eitaa logo
شعر انقلاب
2.7هزار دنبال‌کننده
537 عکس
172 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
داغ سلیمانی‌ها زخم ارثی‌ست که در سینۀ ایرانی‌هاست کشورم پر شده از داغ سلیمانی‌هاست کشورم تلخ‌ترین حادثه‌ها را دیده‌ست پای این سرو کهن، خون جوان باریده‌ست چقدر لاله که در خانۀ اجدادی ماست پشت هر مرثیه‌ای غیرت و آزادی ماست باز ابری‌ست هوا تا که ببارند همه سوگواران غم رفتن یارند همه آه ما سوخته‌جانان به اثر نزدیک است روز خونخواهی و جبران چقدر نزدیک است مرد میدان خطر رفت، ولی هست هنوز و چه غم؟! مالک اگر رفت علی هست هنوز... که به یک گوشه نگاهش همه جان می‌گیریم انتقام از همۀ شب‌زدگان می‌گیریم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
داغ‌ها... با اذن حماسه، داغ‌ها سنگین است با شور و شکوه عشق، غم، شیرین است دیدی که چگونه خون به دل شد کرمان؟ هر لحظۀ غزّه، ای جماعت این است! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دو مرد میدان دو تک‌ستاره که از نور باخبر بودند به گوش خستۀ شب، مژدۀ سحر بود دو تا کبوتر هم‌بال و پر شدند آخر دو هم‌مسیر که تا عرش همسفر بودند دو دست‌شستۀ از جان، دو مرد میدان که به وقت حادثه‌ها در دل خطر بودند دو تربیت‌شده در پای درس عاشورا که در برابر جولان تیغ، سر بودند دو تا شهید که چیزی نماند از تنشان دو تا شهید که انگار یک نفر بودند خوشا به حال شهیدان که با شهادتشان به وقت چیرگی مرگ، باهنر بودند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
21.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هر چه بدعهدی گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پا برجاست، دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بر اُمّت عاشق و مقاوم صلوات بر منتظر حضرت قائم صلوات بر مالک اشتر و سپاه قدسش بر روح بلند حاج قاسم صلوات ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
معنای انتظار اسطورهٔ معاصری و تاریخ مبهوت اقتدار تو می‌ماند در هر ورق برای قرون بعد توصیف کارزار تو می‌ماند از فتح سومنات نمی‌خوانم تو فاتح تمامی شاماتی این سرزمین به فخر سلاطین، نه! ایران به افتخار تو می‌ماند گوش فلک به غلغلهٔ جنگ‌ است وقتی که زید و عَمرو رجزخوانند برباد می‌روند هیاهوها هوهوی ذوالفقار تو می‌ماند از کربلای شصت و یک هجری تا کربلای سیزده دی ماه تو در مدار حضرت خورشیدی خورشید در مدار تو می‌ماند از کربلا گذشتی و نام تو غیر از شهید قدس نخواهد بود زیتون فصل‌های حماس اینک  در سایهٔ بهار تو می‌ماند تو جمعه رفته‌ای که بفهمانی راه ظهور غیر شهادت نیست بر تارک بلند سحرگاهان  معنای انتظار تو می‌ماند ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چشمه‌های عشق رو می‌کند به سمت نگاه تو چشمم که بر دو راهی تردید است دیگر چه جای شبهه و شک وقتی چشمت حیاط‌خلوت خورشید است رازی که در تلفّظ نامت هست چون ابر «اِهدِنا»ست هدایت‌بار شد هدهد هدایت ما نامت نامی که بر دل همه تابیده‌ست آن دل که کوه و دشت در او گم بود دریای بی‌دریغ تبسم بود صحرای لاله و گل و گندم بود دردا زمانه‌ای که نفهمیده‌ست عشقی که از حضور تو در دل‌هاست اسباب نفرت متوکل‌هاست این چشمه‌های عشق چه دارد که بعد از هزار سال نخشکیده‌ست؟ بنیان بزم خوش‌گذران‌ها را لرزانده است اخم علی‌وارت وقتی لبت به عیش تعارف شد دست و دل شراب نلرزیده‌ست؟ شادی نبود محرم اسرارت اعیاد لحظه لحظه عزادارت هر شب شکنجه می‌شود اشعارت غم هم چقدر دور تو چرخیده‌ست دیوان قطعه قطعهٔ «سِکّیتم» مزدور سکه نیست زبانم، نه! شعری که دل به آل علی بسته پیش بنی‌امیه نرقصیده‌ست... ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَهِ؟ بی‌تفاوت زنده باشم؟ سنگ باشم بهتر است هیزمِ آواره‌ای در جنگ باشم بهتر است تا که با یک شعله‌ام، از سوز سرما کم شود هُرم گرمایم برای کودکی مرهم شود کودکی مثل همانی که در آن تصویر بود فکر من تا صبح، با چشمان او درگیر بود ناله‌اش! بغضش! صدایش! داشت می‌لرزید! آه کاش می‌خندید! می‌خندید! می‌خندید! آه قطره‌های اشک او بر گونه‌هایش یخ زده من دلم آتش گرفت، او دست و پایش یخ زده عمق سرما از پسِ این عکس‌ها معلوم نیست هیچ‌کس اندازۀ این کودکان مظلوم نیست.. دیشب احساسم تماماً شرم بود و شرم بود کودکی یخ زد! اتاق خانۀ ما گرم بود! گریه کردم تا بر آن‌ها رحمتی نازل شود آه با این گریه‌ها شاید فرج حاصل شود ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
وصیت‌نامه‌ها سخت‌تر از این‌که روز از کفر و ایمان بگذریم سخت‌تر از این‌که از شب با غم نان بگذریم سخت‌تر از این‌که از خیر همان یک لقمه نان با وجود درد بی‌درمان دندان بگذریم سخت‌تر از این‌که همچون کودکان گل‌فروش با نگاه مضطرب از هر خیابان بگذریم سخت‌تر از این‌که با پای برهنه تشنه‌لب از میان خارهای یک بیابان بگذریم سخت‌تر از این‌که چندین روز قبل از اربعین بی گذرنامه شبی از مرز مهران بگذریم سخت‌تر از این‌که شام جمعه با دلواپسی از خیابان ولی‌عصر خندان بگذریم سخت‌تر باشد که در بین بلاد مسلمین هر کجا که خواستیم از حکم قرآن بگذریم در وصیت‌نامه‌ها گفتند و گفتند از حجاب با چه رویی از روی خون شهیدان بگذریم؟! چادر صدیقۀ اطهر شهادت می‌دهد ما برای آرمان خویش از جان بگذریم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مردهای کربلای پنج دیگر آن شب‌ها نمی‌آیند لحظه‌های از خدا سرشار مردهای کربلای پنج دردهای کربلای چار بعد از آن مردان پولادین مانده بر دوشم سری سنگین زیر پایم شد زمین خالی آسمان شد بر سرم آوار اندک اندک عاشقان رفتند اندک اندک عشق تنها ماند کم‌کم این دل هم ز پا افتاد کم‌کم این آیینه شد زنگار شعله شعله آتشی جان‌سوز می‌چکد بر سینه‌ام امروز بستۀ دنیایم این دنیا خستۀ تکرارم این تکرار یک شلمچه خسته‌ام از خود چند فکّه غرق اندوهم این‌همه آوار را ای درد! یک سحر از شانه‌ام بردار ✍🏻 🏷 | 🗓 ۱۹ دی‌ماه؛ سال‌روز آغاز عملیات کربلای پنج [سال۱۳۶۵] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
21.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 رهبر انقلاب: کار نرم‌افزاری دشمن، فاصله‌انداختن بین واقعیت و تصور افکار عمومی است/امروز کار اساسی و مهم برای دستگاه‌های تبلیغاتی ما، پاره کردن پرده‌ی توهم اقتدار دشمن است؛ نگذارید تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند 🔹️رهبر انقلاب در دیدار مردم قم: ✏️کار نرم‌افزاری عبارت است از دروغ‌پردازی، فاصله انداختن بین واقعیت با فکر و تصور افکار عمومی؛ شما رو به قوت می‌روید، او تبلیغ می‌کند که شما دارید ضعیف می‌شوید. خودش دارد ضعیف می‌شود، تبلیغ می‌کند که دارد قوی می‌شود. شما تهدیدناپذیر می‌شوید، او میگوید: «من با تهدید شما را از بین می‌برم.» تبلیغات این است. یک عده‌ای هم تحت تاثیر قرار می‌گیرند. ✏️امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاه‌های تبلیغاتی ما، برای دستگاه‌های فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعالان فضای مجازی ما، کار اساسی این است که پرده‌ی توهم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند. این کاری است که آن روز (قیام ۱۹ دی۵۶) قمی‌ها کردند. ۱۴۰۳/۱۰/۱۹ 💻 Farsi.Khamenei.ir
«ای غرور پوک!» همچنان سنگین و سرسخت و مهیب و کور آن شب‌افسونِ جنون‌آیین آن پلشتی زادۀ دلقک شهوت‌آوازِ ستم‌مسلک. می‌چکد از پوزۀ ذهنش بافه‌های مرگ دارهایی از عطش سرشار وحشی و خونخوار از تعفن می‌رسد از ماورای باتلاق شب بوی زرد توطئه می‌آید از افکار نامردش چشم شهوت‌سیرتش سرریز سرمستی‌ست تاجر عریانی عشق است تاجر سکس و سکوت و سُکر! در نگاهش عشق ماسیده گیسوان او پلاسیده هرزه‌گرد کوچه‌های جسم. باز می‌بلعد… هشت‌پای قرن نافرجام قرن اختاپوس! از هراس سایه‌ها می‌آید انگاری چشم‌هایش نبش قبر صبح مومیایی گشتۀ ظلمت بی‌خبر از بعثت باران مثل خواب مُردۀ مرداب، در بلاهت غوطه‌ور یکسر ای تمدن‌زار بی‌حاصل! زادگاه صنعت افیون نشئۀ شب، ظلمت شیّاد! قتلگاه فطرت خورشید حیف، حرفم را نمی‌فهمی شیشۀ حرف مرا سنگی چون بدآهنگی. ای غرور پوک، آمریکا! ای توحش، ای شب اعظم ای تو ابلیس بزرگ قرن از نگاه شاخه‌های خویش این غرور کاغذی را کاش می‌چیدی چون جهان گرم طلوعی سبز و خورشیدی‌ست. شب نمی‌ماند ظلم زیبا نیست. کاش می‌فهمیدی ای خفاش! ای توهُم سلطۀ مغبون روزی از این روزها، تنها در غروبی زرد می‌میری. بعد تو، اما: آسمان این جهان آبی‌ست باغ می‌روید آب می‌جوشد چشمه‌ها جاری‌ست. باز شبنم هست روی برگ گل زندگی زیباست عشق، مهتابی‌ست. ای غرور پوک، آمریکا! حرف‌هایم را کاش می‌فهمیدی، اما حیف تو نمی‌فهمی! چون که فهم زندگی هرگز، نیست در وسُع تو ای مرداب. ای گُراز ابله پروار! گرگ آدمخوار از نژاد آدمی بیزار مرگ، نوشت باد مرگ، نوشت باد. ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab