شهیدی تازه
ایران من! بر ارتفاعاتت
هر دم شهیدی تازه میروید
در ظلمت درّندۀ دنیا
نور امیدی تازه میروید
ای سوگوارِ رفتن فرزند!
اینک به اشک جاریات سوگند
بر جایجای دامن پاکت
سرو رشیدی تازه میروید
ای رد شده از بحر آتشها
بالیده با خون سیاوشها
بر پرچم بشکوه موّاجت
سبز و سپیدی تازه میروید
میآید آن روزی... که نزدیک است
آن صبح پیروزی... که نزدیک است
آنگاه در هر برگ تقویمت
عید سعیدی تازه میروید
✍🏻 #اعظم_سعادتمند
🏷 #ایران_اسلامی | #شهدای_خدمت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
زائر خورشید
خبر دروغ نشد، اتفاق افتاده
که ماه در شب مه در محاق افتاده
خبر دروغ نشد، اتفاق روشن بود
تو زندهتر شدهای اشتباه از من بود
شبی گذشت که چشمم گمان نداشت سحر...
شبی گذشت که گوشم به انتظار خبر...
شبی که هقهق ما در گلو معطل بود
و هر چه حرف زدیم از سکوت جنگل بود
تو صبح میشوی آخر شب سترون را
که دست رد زدهای خواهش نرفتن را
خبر دروغ نشد، این روایت از آه است
که صبح «دولت خدمت» همیشه کوتاه است
کدام کوه صدای تو را تداوم داد؟
عبای سوختهات را به دوش مردم داد؟
نشان خادمیات باز رو سپیدت کرد
و آتشی که گلستان شد و شهیدت کرد
و جز برای تو این صبح، صبح عید نبود
چرا که زائر خورشید جز شهید نبود
✍🏻 #محمدمهدی_خانمحمدی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خادم شمسالشّموس
پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران
به گریه رد شدیم از کوه و جنگل، برف میبارید
سکوت شب به هم میخورد، نمنم حرف میبارید
در آن کوه و کمر، پژواک ایمان سخت دیدن داشت
صدای یا رضای مردم ایران شنیدن داشت
صدا، همراه بوران، در سکوت دشت میپیچید
دعا، با نام پیچک، بر قنوت دشت میپیچید
نمیآمد به چشم هیچکس از بیقراری، خواب
کجا چیره شده یکبار بر چشمانتظاری، خواب
به ظلمت تاختیم و صفحۀ تقویم فردا شد
گذشتیم از شبِ ناباور و خورشید پیدا شد
چه خورشیدی که صبحش در شفق انگار مقتل بود
طلوعش از ته یک درّه در اعماق جنگل بود
چه خورشیدی که رمز ذکر یا قدّوس میدانست
که خود را خادم شمسالشّموسِ طوس میدانست
شهادت آرزویش بود و شد تعبیر رؤیایش
پس از یک عمر خدمت، رفت در آغوش مولایش
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بلندای افتخار
برخیز ای تبسم جا مانده در غبار
ای داغ مانده بر دل امواج بیقرار
برخیز ای غروب غمانگیز آسمان
تنها دلیل گریۀ اخبار ناگوار
ای چشمهای که زمزمهات مهربانی است
ای تا ابد زلالترین حسّ روزگار
مه روی صخرهای به تماشا نشست و دید
چون خندهای شهید شدی بر لب بهار
در سایۀ نگاه بلندت نشستهایم
ای سرو ریشهدار جهان، سرو پایدار..
عمری برای خدمت گلها دلت تپید
دریا شدهست سهم تو ای رود رستگار
آغوش آسمان رئوف است سهم تو
پرواز کن به سوی بلندای افتخار
✍🏻 #علی_گلی_حسینآبادی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عبای خاکی
رواق چشم جهان داغدار قامت توست
به هر طرف که نظر میکنم حکایت توست
دوباره قرعۀ خدمت به نام تو افتاد
بیا به سوی حرم، موعد زیارت توست
رواقها همه آمادۀ حضور تواند
به اشتیاق نمازی که با امامت توست
کنار شاه خراسان قرار میگیری
مبارک است مقامت که مزد خدمت توست
تمام عمر دویدی به شوق این ساعت
بخواب کنج حرم! وقت استراحت توست
عبای خاکی و عمامهای که خونین است
و زخم و رنج که میراثی از سیادت توست
گواه توست که بر وعدهات عمل کردی
که قطره قطرۀ خون تو صدق صحبت توست
و داد غسل شهادت تن تو را باران
لقاء حضرت حق اینچنین لیاقت توست
هنوز هم نشده باورم خبرها را!
ولی دریغ! خبر حاکی از شهادت توست
✍🏻 #طیبه_عباسی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
پروانهوار
تا آمدی بتهای معبد را شکستی
بر کرسی حق... در دل مردم نشستی
آشوب ابراهیمیات گل کرد و افتاد،
لرزه به جانِ پست هر دنیاپرستی
جنّت، درِ اخلاق بود، آن را گشودی
دوزخ، دهان یاوهگویان بود... بستی
نزدیکتر کردی صفوف مؤمنان را
زنجیرۀ تزویر را از هم گسستی
در چشم ایران خادمِ کوی رضایی
در چشم دنیا سیّد قرآن به دستی
پروانهوار از شعلۀ دنیا گذشتی
وارسته از این ملک خاکآلود، رستی
چندی رئیس خادم جمهور بودی
اکنون شهید خادم جمهور هستی
✍🏻 #مرتضی_حیدری_آل_کثیر
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خدا به همراهت
کشاندهای دل یک شهر را به همراهت
سفر به خیر و سلامت! خدا به همراهت
عبای سادۀ تو سایهسار مردم بود
برو که سایۀ آل عبا به همراهت
چه کردهای مگر ای مرد با دل این قوم؟
که هست این همه دست دعا به همراهت
به روی شانۀ تو بار درد اُمّت بود
بگو که میبریاش تا کجا به همراهت؟
کبوتر حرمی! رو به آسمان رفتی
دعای خیر امام رضا به همراهت
دلم گرفته از این روزگار رنجآلود
ببر به شهر شهیدان مرا به همراهت
✍🏻 #عاطفه_خرّمی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
صبحِ تشرف
سبکبال بر موجی از مه
به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید
به دیدار فردا رسیدند..
«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ...»
که دنیا شب قدرشان بود
شنیدند «مَن یَنتَظِرْ...» را
به قرآن، به احیا رسیدند
به تاریکِ شب، هدیه دادند
درخشیدن اشکشان را
از آن تیرگیها گذشتند
به این روشنیها رسیدند
به دل، زخم و بر لب، تبسم...
همه دردشان درد مردم
به آغوش گرم شهادت
برای مداوا رسیدند
پس از سالها رنج دنیا
نیفتاده بودند از پا
مقام رضا رزقشان شد
به لبخند زهرا رسیدند
دریغا و دردا که ماندیم
عجب سهمگین است ماندن
چه جانانه از جان گذشتند
شگفتا چه زیبا رسیدند
نه از مدعیها نبودند
گرفتار دنیا نبودند
ببین این صف اولیها
به آغوش مولا رسیدند
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #شهدای_خدمت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
باورش سخت است
خبر داری که با این دل، دل عاشق چهها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی
اگرچه باورش سخت است از تو اینچنین کاری
ولی باور کن عید مردم ما را عزا کردی
دل مستضعفین در جای جای این جهان شد گرم
همین که کفشهای آهنینت را به پا کردی
گره افتاده بود از رنجها در کار محرومان
تو اما بی کلید آن قفلهای بسته وا کردی
اگرچه دردهای کهنه جا خوش کرد بر دوشت
ولی تو خستگیهای جهان را نخنما کردی
همه امروز از همراهی با تو سخن گویند
چه رندانه نفاق عدهای را برملا کردی
گرفتی از امام مهربانت اجر خدمت را
کنار مضجعش از بس همیشه گریهها کردی
شهید، این واژۀ زخمی برای تو برازندهست
چه زیبا این صفت را در خبرها مبتدا کردی
بهشتی در بهشت آماده و مشتاق دیدار است
که در اردیبهشت خود به او خوب اقتدا کردی
تویی که فکر و ذکرت خندهای از مقتدایت بود
خبر داری که او را با غم خود آشنا کردی؟
نبودم لحظههای آخرت اما یقین دارم
میان نمنم باران برای او دعا کردی
نبودم لحظههای آخرت اما یقین دارم
رفیقت حاج قاسم را میان مه صدا کردی
✍🏻 #رضا_خورشیدیفرد
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
کاش...
کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان
کاش بیدار شوم، اول اخبار تو باشی
سرزده، سر زده باشی به دو تا شهر و دهستان
رفته باشی سفر خارجه و زود بیایی
بروی باز به محرومترین نقطۀ ایران
با عبای گِلی و عینک و عمامۀ خاکی
پای درد دل مردم بنشینی کف میدان!
-زاهدان- تا به کسی خسته نباشید بگویی
یا کلنگی بزنی مدرسهای را به مریوان...
::
کاش بیدار شوم، زائر مشهد شده باشم
شب میلاد رضا باشد و خوش باشم و خندان
کاش بیدار شوم، زیرنویس خبر امشب
فقط از باد بگوید، فقط از بارش باران
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 آن مرد با عمامه خاکی نیامد
☝شعرخوانی محمد رسولی شاعر آئینی کشور در مراسم تشییع رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان در دانشگاه تهران
❤️ #رئیسی_عزیز
💻 Farsi.Khamenei.ir
شهیدانه
عبادت قبول و شهادت مبارک
مبارک تو را این سعادت؛ مبارک
شهیدانه ماندی، شهیدانه رفتی
تو ای ناتمام! امتدادت مبارک
شهادت اگر ابتدای شهود است
چنین مردنی چون ولادت مبارک
مبادا که عادت شود زنده بودن
شهیدا! تو را خرقِ عادت مبارک
سیاست مبارک شد از راه و رسمت
به دوشت ردای سیادت مبارک
به خدمت کمر بستهای؛ خستهای؟ نه
خداقوت! اجر جهادت مبارک
شهیدا! سعیدا! امیدا! مریدا!
رسیدی به کام مرادت؛ مبارک
خوشا نام و یادی که ماند از تو با ما
که نامت عزیز است و یادت مبارک
✍🏻 #سیدمحمد_بهشتی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مدال افتخار
رضا در روز میلادش تو را در عرش مهمان کرد
خبر در کمتر از یک لحظه دلها را پریشان کرد
میان کوه در مه در هوایی سرد و ناآرام
خدا چشم سحرخیز تو را لبریز باران کرد
تمام مردم ایران بدهکار کسی هستند
که جان پاک خود را اینچنین تقدیم ایران کرد
مدال افتخارت نوکری در آستان اوست
خوشا آنکس که خود را وقف سلطان خراسان کرد
بهشتی میشوی مثل رجاییها و میدانم
تمام دردها را میشود با عشق درمان کرد
تمام عمر مانند شهیدان زندگی کردی
و دست حق تو را اینگونه مهمان شهیدان کرد
شبیه حاج قاسم پر کشیدی سیّدابراهیم
شهادت بر تو آتشهای دنیا را گلستان کرد
ز جا برخیز ای خدمتگزار ساده و محبوب
ببین پروازت ایران را چگونه غرق طوفان کرد
وجودت خستگی را لحظهای نشناخت در دنیا
خدا هم عاشقیهای تو را اینگونه جبران کرد
جدایی از تو تا روز قیامت باورش سخت است
چگونه میشود این داغ را در سینه پنهان کرد
✍🏻 #احمد_حسینپور_علوی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مهربانترین
صبح آمد و شب نگرانی سحر نشد
یلدای دوری تو دریغا به سر نشد
از هر کرانه تیر دعایی روانه بود
از این میانه آه یکی کارگر نشد
از ما چرا گرفت دلت مهربانترین
بر ما دوباره ماه چرا جلوهگر نشد
در آتش فراق، دویدن به دشت و کوه
دردا حریف تاب و تب این جگر نشد
چون ابر کوهها، همه شب را گریستیم
باران حریف این تپش بیثمر نشد
لبخند تو که دلخوشی ماست از جهان
باشد برای روز قیامت اگر نشد
چون من نفس نداشت قلم در غمت دریغ
میخواست تا که گریه کند بیشتر نشد
✍🏻 #علیمحمد_مؤدب
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
زندهٔ باقی!
فراق تن، فراق جان، تو را از ما نمیگیرد
تو اهل وصلی و هجران تو را از ما نمیگیرد
تو را چون حضرت سلطان به ما بخشیده پیش از این
یقین دارم که بعد از آن تو را از ما نمیگیرد
هوا ناسازگاری میکند اما نمیداند
تگرگ و تندر و طوفان تو را از ما نمیگیرد
که مرگ ای زندهٔ باقی! تو را در ما نخواهد کشت
که ابر ای روشن پنهان! تو را از ما نمیگیرد
تو رشک غیرتی، خون تو در رگهای ما جاریست
تو اشک حسرتی، باران تو را از ما نمیگیرد
تو پژواک صدای خستهٔ این ملتی، ای مرد!
بدان ای کوه، کوهستان تو را از ما نمیگیرد
تو ابراهیمی و آتش، «گلستان» نه «بهشتت» شد
و دیگر مکر نمرودان تو را از ما نمیگیرد
به خطّ خون تو سطری جدید آغاز خواهد شد
که هرگز نقطهٔ پایان تو را از ما نمیگیرد..
اگرچه نعمتی بودی که قدرش را ندانستیم
خدا حتی پس از کفران تو را از ما نمیگیرد
شهیدت نیز جا دارد که آقایی کند بر ما
شهادت نیز آقاجان تو را از ما نمیگیرد
✍🏻 #محمد_زارعی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
امید کودکان غزه
آه از چرخ فلک، ای داد از تو روزگار
داغ سنگینیست داغ عاشقان بیقرار
رفتهای ای مرد و بعد از رفتن تو مانده است
بر دل ما خاطرات آن نگاه استوار
ای امید کودکان غزه! جایت خالی است
در میان کوچههای بیقرار از انتظار
پرچم ایران و ایرانی نشسته جاودان
با شکوه غیرتت بر قلههای افتخار
جسم تو پروانهٔ عشق وطن شد؛ سوختی
همچو ققنوسیست روح پاک تو در انتشار
داغ، سنگین است؛ آن هم داغ سروی باشکوه
زخم، خونین است آن هم بر تن سبز بهار
بوسه بر پیشانی سردار، یعنی جاودان
سر سپردی بر مدار سرخ آن قول و قرار
«همصدا با حلق اسماعیل»، همرزم خلیل
پرکشیدی بیقرار از خاک و گشتی رستگار
ای امیرِ مهربان با دوست، محکم با عدو
عزت و ایمان و غیرت مانده از تو یادگار
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #شهید_حسین_امیرعبداللهیان | #شهدای_خدمت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
وعده
هم پیک اجل از آسمان آمده بود
هم رزق شهادت از جنان آمده بود
یک وعده از آن سه وعده را جبران کرد
«خورشید» خودش به ورزقان آمده بود
✍🏻 #علیرضا_خاکساری
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مهمان
در مجلس انس شهدایی امشب
در حلقۀ اصحاب وفایی امشب
ای خادم آستان قدس رضوی!
مهمان غریبالغربایی امشب
✍🏻 #محمدتقی_عارفیان
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
درد نهان
صد داغ به دل داشت، از آن هیچ نگفت
یکبار از آن درد نهان هیچ نگفت
با آنکه زبان درد این مردم بود
از زخم زبان ناکسان هیچ نگفت
✍🏻 #ناصر_فیض
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
یا رضا
از عمق چشمهای زلالت به ما بگو
از آن دو رود تا به ابد بیریا بگو
ای ماه با تبسم باران وضو بگیر
همناله با نسیم بخوان ربنا بگو
حالا که مقتدای هزاران ستارهای
در گوش آسمان و زمین از خدا بگو
پرواز کن نفس به نفس با فرشتهها
لبخند باش و یکسره «قالوا بلی» بگو
در سینههای ما نفسی تازهتر بکش
ای نبض ما دوباره بزن «یا رضا» بگو
ای حس با شکوه غریبانه پر زده
پلکی بزن از آن شب پرماجرا بگو
با بند بند پیکر آتش گرفتهات
از خیمههای سوختۀ کربلا بگو
گودال را ورق بزن و روضهای بخوان
حالا برای فاطمه از بوریا بگو
✍🏻 #علی_گلی_حسینآبادی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ققنوس
باورش سخت است اما رفتنش محسوس بود
سهم او پرواز بود و سهم ما افسوس بود
گریۀ افرا، صدای سرو، فریاد بلوط
در شب طوفانی رود ارس، ملموس بود
مرد غیرت بود، چیزی از بزرگی کم نداشت
مثل دریا بود، نه! او مثل اقیانوس بود
ابرها سوی ارسباران شبی جاری شدند
بسکه چشمش با سپاه ابرها مأنوس بود
نیمهشب، اردیبهشت انگار دی شد ناگهان
آه این داغِ دوباره، کاش یک کابوس بود
باز برمیخیزد از خاکسترش، در بادها
بین صخره، کوه، باران، صحبت از ققنوس بود
✍🏻 #ماهرخ_درستی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
«ابراهیم!»
خبر از سنگلاخ راه
خبر چون لفظ غم کوتاه!
خبرها درهم و برهم
خبرهایی مردد میرسید او هست شاید هم!
خبر پشت خبر میآمد و...
در خویش پنهان بود ابراهیم
[چنان کوهی فروتن گمشده در مه
ببین آنجاست ابراهیم
سحر مه رفته و چون کوه پابرجاست ابراهیم]
دوباره باد و باران است
برای سرکشی رفتهست طوفان است
به فکر بینوایان است
دوباره عزم رفتن داشتی آنگاه... ابراهیم
تو اسماعیل بودی روز قربانگاه ابراهیم
به دنبال چه بودی؟ نام و نان؟ عنوان؟
هلا در جان مردم گم!
هلا دلگرمی مردم!
میان برف کوهستان؟
سخنها سختتر از صخرهها، دل میخراشید از دلت ای کوه
خودت را سوختی در خویشتن، چون کوره ابراهیم
میان صخرهها افتاد نعشی سوخته مجروح
هلا ققنوس! ای اسطوره! ابراهیم
::
شبیه بالگردی خسته میچرخد جهان دور سرم گویا
من و تردید
من و آیا
زمان انتخابات است
صدا زد آسمان حالا بیان هنگام پرواز است ابراهیم
در باغ شهادت باز هم باز است ابراهیم
✍🏻 #علی_داودی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
لا نَعلَمُ مِنهُم اِلّا خَیرا
دیروز اگر بودند دوشادوش مردم
امروز برگشتند در آغوش مردم
آنها که محو عالم لاهوت هستند
آری، همینهایی که در تابوت هستند
پس چیست پایان دلآشوبی خدایا
«لا نَعلَمُ مِنهُم» به جز خوبی، خدایا
یا رب ببین چشمان ما مبهوتها را
باور نداریم عکس بر تابوتها را
باور نداریم این چنین از ما گذشتند
در اوج میرفتند، از دنیا گذشتند
تا بینهایت، تا خدا پرواز کردند
راه شهادت را دوباره باز کردند
اینها رها کردند پشت میزها را
تاریخ خواهد گفت خیلی چیزها را
تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری
در امتداد جادۀ خدمتگزاری
در گوشهای از مرزها در جای دوری
در راههای ابری و صعبالعبوری
مردی که عشق مردمش در سینهاش بود
شوق شهادت حسرت دیرینهاش بود
مردی که میفهمید درد کشورش را
آورد بین روستاها دفترش را
مردی از اقلیم بلند روشنایی
شد نسخۀ اصلی تکرار رجایی
یادآور تصویر لبخند بهشتی
از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی
این مرد در آنروز با همسنگرانش
پرواز کرد و رفت سوی آسمانش
آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد
این دفعه ابراهیم از آتش نیامد
اینَک من و این چشمها که اشکریز است
بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است
درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد
آن مرد با عمامۀ خاکی نیامد
برخیز ای آیینه! با تو کار داریم
ما به دویدنهای تو اقرار داریم
رفتی و بعد از سالها آرام خفتی
چیزی به ما از خستگیهایت نگفتی
رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم
امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم
مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد
مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد
تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش
قبل از خیابانها دل ما شد به نامش
تاریخ امروز است، فردا مینویسند
این جمعیت تاریخ ما را مینویسند
این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است
یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است
او یادمان دادهست که هر لحظه دیر است
خدمت بدون میز هم امکانپذیر است
تاریخ بنویسد که ما را آزمودند
جلادها از رفتنش خوشحال بودند
تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیدهست
این صحنه فرق بین جلاد و شهید است..
تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم
پایان کار او شهادت نیست مردم
::
ای سیّد ما! مرشد ما! رهبر ما!
ای تکیهگاه مطمئن کشور ما!..
این جمعیت با شوق دیدارت رسیده
آقا بیا که از سفر یارت رسیده
خورشید اگر باشی، چُنان ماهاند اینها
آقا بیا که خستۀ راهاند اینها
هر کس وفا کردهست با تو، روسفید است
آنکه فدای امر تو گردد، شهید است
آری! حیات ما، ممات ما، حماسیست
لبخندها و اشکهامان هم سیاسیست
از جان گذشتن ادعا نه، پیشۀ ماست
«یا لیتنا کنا معک» اندیشۀ ماست
بیزار از مرگ به ناکامیست این جان
قربان جمهوری اسلامیست این جان
نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست
«یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست..
✍🏻 #محمد_رسولی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
صف اول
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
عشق وارستگی از فتنۀ دلبستگی است
شوق برخاستن از مهلکۀ خستگی است
عشق! ما را برهان از خودمان دیر شدهست
سفر از گردنۀ نَفْس، نفسگیر شدهست
باز هم قافلهای آمد، از آن قافلهها
مردهایی همه دلداده، از آن یکدلهها
وه چه مردان نجیبی، همه از خود رسته
همه از مشغلۀ خویش به او پیوسته
با شهیدان، همه از روز ازل همکیشاند
همه فرماندهِ میدان گذشت از خویشاند
سخت شد این سفر و یکدله پیمان بستند
از مِه نفْس گذشتند و به او پیوستند
همه بیتاب، که پروانۀ شمعاند همه
سخن از شعلۀ عشق آمده، جمعاند همه
گفتم ای عشق، در آن مه نرسیدند از راه
گفت لا حول و لا قوة الا بالله
پیکر سوختهشان را سحری خواهی دید
پیشمرگاند که از راه بیاید خورشید
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
آن دو سیّد چه شنیدند شتابان رفتند
در دل کوه چه دیدند شتابان رفتند
مگر آن لحظه کسی روضۀ اکبر خوانده؟
که به هرگوشه، نشان از تن آنها مانده
به چه عطریست که در جنگل و مه پیچیدهست
آهویی میدود... انگار رضا را دیدهست
قصۀ عشق بنا شد به شنیدن برسد
کاروان گم شده در مه، که به دیدن برسد
حاج قاسم پی آنهاست چراغی با اوست
برف میبارد و سنگینی داغی با اوست
برف میبارد و دنبال تنی میگردد
مثل یعقوب پی پیرهنی میگردد
برف میبارد و سردش شده انگار جهان
دست گرم تو کجا مانده؟ خودت را برسان
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست، که دشواری خود را دارد
ایستادی صف اول، صف خدمت، ای مرد
چه میآید به تو امروز، شهادت، ای مرد!
خادمی در حرم عشق، که حرمت داری
هرچه داری همه از صدق و امانت داری
گرچه محبوبی و چشم همگان دنبالت
ننشستی که بیایند به استقبالت..
دیگر از طعنه و تهمت، خبری نیست عزیز
ملتی آمده تشییع تو، سیّد! برخیز
رفتهای... باز تو را گرم دعاییم همه
خادم کوی رضا! از تو رضاییم همه
دل ما از لب تو تشنۀ آموختن است
آخرین مرحلۀ عشق، همین سوختن است
در صف اول اگر مرد بمانی هنر است
و خودت را به شهیدان برسانی هنر است
هنر آن است که دلبستۀ خدمت باشی
در صف عشق، صف صدق و شهادت باشی
زخمها را همه با جان بپذیری بروی
هنر آن است که نشنیده بگیری بروی
ولی ای مرد! جهانیست تو را مرثیهخوان
میر این قافله را داغ زیاد است، بمان
::
رهبرا ای که بر این درد، تسلا دادی
پدری کردی و طاقت به دل ما دادی
ما که از داغ تو -کتمان نکنیم- آگاهیم
از خدا صبر برای دل تو میخواهیم
چشم این رود چهلساله به دریاست هنوز
یک جهان نهر دعا، پشت سر ماست هنوز
رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود
رود، آن است که در راه مردد نشود
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #شهدای_خدمت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهادتنامه
ای با خلائق روز و شب همدرد سیّد
آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد
داغت عیان در اشک دانهدانۀ ماست
هجران تو باری گران بر شانۀ ماست
تلفیق کردی خادمی را با ریاست
یعنی دیانت داشتی عین سیاست
استان به استان رفتهای با سختکوشی
دیگر به پایان آمده خانهبهدوشی
ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو
با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو
دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی
راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی
اما تو مردمداری و بیداری امروز
چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز..
گفتی که زیر سایۀ شمسالشموسم
گفتی به عالم خادم سلطان طوسم
این هشت گل، دستهگلی از مردم ما
با عشق تقدیم امام هشتم ما
اینان که همتعداد درهای بهشتند
با خون شهادتنامۀ خود را نوشتند
این هشت تن از نور تقوا جامه دارند
مهر رضا را در شهادتنامه دارند
وقت سفر دیدند امامان را یکایک
«قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک
این هشت گل دلدادگان هشت و چارند
نیمی از اینان سیّد والاتبارند
اینان که درس از مکتبالزهرا گرفتند
سرمشق از منشور عاشورا گرفتند
وقتی حساب کار با «رب الکریم» است
فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است
یکسو قلوب مردم از دنبال آمد
یکسو امام هشتم استقبال آمد
راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست
هم اول و هم آخر این راه اینجاست
این افتخار این عزت دائم مبارک
فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک
دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند
گفتی که این مردم عزیزان خدایند
در عین مردمداریات، دشمنستیزی
در چشم آقایت، رئیسی عزیزی
در راه خدمت خستگی نشناختی تو
با مردمت دل بردی و دل باختی تو
با مؤمنین عمری برادروار بودی
اما «اشداء علی الکفار» بودی
کشتیات از طوفان کنار ساحل آمد
در جنت اوقات فراغت حاصل آمد
اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است
اجر جهاد فی سبیل الله این است
تو رنجها از جور نااهلان کشیدی
زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی
این غربت و مظلومیات در راه دین بود
اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود
با شادی ملت فقط مسرور بودی
تو در حقیقت خادم جمهور بودی
عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران
بیوقفه کوشیدی به آبادی ایران
گفتی امید اهلبیت این سرزمین است
ایران ما ملک امیرالمؤمنین است
در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفتهست
در ابجد این نام، اسراری نهفتهست
نهجالبلاغه این زمان لب باز کرده
از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده
این حکمت از نور امیرالمؤمنین است
اینجا سخن از مؤمنان راستین است
هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آنهاست
هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آنهاست
صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد
مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد
بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی
الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی
باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم
در روز سوم، ماه سوم، سال سوم
ما فتح خرمشهرها در پیش داریم
تا سجده بر بیتالمقدس بیقراریم
دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز
هر انتخاب ما جهانآراست امروز
وقتی تبر در دست ابراهیم باقیست
یعنی به قلب بتپرستان، بیم باقیست
اکنون که اشک ما روانه از دو عین است
در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است
هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر
اجساد این گلها شناسایی شد آخر
باید به جای اشک، خون دل فشانیم
قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم
یارب «گلی گم کردهام میجویم او را»
یارب «به هر گل میرسم میبویم او را»
✍🏻 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #شهدای_خدمت
🇮🇷 @Shere_Enghelab