند بعد از تو از اسمت ولی سردار! می‌ترسند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab